سخنگویان بزرگ ادبیات ایران / دکتر ابوطالب میرعابدینی

1393/5/25 ۰۸:۳۳

سخنگویان بزرگ ادبیات ایران / دکتر ابوطالب میرعابدینی

دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در کتاب «چهار سخنگوی وجدان ایران» اشعار و افکار فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ را با دقت تحلیل کرده که به نظرم این کتاب یکی از شاهکارهای اوست. او به طور کلی نویسنده‌ای است که دقیق و عمیق می‌نگرد.

 

 

دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در کتاب «چهار سخنگوی وجدان ایران» اشعار و افکار فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ را با دقت تحلیل کرده که به نظرم این کتاب یکی از شاهکارهای اوست. او به طور کلی نویسنده‌ای است که دقیق و عمیق می‌نگرد.

تا خوب مطالعه نکند، قلم به دست نمی‌گیرد و این رمز موفقیت او در کار نویسندگی است. در این کتاب او به اشعار و افکار چهار سخنگوی بزرگ زبان و ادب فارسی می‌پردازد (البته اگر من بودم خیام را هم اضافه می‌کردم) به نظرم شناخت این چهار قله شکوهمند ادبیات ایران برای بیدارکردن وجدان فرهنگی مردم لازم است و کسی می‌تواند در این باره بنویسد که مانند دکتر اسلامی ندوشن فرهنگ، تاریخ و ادبیات ایران را بشناسد و مهمتر اینکه، از ریزه‌کاری‌های ادبیات ایران مطلع باشد. او به علت توان علمی و ذوق و استعدادی که دارد بهتر از هر کس توانسته این چهار سخنگو را به ایرانیان معرفی کند.

تسلط کم‌نظیری که دکتر اسلامی ندوشن بر فرهنگ و ادبیات ایران دارد، در این اثر (چهار سخنگوی وجدان ایران) به خوبی مشاهده می‌شود و همین طور این نکته که او تا چه اندازه به فرهنگ و ادبیات علاقه‌مند است بویژه در پرسش و پاسخ‌ها که در پایان سخنرانی‌هایش شکل گرفته و معلوم است که باحوصله به ابهامات حضار پاسخ داده است. این کتاب محصول سخنرانی‌های او در تابستان 1377 است. بعد از آن، سخنرانی‌ها پیاده شده و سپس توسط وی حک و اصلاح شده و در سال 1380 چاپ گردیده است.

او در این کتاب، نشان می‌دهد نویسنده‌ای است که حساب‌شده، متفکرانه و عمیق می‌نویسد و زمانه را خوب درک می‌کند. یک نویسنده یا یک ادیب روشنگر قبل از هر چیز باید زمانه را خوب بشناسد و او زمانه‌شناس خوبی هم هست.

بخشی از جمع‌بندی سخن او در این کتاب همان چند خطی است که در پشت جلد کتاب نقش بسته است. او می‌گوید که چهار گوینده بزرگی که در این جا از آنها یاد کردیم، در واقع سرگذشت ایران را سروده‌اند و نموداری هستند از برافروختگی و پویایی اندیشه ایرانی.

ادب فارسی، در مجموع، رو به گشایش و روشنی و گرمی داشــته، رو به جـــستجو. اگر ایرانی در این دوره از تاریخ خود، بیــشتر وقت خود را به ســخنگویـی گــذرانده، برای آن بوده اســت که راه کردار در برابــرش خالی از سنگلاخ نبوده است.

اکنون دیگر وقت آن است که ما از گذشتگان بزرگ خود درس بگیریم، از حرف بکاهیم و بر کردار بیفزائیم. به آن ناگزیریم، زیرا ادامه هستی ما در گرو آن است. ادب فارسی در عین حال یک اندوه‌نامه هم بوده است. با تغییر دیدگاه، می‌توان سیر اندوه را برگرداند. به قول ابوسعید ابوالخیر:

آن همه اندوه بود و این همه شادی

آن همه گفتار بود و این همه کردار

 

گفت‌وگو درباره عقلانیت و نوگرایی

دکتر اسلامی ندوشن اعتقاد دارد که زبان و فكر نقش دوگانه متقابل در برابر هم دارند. زبان قالب و پیكر فكر است و فكر، زایاننده زبان. اگر فكر به كار نیفتد، زبان نیازی به گسترش نمی‌یابد و در همان احتیاج روزانه باقی می‌ماند. اینها حلقه‌های یك زنجیره هستند: زبان، فكر و پیشرفت.

در کتاب «گفت‌وگو درباره عقلانیت و نوگرایی» که سال 1388 منتشر شد، با چهره‌های فرهنگی درخشانی نظیر دکتر اسلامی ندوشن، دکتر محمد علی کاتوزیان، دکتر پرویز رجبی و... مصاحبه‌های بسیار خوبی انجام شده که سه فصل از آن کتاب شامل «زبان و فرهنگ ایرانی»، «عقلانیت و معنویت» و «دنیای نو و میراث گذشتگان» واقعاً درخشان است.

دکتر اسلامی ندوشن آنجا با ظرافت از سنگینی شعر فارسی حرف زده است. از اینکه شعر فارسی علاوه بر شعر باری دیگر هم بر دوش داشته است. می‌گوید که زبان فارسی ناگزیر بوده است كه طی عمر خود خیلی دست به عصا حركت كند.

از یك سو، حرف‌های بسیاری برای گفتن داشته و از سوی دیگر به علت حكومت‌های استبدادی و تعصب عوام، ناگزیر به رعایت احتیاط بوده است، به این علت آن همه ایهام و كنایه و پوشش در ادب فارسی راه یافته... البته چون هنرهای دیگر از نوع نقش و مجسمه و موسیقی، حرام یا مطرود شناخته می‌شده، شعر می‌بایست بار آنها را بر دوش می‌کشیده است.

از این رو شعر بسیار رشد كرده است.

حتی فكر فلسفی هم كه حكمت نام گرفت، از طریق ادبیات، و با زبان ادبی، به ساحت اندیشه ایرانی راه یافت. زبان فارسی در اغلب اوقات در زیر یك سایه خودسانسوری زندگی كرده، و این، همه‌اش بار منفی نداشته بلكه از جهتی موجب غنای آن نیز شده زیرا بسیاری از نهفته‌های درونی ایرانی را بیرون ریخته...

نکته مهم دیگر نگاه انتقادی دکتر اسلامی ندوشن است. نقد به منظور آگاه کردن انجام می‌شود و دکتر اسلامی ندوشن در نقد فرهنگی هم پیشتاز است.

اما نقدهای او از جنس نقدهایی که بعضاً در مطبوعات و مجلات می‌خوانیم فاصله دارد. نقد پخته و مدلل است. نقدهای حساب‌شده و مستدلی است که گذر زمان آن را بهتر نشان خواهد داد. مصاحبه‌کننده در کتاب «گفت‌وگو درباره عقلانیت و نوگرایی» نظر وی را درباره بعضی از جریان‌های ادبی پرسیده و او هم پاسخ‌های قابل تأملی داده، به عنوان مثال می‌گوید:

«از مشروطه به این سو كه ایران مصمم به تغییر وضع شد و خواست راه تجدد در پیش گیرد، ادبیات هم خواه ناخواه آن را همراهی كرد. تازگی ادبیات مشروطه در آن بود كه سیاست را وارد ادبیات كرد. بعد دوره رضاشاهی پیش آمد كه چون آزادی كنار گذاشته شد، قلم‌ها بیشتر به سوی تحقیق ادبی روی بردند و شعرها به سبك قدیم ادامه یافت. بعد از شهریور 1320 كه ایران اشغال شد و نوعی آزادی همراه با قدری هرج‌ومرج پا به میدان نهاد، طبعاً ادبیات نیز از این آزادی بهره گرفت. حزب توده كه می‌خواست همه چیز تغییر كند، مشوق این تجدد شد. از همان زمان شعر نو و داستان‌نویسی نو، با اندیشه چپ‌روی همراه شد و تا امروز این ارتباط برقرار بوده است. چپ‌روی از انواع مختلف، حتی تا مرز هرج‌ومرج‌طلبی جلو رفت.

شعر نو، شعر اعتراض است. می‌گوید آنچه اكنون هست، نباشد. به همین سبب است كه بعد از كودتای 28 مرداد، موج جدیدی در نوسرایی پدید می‌آید و بازارش بسیار گرم می‌شود.شعر، استخدام كلمات است، به نحوی كه بتواند برانگیزنده باشد، گشایش درون ایجاد كند، انسان مقید را اندكی به سوی رهایی رهنمون شود و تسلی‌خاطر بخشد. اگر این ماموریت را توانست انجام دهد چه در قالب قدیم باشد و چه در قالب نو، شعر شناخته می‌شود، وگرنه باد هواست، ردیف‌كردن یك سلسله كلمات مكرر توخالی است...

ادبیات گذشته، یكدست نیست. چند شاهكار دارد. حدود بیست و چند گوینده بزرگ و مقداری هم شعر بد و مكرر، كه كسی به آنها اعتنا نداشته است. زبان فارسی، زبان شعر بوده است زیرا مردم به علت وضع نابسامان زندگی به شكایت و درد دل احتیاج داشته‌اند.

این شعرها باید به نقد درست گذاشته شوند. شعر فارسی بیشتر از تاریخ بازگوكننده وضع اجتماعی و روانی مردم ایران است و ما برای شناخت زندگی كشور خود از آن بهره زیادی می‌توانیم بگیریم. كسانی كه با زبان تلخ، بی‌آنكه سواد خواندن این آثار را داشته باشند، از آن انتقاد می‌كنند، عذرشان خواسته است.

از زمانی كه خودكار ارزان و حروف چاپ در اختیار همه كس قرار گرفته است، هر كسی (به شرط آنكه وارد سیاست نشود) آزاد خواهد بود كه هر چه می‌خواهد بگوید و بنویسد، ولی باید شنونده عاقل باشد.»

اما بازگردیم به بحث درباره چهار سخنگوی وجدان ایران که این مقاله با آن آغاز شد... دکتر اسلامی ندوشن وقتی راجع به فردوسی صحبت می‌کند او را به عنوان سخنگوی پیروزی نیکی بر بدی معرفی می‌کند. یا وقتی از مولوی حرف می‌زند او را به عنوان سخنگوی یگانگی انسان‌ها معرفی می‌کند. به همین صورت، سعدی را به عنوان سخنگوی ضمیر آگاه ایرانی و حافظ را به عنوان ضمیر ناآگاه ایرانی معرفی می‌کند. اینها تعابیر عمیقی است که او در سرآغاز هر بحث نشانده است.

او در این کتاب درس‌های زندگی را بر اساس افکار چهار شاعر بزرگ نوشته است. مباحث کتاب در اصل درس‌های انسانیت است.

به مولوی که می‌پردازد، سخت‌گیری و تعصب را نشانه می‌گیرد یا وقتی از سعدی حرف می‌زند از اخلاقیات او حرف می‌زند که بر اصلاح فردی تکیه دارد و نادانی، تعصب، دزدی، تجلوز به حق دیگران، بی‌ادبی و نظایر آن را مذموم می‌داند. جهان‌بینی سعدی را پیش روی ما می‌گذارد و ابیاتی را مثال می‌زند که مانند نموداری، جهان‌بینی او را مشخص می‌کنند. ابیاتی که خلاصه می‌شوند در زیبایی‌دوستی، عشق‌ورزی، توصیه به بی‌آزاری، شفقت، حفظ شرف انسانی، خردورزی، اعتدال، حق‌گویی، روشن‌گری و...

مردم را از یاد مبر

دل دوستان جمع بهــتر که گـنج

حزینه تهی به که مردم به رنج

***

طریقت به جز خــدمت خـلق نیست

به تسبیح و سجاده و دلق نیست

***

نه هرگز شنیدیم در عمر خویش

که بد مرد را نیکی آمد پدید

 

تساهل

عدو را به الــطاف گـــردن ببند

که نتوان بریدن به تیغ این کمند

حقیقت و انصاف

دلایـل قــوی بــاید و مــعنوی

نه رگ‌های گردن به حجت قوی

***

خنک آنکه آسایش مرد و زن

گزیند بر آسایش خویشتن

شکر در زمانه‌ای که زور مستولی بوده

چگونه شکر این نعمت گذارم

که زور مردم‌آزاری ندارم

 

علم بی‌عمل

علم چندان که بیشتر خوانی

چون عمل در تو نیست نادانی

نه محقق بود نه دانشمند

چارپایی برو کتابی چند

آن تهی مغز را چه علم و خبر

که بر او هیزم است یا دفتر

شاهنامه و فرهنگ ایران

کتاب «چهار سخنگوی وجدان ایران» با تحلیل و بررسی افکار فردوسی آغاز می‌شود زیرا شاهنامه فردوسی نماد نیرومندی ایرانیان است... اما دکتر اسلامی ندوشن در سفری که به توس (در سال 1389) داشت وضع دلسردکننده‌ای را در کتابخانه توس مشاهده کرد. وضعی که نیازمند فکر و تدبیری کارساز بود تا آن فضا از آن وضع خارج شود. همان موجب شد فراخوانی برای اهدای کتاب به آن دیار تنظیم کند. بعد از آن بود که در یادداشتی چنین نگاشت:

«ارزش شاهنامه تنها در آن نیست که سرآمد کتابهای ایران است، بلکه از آن مهم تر، برای آن است که کتاب سرنوشت بشریت است. بعد از پدیدآمدن شاهنامه، هیچ کتاب ارزنده‌ای در زبان فارسی نوشته نشد، مگر آنکه سایه‌ای از این کتاب بر سر خود داشته باشد. و این سایه، بنحو آگاه یا ناآگاه، هرگز ضمیر ایرانی را ترک نگفته است. چه بپذیریم و چه نپذیریم. چه به آن آگاه باشیم و چه نباشیم، شاهنامه با نام ایران و موجودیت ایران گره خورده است.

بشماریم ببینیم کلمه ایران چند بار در شاهنامه آمده و واجد چه ارجی بوده که کسانی آماده بوده‌اند تا در راه دفاع از آن، از جان خود بگذرند. مفهوم ایران تنها در پهنه‌ای از خاک نبوده، بلکه در آن نیز بوده است که شرف انسانی از اعتبار نیفتد. آیا نه آنست که چون به ماندگاری این کشور می‌اندیشیم، قبل از هر چیز شاهنامه به یاد می‌آید؟ نگاه کنیم به پیرامون خود.

کجا رفتند آن تمدّن‌های دیرینه: سومر و بابل و مصر و فینیقی؟ آیا یک نام از آن دوران کهن بر روستاهای آنها هست؟ بر نوزادهای آنها هست؟ ولی درودیوارهای ایران پر است از یادگارهای باستانی، ریشه‌دار بودن چیز کمی نیست. ما چون داریم، قدر آن را نمی‌دانیم. در دنیای پرتب و تاب کنونی، باز هم ممکن است به شاهنامه محتاج شویم:

چو به گشتی طبیب از خود میازار

چراغ از بهر تاریکی نگه‌دار

نسل‌ها می‌آیند و می‌روند. آنچه ادامه حیات ملّی در گرو آن است «یاد» است. این یادها می‌توانند خوش یا ناخوش باشند. امّا چگونگی آنها حکایت از آن دارد که یک قوم که آمده است و رفته است، از خود چه برجای نهاده؟ آیا به گفتن می‌ارزد؟ از خود بپرسیم که از دوران محمود غزنوی، چه بر جای مانده است؟ از آن همه لشکرکشی به هند، و بروبیا و شوکت، که شاعران مدّاح به آن آب و تاب داده‌اند، چه بر جای است؟ ...همه بر باد رفتند، آنچه مانده شاهنامه است.

خوشبختانه این سالها نشانه‌هائی در جوانان و دانشجویان دیده می‌شود که حاکی از نوعی بیدارشدگی نسبت به ارزش این کتاب است. جلسات متعدّدی در دانشگاه‌ها و مجامع راجع به فردوسی و شاهنامه برگزار می‌گردد و با حضور قلب و اشتیاق گوش داده می‌شود.

ولی این قدم اوّل است، باید روح شاهنامه که مبشّر پیروزی نیکی بر بدی است، زنده بماند و از آن سرمشق گرفته شود. نبرد میان نیکی و بدی از قدیم‌ترین زمان مهمترین دلمشغولی بشر بوده است، و امروز گویا بیشتر از همیشه چنین باشد، و گمان می‌کنم که هیچ کتابی در جهان بهتر از شاهنامه آن را در خود بازتاب نداده است، وظیفه انسان پیروز کردن نیکی بر بدی است.

اگر ما آگاهی به این نبرد داریم، سخنگوی آن را در غربت نگاه نداریم، تنها به ستایش زبانی در مجامع رسمی و غیررسمی اکتفا نکنیم.

در میان همه نشانه‌های غفلت، یک نمونه ساده بگویم و بگذرم، زیرا مشت نمونه خروار است: برای رفتن از مشهد به توس، راهی از جاده قوچان جدا می‌شود و به آرامگاه می‌پیوندد. این راه که چند کیلومتر بیشتر نیست.

از سالها پیش ناظر بوده‌ایم که همان گونه به حال خود رها شده است. وسط آن برای درخت کاری در نظر گرفته شده، ولی همان گونه به صورت یک خاکریز بایر مانده است. هیچ کس به فکر نیفتاده و لازم ندیده که چند درخت در آن بکارد.

این کار ساده‌ای بوده است که با رویاندن قدری سبزه و درخت آن را از حالت برهوت بیرون آورند. آنچه مربوط به مردم عادی است، نمی‌گوئیم که شاهنامه را بنحو آگاه یاناآگاه، در درون خود پاس نمی‌دارند.

مگر نام فرزندان خود را فریدون و سهراب و رودابه و کتایون نمی‌گذارند؟ فردوسی هرگز حضور خود را از ضمیر ایرانی جدا نگرفته است.

او گوئی روح ایران را در درون خود به دیده‌بانی نشانده. «ایرانسرای فردوسی» برای تجدید یاد این روح بود که اعلام گردید، و اگر هنوز در حال انتظار به سر می برد: گناه بخت پریشان و دست کوته ماست!»

خوشبختانه پس از فراخوان دکتر اسلامی ندوشن بسیاری از علاقهمندان به فرهنگ و ایران پاسخ مناسب دادند. قدم اول را هم خود و همسرش –دکتر شیرین بیانی- برداشتند و کتابخانه شخصی خود را که طی پنجاه سال مشتاقانه گردآوری کرده بودند به آستان آرامگاه توس هدیه کردند. به نظرم اقدام ارزنده دکتر اسلامی ندوشن و دکتر بیانی برای برپایی یک کتابخانه باشکوه در توس سرآغازی بزرگ را رقم زده است.

اینجانب نیز در اسفند ماه سال 1392 زیر عنوان «بزرگداشت فردوسی در سطح جهانی» نوشته بودم که توجه به شاهنامه قدرت فرهنگی ما را افزایش می‌دهد و ما به این موضوع مهم توجه نداشته‌ایم! اگر در توس به طور ماهانه و سالانه، سمینارهایی درباره موضوع‌های متعددی که در شاهنامه آمده برگزار شود چه بسا استمرار این کار می‌تواند قدرت ملی و فرهنگی ما را افزایش دهد.

به نظرم هر کار هنری، علمی و پژوهشی درباره بازشناسی شخصیت‌های ملی، مردم ما را با گذشته آنها بهتر آشنا می‌کند. به ویژه که در زمانه ما، به دلیل آمیختن فرهنگ‌ها و گسترش فضاهای ارتباطی، رنگ و روی واقعی برخی فرهنگ‌ها چنان که هست دیده نمی‌شود پس هر اقدامی برای بازشناسی فرهنگ ملی، کاری درخور تحسین است.

تهیه فیلم‌هایی که جلوه‌ای مناسب از داستان‌ها و اساطیر شاهنامه را ارایه دهند، یک اقدام بسیار مهم در این زمینه است تا جوانان ایرانی، بیشتر با فرهنگ کهنسال خود آشنا شوند و در اثر تبلیغات رایج در رسانه‌ها و ماهواره‌ها دچار خودکم‌بینی نشوند.

کشاکش شخصیت‌ها و روابط فردی و اجتماعی در داستان‌های شاهنامه به این صورت بهتر دیده خواهد شد و انس با شاهنامه ذهن جوانان را با مفاهیم مهمی آشنا می‌کند. موضوعاتی نظیر جایگاه زن در شاهنامه، آزادی، جوانمردی، ستم‌ستیزی، تراژدی قدرت و... همچنان می‌تواند زمینه پژوهش‌ها و سمینارهای داخلی و بین‌المللی باشد.

در فرهنگ ایران، جایگاه فردوسی و شاهنامه بی‌نظیر است و شاهنامه از لحاظ حماسی، تاریخی و ادبی یک شاهکار است. فردوسی سال‌ها کوشیده و می‌توان گفت با وجود روزگار سختی که سپری کرده، تمدن ایران را دوباره شکل داده و شخصیت واقعی ایرانیان را معرفی کرده است؛ ملتی که در بحران به سر می‌برده را متوجه ارزش‌هایش کرده و بنابراین خدمتی وصف‌ناپذیر انجام داده است. شاهنامه عبارت است از سرگذشت یک ملت.

سرگذشت ملتی که همیشه خواسته آزاد زندگی کند و زندگی آزادانه هیچ گاه آسان نبوده است. به نظرم جوانان باید به این نکته‌ها توجه کنند به ویژه که در شاهنامه بسیاری از تجربیات تاریخی و داستان‌های پندآموز آورده شده که تحلیل آن در کلاس‌های درس، پژوهش‌ها و سمینارها ضروری است؛چون چیزی جز درس‌های زندگی نیست.

دکتر ذبیح‌الله صفا درباره حماسه‌سرایی در شاهنامه و دکتر محمد امین ریاحی درباره شخصیت فردوسی نوشته‌های ارزشمندی به یادگار گذاشته‌اند.

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، مجتبی مینوی، شاهرخ مسکوب و شخصیت‌های بزرگ دیگری هم در این زمینه کار کرده‌اند اما به نظر من هنوز کارهای ناتمام بسیاری باقی مانده است که با همت بزرگان فرهنگ و ادب ایران و جوانان پژوهشگر، انجام این کارهای باقی‌مانده ممکن و شدنی است.

منابع:

- چهار سخنگوی وجدان ایران، نشر قطره، 1380

- گفت‌وگو درباره عقلانیت و نوگرایی، نشر پایان، 1388

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: