روش تحقیق در تاریخنگاری و پژوهش در تاریخ دیپلماسی، از جمله مقولاتی است که فریدون آدمیت به آنها دلبستگی داشت، و طی سالیان دراز یادداشتها، منابع و مدارک زیادی در این زمینهها گردآوری کرده بود. هدف او طراحی شاخهای از روششناسی جامع بود که به کار پژوهشگران تاریخ میآید. او به ضرورت استفاده از این تکنیک برای تحقق کارهای علمی، آگاهی داشت و جایش را در فضای تحقیقاتی ایران، خالی میدید. این خواستة مهم با درگذشت او بر زمین ماند. در عین حال در جایجای بسیاری از آثارش به روش تحقیقات تاریخی پرداخته که میتواند مورد استفاده پژوهندگان خودآموز قرار گیرد.
آنچه بسیار چشمگیر و حائز اهمیت است، عشق سعدی به انسان و انسانگرایی ویژه اوست تا بدانجا که هم علم را «آدمیت» میداند، هم عشق را «آدمیت» و عامل تفاوت انسان از چهارپایان میشمارد که او با همه وجود باور دارد «بنی آدم اعضای یک پیکرند…» و همین احساس و همین باور اوست که در نهایت اندیشهای جز نظام بخشیدن به آرمانشهر ندارد؛ جایی که از بیداد خبری نباشد و داد، حاکمیت یابد و انسان با تمام ارزشها و کرامت انسانیاش زندگی کند.
تاریخ فرهنگی پیدایش مفهوم تاریخ حال و شکلگیری تاریخ حال یکی از مهمترین نتایج و آثار تاریخ فرهنگی بوده است؛ به این معنا که تاریخ به جستوجوی روح و قوانین مؤثر و حاکم بر پدیدارها میپردازد و از طرف دیگر تاریخ حال یا شکلگیری مفهوم تاریخ حال در تاریخ فرهنگی تأکید میکند بر اینکه تاریخ عبرتآموزی نیست.
سوء استفاده از علم و فناوری در قرن بیستم آسیبهای زیادی برای انسان و محیط زیست به بار آورد و این موجبات نارضایتی بسیاری از علمای برجسته را فراهم کرد. ماکس بورن در نامهای که در ۱۹۵۴ به اینشتین نوشت از شرور ناشی از علم جدید شکایت کرد: «من اخیراً در روزنامه خواندم که شما گفتهاید «اگر بار دیگر به دنیا بیایم، فیزیکدان نمیشوم، بلکه هنرمند میشوم.» این واژهها آرامش زیادی برای من فراهم کرد؛ زیرا افکار مشابهی در مغز من مرور میکند، به خاطر شروری که علم یک موقع زیبا بر سر دنیا به بار آورده است.»
تأمل در دیگر قصیدههای سعدی، نوآوری او را چه در حوزه «چگونگی گفتن» و چه در حوزه «بچه گفتن» آشکار میسازد و روشن میسازد که هدف سعدی مردماند و مردم دوستی و خدمت به مردم. غالب قصیدههای سعدی، به گونهای مکمّل معنایی بوستانند و اگر نیک بنگریم، از «نبایدها» و «بایدها» در آرمانشهر سخن میگویند و این خود گونهای نوآوری است. امروز رهبران جهان به سخنان خود، به کردار و رفتار خود به مدد مشاوران خردمند کارآزموده سامان میدهند و بر مشورت تأکید میورزند.
استاد و چهره ماندگار فلسفه غرب: «فلسفه غرب» از جمله شاخههای فلسفه است که برخلاف تصور دیگران، دارای نظم و ترتیب است و باید دروس و مطالب مربوط به این رشته با نظم و توالی خوانده شود، وگرنه علاقهمندان به مطالعه این حوزه نمیتوانند مطالبی درباره این موضوع یاد بگیرند.
تنها موجودی که مرگآگاه است، از مرگ آگاهی دارد و میداند که میمیرد، انسان است. در مورد حیوانات دیگر، دستکم بشر خیال میکند که آگاهی ندارند که خواهند مرد. بنا براین انسان بهطور کلی در هر پایگاهی که باشد، چه انسان عادی باشد، چه دانشمند، چه هنرمند، چه شاعر، چه عارف و... میداند که میمیرد.
عشق به بار آمده از ادراک عقلی یا تعقل نیز عشقی است که از آن به «عشق عقلی» یعنی عشق فراتجربی تعبیر میشود و معادل «عشق عرفانی» و با نگاهی، آغاز عشق عرفانی است. عشق عقلی، عشق به زیبایی است. افلاطون از این عشق به عشق حقیقی تعبیر میکند و آن را «عشق متین و حکیمانه» میخواند؛ عشقی که موضوع و متعلق آن، زیبایی است.
مقدمه: علم یک تلاش سامانمند انسانی برای فهم جهان فیزیکی است. فعالیت علمی را انسان انجام میدهد و در خلأ انسانی فاقد معناست؛ اما بلافاصله این سؤال مطرح است که: چرا انسانها به دنبال دانش طبیعت هستند؟ خود علم نمیتواند پاسخی برای این سؤال فراهم کند. یک چهارچوب جامعتر، یک جهانبینی، لازم است تا بتوان به این سؤال پاسخ گفت. درواقع این جهانبینی است که کل فعالیت انسانی ـ ازجمله فعالیت علمی ـ را شکل میدهد. پس این جهانبینی دانشمند است که هدف وی از تعقیب فعالیت علمی را معنادار میسازد.
گزارشی از کارنامه پژوهشی زنده یاد ایرج افشار (1393- نیمه 1394) تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی/ بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است / رودی که بر آسود زمینش بخورد زود / دریا شود آن رود که پیوسته روان است
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید