دو سال میشود که از سرآمدن عمر صد ساله دکتر محمد حسن گنجی (۱۲۹۲ـ۱۳۹۲ش) میگذرد. بیست و نهم تاریخی است که بر سنگ تربت او در بیرجند نقش شده، اما دو سال پیش که استاد گنجی زمین خورد و دیگر برنخاست، سخن از ۲۸ تیر میرفت. شاید این تاریخ دوم شتابزده زمانی اعلام شده که استاد هنوز در حالت اغما بود. یکی از نویسندگان به قول خودش «فیس بوکی» ۳۰ تیر را روز فوت گنجی نوشته است! بعید نیست که شرح حال نویسان در آینده سه تاریخ درگذشت برای استاد گزارش کنند. سهولت و سرعت بیسابقه در خبررسانی دیگر فرصتی برای سبک سنگین کردن گفتهها و شنیدهها باقی نمیگذارد و مخصوصاً با انبوه امکانات اینترنتی که فنّاوری پیشرفته در اختیار گذاشته است، گاه کار دست آدم میدهد. خروار ها اطلاعات ناقص یا نادرستی که هر دقیقه در شبکه های مجازی ظاهر میشود ثمره بی مبالاتی و شتابزدگی در استفاده از همین امکانات سهل الحصول است.
در غالب موارد انسان برای داوری در مورد دنیای اطراف خود چارهای از تشکیل جامعه آماری ندارد؛ اما شگفت آن است که بیشتر آدمیان، خود، جامعه آماری خویش هستند و با توجه به احوال و اندیشههای شخصیشان، در مورد همه انسانهای دیگر داوری میکنند. معنی قیاس به نفس (فرافکنی) همین است که آدمی بر اساس جامعه آماریی که تنها یک عضو دارد و آن هم خود اوست، دست به تعمیم در مورد دیگران میزند. به نظر مولوی داوری غالب آدمیان در مورد پیامبران و اولیای خدا نیز از همین مقوله است؛ آنها چون خود غذا میخورند، میخوابند، کار میکنند و ارتباطی با عالم غیب ندارند، گمان میکنند که انبیا و اولیا نیز همین گونه هستند (مثنوی، دفتر۱ر ابیات۲۶۷ـ۲۶۴). در داستان «اعرابی و همسرش» نیز میبینیم که زن، اعرابی را طمعکار، مارگیر و فریبکار میخواند، و اعرابی به او میگوید: «من آن گونه که تو میگویی، نیستم، تو خود چنینی و مرا هم این چنین میپنداری. تو مانند کسی هستی که بر اثر چرخیدن، دچار سرگیجه شده است و فکر میکند که خانه به دور سرش میچرخد!» (مثنوی، د۱ر ب۲۳۶۴ـ۲۳۶۳)
موضوع سخن خود را در محدوده یک پرسش با خوانندگان در میان میگذارم: «پربارترین و زیباترین نامههایی که در زبان فارسی خواندهاید یا شنیدهاید، کدامند؟» چنین نامهها میباید به ظاهر کوتاه، ولی در معنی فراگیر و اثرگذار باشند. شرح خاطرات خصوصی اهل قلم به صورت داستان، یا مقاله و خطابه اخلاقی و پند و اندرز، از زیبایی و کوتاهی نامه میکاهد. تأکید بر صفات گنگ و ناشناخته نیز، مانند پرباترین و زیباترین، گزینش را دشوارتر میکند. کار آسانی نیست که صاحب قلمی، پس از سالیان دراز از میان انبوه نامهها و پیامها که در ادب فارسی خوانده یا شنیده، چندتایی را برگزیند و آنها را زیر ذرهبین پژوهش بگذارد و سرانجام نمونههایی را برای پاسخ به پرسش مطرح شده در میان بیاورد.
آین رند یکی از سه «مادر بنیانگذار» لیبرتارینیسم مدرن بود. او بیشتر بهعنوان نویسندهی «اطلس شانه بالا انداخت » و دیگر رمانهایش شناخته میشود. کثر مردم به شیوهای گنگ و مبهم می دانند که اقتصاد مارکسیستی ابلهانه است، ولی این امر مانع حمایت آنها از برخی اقتصادهای مارکسیستی نمیشود… منشأ تمام بدبختی های مدرن، اخلاقی و فلسفی است. مردم به این خاطر از جمع گرایی استقبال نمیکنند که پذیرای اقتصادهای بد بوده اند، آنها از اقتصادهای بد استقبال می کنند چون پذیرای جمعگرایی شده اند»
«نیایش» مصادیق بسیاری دارد. فاستر (۱۹۹۲) از نظر مفهومی بیست و یک شکل مختلف برای نیایش برمیشمرد. وارسی هفت پژوهش تجربی نشان داد که محققان نیایش را به چهار الی نه گونه تقسیم کردهاند. مشخصترین انواع نیایش عبارتند از: «حاجتمندانه»، «آیینگرایانه، «مراقبهای»، «اعترافی»، «شکرگزارانه»، «شفاعتآمیز»، «اصلاح نفس» و «عادتی». همة اینها با مقیاسهای جداگانه معتبر تأیید و اندازهگیری شدهاند. یک بررسی ملی در ایالات متحده نیایشهای «تأمل آمیز»، «محاورهای»، «خودمانی»، «آیینی»، «حاجتمندانه» و «متفکرانه» را مطرح کرده است. در میان طرحهای پیشنهادی گوناگون تداخل زیادی وجود دارد ـ وضعیتی که ناشی از فقدان نظریهای هماهنگ کننده است. اگر بشود نتیجهای کلی از دادههای مربوط به نیایش به دست آورد، ظاهراً این است که هرچه مردم بیشتر نیایش کنند، شکلهای بیشتری از نیایش را به کار میگیرند. به علاوه بسامد نیایش تابع نیایش برای چیزهای بیشتر (تندرستی، علایق میان فردی و مسائل مادی) است.
یکی از مهمترین مباحث در حوزة روانشناسی، بحث «ساز و کارهای دفاع روانی» است که نخستین بار به صورت جدی، فروید مطرح کرد. به نظر فروید اگر تمام خواستهها و نیازهای بشر به راحتی ارضا میشد، دیگر در زندگی چیزی به نام «مشکل» وجود نداشت؛ اما به دلایل گوناگون اجتماعی، فرهنگی و دینی، عملاً این اتفاق نمیافتاد و موانع فروانی بر سر راه ارضای خواستهها و نیازهای انسان قرار میگیرند و همین باعث میشود که زندگی انسان سرشار از کشمکشها و تنشهای فراوان باشد. این مسأله سبب اضطراب و رنج میشود و تعادل روانی را به هم میزند. انسان برای اینکه در برابر این فشارها و رنجها که اساس شخصیت را تهدید میکنند، مقاومت کند و خود را از فروپاشی و نابودی حفظ کند، از مجموعهای از سازوکارهای دفاعی بهره میگیرد و به این ترتیب میان انگیزهها و کشمکشهای متعارض، سازگاری پدید میآورد و اضطرابها و دردهای خود را تسکین میبخشد
در 1337ش دورۀ ابتدایی را در دبستان کورش کرمانشاه به پایان رساندم و در دبیرستان پهلوی، که نمی دانم حالا اسمش چیست، با سختی نام نویسی کردم؛ به این دلیل می گویم با سختی که اگر عموهای فرهنگی ام، فرخ و سیاوش زنگنه، معرفم نبودند، اسمم را نمی نوشتند. مدیریت این دبیرستان، که در آن زمان فقط سیکل اول(سه سال اول) داشت، با آقای پروین بود، مردی بالا بلند، جدّی، با انضباط که همۀ دانش آموزان از او حساب می بردند. دبیرستان پهلوی نزدیک ترین دبیرستان به خانۀ ما بود. ما در کوچۀ حاج دلال باشی، که بعداً اسمش شد کریمی، پشت بازارچۀ کلوچه پزی شکرریز ها می نشستیم و محل دبیرستان پهلوی در دامنۀ چیا(= چقا) سرخ و نزدیک بازار گاو کش ها بود که با خانۀ ما بیش از چند دقیقه راه نبود. خانواده، هم به سبب نزدیکی راه و هم به علت شهرتی که آن دبیرستان در نظم و انضباط و سخت گیری کسب کرده بود، اصرار داشتند که در آنجا درس بخوانم، اما دوستانم توی دلم را خالی می کردند و می گفتند اگر بروی آنجا حتماً رفوزه و اخراج می شوی.
صرف اطلاعداشتن ممکن است فشار روانی را کاهش دهد. نمونهای شگفتانگیز و مثالزدنی را از اینکه دین چطور میتواند این نقش را ایفا کند، بیماری مبتلا به سرطان سینه به دست داد که میگفت: «هیچ تصور نمیکردم که خدا میتواند به این همه سؤال من پاسخ دهد!» گرچه این را میتوان تسلط «اطلاعاتی» نامید، ولی رابطة نزدیکی دارد با این سه شکل تسلط ثانوی که تسلط «تفسیری»، «پیشگویانه»، «جانشین» نام گرفتهاند، و به ویژه برای فهم این نکته اهمیت دارند که دین چگونه به مردم کمک میکند تا با مشکلاتی که در زندگی روزمره و نیز در مواقع دشوار برایشان رخ میدهد، کنار آیند.
سابقه هرملتی در فراز و فرود تاریخ غالباً در سه بخش قابل شناسایی است؛ میراث مادی، میراث معنوی، مشاهیر و بزرگان علم و فرهنگ آن ملت. به زبان دیگر هر ملتی برای بیان و جلوه گر ساختن جایگاه خویش در عرصه مناسبات منطقهای و جهانی و ادراک پذیر نمودن تفسیر خویش نزد سایر ملتها و بازیگران جهانی از سابقه فرهنگی و تمدنی خویش بهره میگیرد.
از آذرماه سال 1393 که کاوشهای باستانشناسی در محدوده خیابانهای مولوی و صاحب جمع تهران آغاز شد، تاکنون، مجموعاً 8 ترانشه باستانشناختی در محدوده میدان محمدیه تا میدان قیام کاوش شده است که یافتههای آنها از نظر زمانی متعلق به دوران اسلامی (با فراوانی کمتر دوره صفویه، قاجار و پهلوی) و پیش از تاریخ است. در اینجا بلافاصله پس از برداشتن آسفالت به لایهای از دوره معاصر و دوره قاجار رسیدیم اما پایینتر از این دولایه، وضعیت متفاوتی در ترانشهها وجود داشت. گاهی هیچ اثری از مواد فرهنگی نبود و گاهی پس از لایههای طبیعی، موادی از دوران پیش از تاریخ در عمق سه تا چهار متری از کف خیابان مشاهده شد و در یک ترانشه هم در عمق بیش از شش متری به مواد فرهنگی رسیدیم.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید