اهالی حومه قونیه غالباً از علویان هستند و «عرفان مولویه» با آن عظمت فکری و فرهنگی و هنری و گنجینه آثار عرفانی به جای مانده که یکی از ارکان اصلی فرهنگ عرفان اسلامی و ایرانی است، جز قلهنشینی اندیشه در رأس مخروط زبان، عرفان و اسلام و ایران، به سطوح اجتماعی رسوخ نکرد و امروز ما در ایران حتی یک مرید مولویه نداریم، هرچند در سدههای پیشین خلفای مولویه در ایران تبلیغ تمام داشتند و صاحب دستگاه و خانقاه و سامان و سپرده بودند. چلبی اوغلو ـ نوه مولانا و پسر بهاءالدین ولد ـ در غرب ایران طریقه مولویه را ترویج میکرد و بنای تاریخی چلبی اوغلو در سلطانیه زنجان به امر سلطان محمد خدابنده برای وی که صاحب کشف و کرامات بود، ساخته شد و در همان بقعه تاریخی نیز مدفون است؛ ولی ما نتوانستیم این مجموعه ارزشمند و تاریخی و اسلامی و ایرانی را برای جلب نظر جهانیان، پایگاه ثانوی مولویه قرار دهیم
کرافورد «متیو کرافورد» تعمیرکار موتورسیکلت است. او دارای مدرکی در فیزیک و دکتری فلسفۀ سیاسی است. در کتاب «طبقۀ خریدار و هنر روح» همگان را با ارایۀ نوعی جذاب از اخلاقِ حرفهایِ غافلگیر کرد. اخلاقی که مدافع کارهای یدی و کارگری است و بنابراین مفهومی مخالف با نظر عامه دربارۀ «شغل خوب» ارایه میدهد. پیشینهٔ خاصاش، او را قادر میسازد تا فلسفۀ انتزاعی را با مباحث فنی درآمیزد.
تأملی درباره رویکرد فیلسوفان مسلمان به «حقیقت» فلسفه اسلامی در حکمت متعالیه حقیقت وجود (که خارجیت عین ذات آن است) به دو قسم منقسم است؛ حقیقت من حیث هی هی و به تعبیر دیگر صرف الحقیقه یا بسیط الحقیقه و حقایق مقیدهی وجودی. قسم اول به دلیل بساطت محضی که دارد از هرگونه ماهیتی منزه است، ازاینروی هرگز به ذهن نمیآید. قسم دوم به دلیل تقید به حدود ماهوی، با ماهیات همراه بوده و از ترکیب اتحادی با آنها برخوردار است
داوری شریعتی در نظر دکتر شریعتی، نجات از الیناسیون (از خود بیگانگی) به معنی بازگشت به گذشته نیست؛ بلکه آزادی از آن است. من هیچ جا در آثار او ندیدم که سفارش کند به گذشته برگردیم و هیچکس دیگر هم خروج از الیناسیون را با بازگشت به گذشته یکی ندانسته است؛ ولی به هر حال تذکر نسبت به گذشته، شرط آزادی حقیقی است. بازگشت به خویشتن غیر از بازگشت به گذشته است.
تاریخ همگانی موضوع اصلی تاریخ همگانی در معنای عام آن مجموعهای است از شیوههای گوناگونی که از رهگذر آن گذشتهی گروههای اجتماعی به زندگی امروز آنان شکل میبخشد. این نوع ادارک از تاریخ حاصل فرآیندی غیر ارادی و ناسازمانیافته از فراگیری است که در درون زیست-جهان انسانی صورت میگیرد. از این قرار به شکلی از آگاهی تاریخی میرسیم که لزوماً ریشه در آموزش تخصصی در دانش تاریخ یا حتی مطالعه غیر تخصصی گسترده هم ندارد.
به مناسبت چاپ ویراست جدید «جدال قدیم و جدید در الهیات و سیاسات» جواد طباطبایی ایدۀ مُدرن، که منظور طباطبایی نیز هست، برخلاف آنچه در بادی امر به نظر میرسد، واقعیّتی خیالی یا «پندارگون» نیست. بنا به تفسیر او، مطلق یا روح در فلسفۀ هگل معادل «ایده» است که صرفاً به مثابه «حرکت وجود دارد». «ایده» مساوق است با خودِ حرکت و «بازگشت به امر متناهی»، از این حیث که «فراتر رفتن از امر متناهی است»، و حرکتی «در خویشتن خود» است.
تا آنجا که دریافتهایم، عطار بزرگ نخستین بار عرفان اسلامی را با هویت ملی ایران پیوند داده است و پس از ابراز مقام بهشتی حکیم طوس در «منطقالطیر» از سیمرغ نماد دیگر در معنویت و سیر و سلوک میآفریند و نیز در «اسرارنامه» و «الهینامه» شخصیتهای اسطورهای و پهلوانی شاهنامه را نمود بارز فرهنگ عرفان ایرانی میداند. پیر مهنه در الهینامه درباره سگ نفس که پیش از این درباره دیدگاه یارسان نسبت به غرایز جسمانی اشاره شد، میفرماید:
رواج چند قحطی بزرگ و در پی آن گسترش بیماریهای همهگیر همچون وبا، حصبه و دیفتری در دوره قاجار و نیز قحطیهای ویرانگر همزمان با رخداد دو جنگ جهانی در ایران، ایرانیان زیادی را بهکام مرگ فرو برد. آنانی که از این مهلکهها جستند، بهویژه مردم عادی جامعه که از ثروت چندان برخوردار نبودند، بسیار بهسختی افتادند؛ اندام نزار و تکیده، برگرفته از گرسنگیهای آزاردهنده و بیماریهای سخت، سادهترین دستاورد چنان وضعیتی بود. شاید بتوان لاغری پدید آمده از این شرایط را بهعنوان پدیدهای آزاردهنده و تحقیرآمیز در نظر گرفت.
«ریدك خوشآرزو غلام خاص خسرو پرویز، زیبایی زن را چنین وصف کرده است: زیباترین زنان و جذابترین زنان آن است که نه کمسال و نه بزرگسال باشد، نه درازبالا و نه کوتاهقامت، نه لاغر و فربه؛ خوشقامت، زیباروی، خوشاندام، با پیشانی صاف، کمان ابروان، بادامیچشم ... خوشخند، چانهگرد ... کمگوی و باشرم». چنین تصویری که ژان شاردن، تاجر و سیاح فرانسوی و از مقربان درباره شاهعباس دوم صفوی، به نقل از تاریخ ثعالبی ارایه میدهد، میتواند تصویر آرمانی انسان ایرانی از زن مطلوب و نوع نگرش زیباشناسانه وی به آن قلمداد شود. این تصویر به فراخور اوضاع از چشم مردان جدا شده و در ذهن زنان نیز نشسته است و ایشان دستکم تا حوالی دوران مدرن و عصر حاضر میکوشیدند تا خود را به تمثیلی از این تصویر مشابه سازند.
امبرتو اکو، فیلسوف و اندیشمند ایتالیایی در اثر خود با نام «تاریخزیبایی» به تفصیل درباره زیبایی بانوان سخن رانده است. او یک بخش از اثر خود را با این پرسش میآغازد که کدام معیارها، سلیقهها و رسوم اجتماعی به ما اجازه میدهد چهره یا اندامی را زیبا توصیف کنیم؟ این پرسش را میتوان در هر عصر و دوره تاریخی پی گرفت.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید