بعد از اینکه کودتای 25مرداد شکست خورد و صبح آن روز خبرش منتشر شد، مردم اندکاندک به تظاهرات علیه شاه پرداختند تا اینکه عصر آن روز دکتر فاطمی، دکتر شایگان، مهندس رضوی و مهندس زیرکزاده که آزاد شده بودند (آنها هنگام ابلاغ عزل مصدق بازداشت شده بودند و در ضمن توهینهایی هم به دکتر فاطمی و همسرش شده بود) در میدان بهارستان و در محل روزنامه کشور (که به سردبیری محمدرضا جلالینایینی منتشر میشد) به سخنرانی پرداختند. من آنجا حضور داشتم، محیط بهارستان مملو از جمعیت بود و صدای دکتر فاطمی هم در آغاز گرفته بود. اما کمکم صدای او بلند و بلندتر شد و نسبت به خاندان پهلوی صحبتهایی کرد و میگفت این خاندان از خیلی جهات روی دربار «ملک فاروق» را سفید کردند و... که سخنرانی تندی بود، اما نامعقول نبود.
حکایت کودتای 28مرداد همچون سریالهای تلویزیونی، تکرار و تکراری شده است، هرازچندگاهی مجموعهای جدید از اسناد و مدارک موجود در آمریکا و انگلستان ظاهر میشود و پرده از نقش آن دو کشور در طراحی کودتای 28مرداد برمیدارد، منتها با وجود این همه شواهد و قراین همچنان عدهای ظرف سالهای اخیر این تردید را بهوجود آوردهاند که گویا آمریکا و انگلستان نقش زیادی در کودتای 28مرداد نداشتهاند و در حقیقت برخیها صحبت از قیام 28مرداد کرده و برخیها دکترمصدق را متهم کردهاند که خود میخواست کودتا صورت گیرد و مثل قهرمان از صحنه خارج شود و سعی میکنند، شواهد و قراین دیگری مطرح کنند. بهراستی نقش آمریکا و انگلستان در کودتای 28مرداد چقدر بود؟
دوشنبه 27 مردادماه سالروز يادآوري كتبي آيتاللّه كاشاني به مصدق درباره احتمال وقوع كودتا در ايران در سال 1332 شمسی است. به همین مناسبت مرتضی رسولیپور یادداشتی در اختیار ایبنا قرار داده و این رویداد تاریخی را که در سیام تیر به کودتا انجامید واکاوی کرده است. بیش از60 سال از رویداد کودتای 28 مرداد میگذرد رویدادی که به نظر برخی مورخان باید با عنوان کودتا در برگهای تاریخ ایران ثبت شود و برخی دیگر آن را تنها یک حادثه و تغییر نخستوزیر میدانند. مرتضی رسولیپور، پژوهشگر تاریخ معاصر منشا بروز اختلافات و تدارک برای کودتا را نشات گرفته از قیام سیام تیر میداند و معتقد است که این واقعه نقطه عطفی در جریان ملی شدن صنعت نفت بود اما از فردای سقوط قوام و نخستوزیری مجدد مصدق اختلافات در چند موضوع در درون نیروهای طرفدار نهضت نفت خود را نشان داد که عمدهترین آن اختلاف بر سر انتصابات دکتر مصدق بود.
در سرآغاز باید خاطرنشان سازم که این نوشته پژوهشی، بر اساس اصل بی طرفی دانشگاهی تهیه شده است، ولی میدانیم از آنجا که طبیعت نگاه انتقادی، به چالش گرفتن مباحثی است که برای جمعی به صورت هنجار تاریخی در آمده است، بر صاحبان باورهای کهن آسان نخواهد بود و هنجارشکنی، هر اندازه که متکی بر اسناد و اصول بی طرفی دانشگاهی باشد، واکنشهایی ناهنجار را سبب خواهد شد. از سوی دیگر، این نوشته از نگاه علمی (انتقادی) تهیه شده است با استفاده از استدلالها و استناداتی نو بر آنچه که از آغاز سال 1329 تا مرداد 1332 بر کشور ما گذشت و پی آمدهایش که در برخی موارد از سوی برخی کسان وارونه جلوه داده شد و همین امر سبب بروز ابهامهای فراوانی در نوشتن و خواندن بخشهایی از تاریخ سیاسی اخیر ایران شده است: ابهامات عصبانیت آفرینی که عصبیت و انتقامجویی را به جای بی طرفی علمی در نگاه به مسائل، به فضای فرهنگ سیاسی ایران تزریق کرده و سبب این همه نگون بختی سیاسی در جامعه ما شده است.
در ایران واژه کودتا همواره یادآور 28مرداد سال32 است. به جرات میتوان تاریخ معاصر سیاسی ایران را به دوبخش پیش از کودتا و پس از کودتا تقسیمبندی کرد. وقتی سخن از دکترمحمد مصدق به میان میآید، همهنگاهها به سمت تاریخ صدارت وی و بعد از سرنگونیاش به وسیله کودتای نظامی موردحمایت انگلیس و آمریکا میرود. تا امروز مطالب فراوانی در مورد وقایع 28مرداد سال32 و نقش نیروهای سیاسی مختلف در آن نوشته شده است. اما کمتر به سالهایی که دکترمصدق در خانهاش در دهکده احمدآباد به سر برد، پرداخته شده است، در حالی که مصدق در دوران تبعید خود در احمدآباد نیز روابط خود را با نیروهای سیاسی حفظ کرد. رابطه بین مصدق و نیروهای سیاسی تاثیرگذار از حزبتوده گرفته تا جبههملی و البته رابطه شخص مصدق با محمدرضاشاه پهلوی از جمله جدیترین مسایل تاریخ سیاسی معاصر کشور ماست که نیاز به کنکاش دارد.
مهمترین اتفاق در طول سالهای تلاش ملیون ایران برای ملیکردن صنعت نفت، قیام 30تیر سال 1331 است که نقش اجتماعی و سیاسی مردم در این دوره بسیار موثر و در ضمن موید حضور توام با شور در عرصه سیاسی و درک موقعیت و شرایط خاص منطقه است. در این رابطه، کماکان گروهی که منکر حمایت واقعی و مستمر مردم از رهبرشان در دهه30 هستند، میگویند در روز 28مرداد32 گروهی در یک مسیر از دکترمصدق حمایت میکردند و در مسیری دیگر علیه او شعار میدادند و این ضربالمثلی شده است که توده مردم حاضر در صحنههای سیاسی ایران ثبات رفتاری ندارند و این حالت برآمده از شر و شور و فاقد بینش حداقلی سیاسی- اجتماعی بوده که پیوسته میتواند بهصورت ابزاری مورد سوءاستفاده فرصتطلبان قرار گیرد.
در شعر «بهار»، كه مفهوم آن برگرفته از داستانهای یونانی است، شاعر مهرپروری، الهة عشق را كه از سرما یخ زده بود به خانه میبرد، او را گرم میكند. اما سرانجام الهة عشق شوخطبع و بیپروای، دست به تیر و كمان میبرد و دل شاعر را هدف میگیرد، تا شمع حیاتش به كلی خاموش شود، سعدی در داستان «مناظرة پروانه و شمع» در بوستان میگوید:
به راستی مگر جانمایه و گوهر مشروطه، چیزی جز همان مهار سلطنت مطلقه و قدرت بیحساب و تشكیل مجلس یعنی تغییر بنیان مشروعیت و قدرت است؟ افزون بر این كه آنان مضمون و محتوای مشروطه را به نیكی درك كرده بودند، مفهوم واژگان موافق و مخالف مشروطه را نیز به درستی درك میكردند و با گفتمان مشروطهخواهی به خوبی آشنا بودند به نمونههایی از كاربرد درست و دقیق اصطلاحات سیاسی آن دوران توجه كنید.
بحث ما راجع به «معرفه النفس» است، به عبارت فارسی: «خودشناسی». این بحث از نظر قرآن، ارزش بالایی دارد؛ لذا آیات زیادی داریم که قرآن شاهکار خلقت را نفس انسان میداند. از نظر روایات نیز به اندازهای بالاست که باید روایات جمع شود و کتابی شود. از نظر بزرگان و مخصوصاً عرفا، این موضوع جایگاه خاصی دارد.
افشار /afšār/، ایرج (1304-1389ش)، ایرانشناس بزرگ، کتابشناس برجسته، عضو شورای عالی علمی دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. فعالیتهای او طی مدتی بیش از 60 سال مداوم، در زمینههای متنوع و گستردهای قرار میگیرد که حاصل آن آثار فراوان به صورت کتاب، مقاله، یادداشت و منابعی دیگر است
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید