نویسنده این سطور تاکنون در مقالات متعدد خود درباره این موضوع سخن گفته که اولین آن مقاله ای بود که در مجله معارف پانزده سالی پیش منتشر شد. در آن برای نخستین بار مطالبی را درباره هویت واقعی علی بن ناصر سرخسی و ارتباط اعلام نهج البلاغه او با محافل زیدی ایران منتشر کردم (شماری از نویسندگان بعداً همان مطالب را در طی مقالاتی دیگر عرضه و تکرار کردند). چند ماهی پس از انتشار آن مقاله نویسنده این سطور در سفری به یمن به نسخه ای کهنسال از اعلام نهج البلاغه که همراه نسخه ای ارزشمند از متن خود نهج البلاغه در یکی از کتابخانه های خصوصی یمن موجود است دست یافت که همان زمان طی یادداشتی در مجله شهاب قم معرفی شد. از آن زمان تاکنون اسناد زیادی در رابطه با روایت نهج البلاغه به دست آورده ام که برخی از آنها را در مقالات متعدی عرضه کرده ام و برخی نیز در مقاله مستقلی تدوین شده که در دفتر دوم کتاب از گنجینه های نسخه های خطی منتشر خواهد شد. در مقاله ای هم که با زابینه اشمیتکه در رابطه با سنت تحصیلی عبد الله بن زید العنسی منتشر کرده ایم در پیوست آن مفصلاً در این زمینه مطالبی را عرضه کرده ایم. اینجا تنها یادداشتی که سالها پیش در سایت کاتبان منتشر شد را باز نشر می کنم.
آب در صفحه اندیشه ایرانیان همچون گوهر و کیمیایی است که از زمانهای دور تا امروز پیرامون آن رازها، افسانهها و الهههایی شکل گرفته و گستره فرهنگ عامه را از معنا و رازهایی مقدس لبریز کرده است. آناهیتا ایزدبانوی آبها و نگهدارنده این گوهر طبیعی، در دل اساطیر ایران سوار بر ارابهای رو به آسمان و با زیبایی شگرف زنانه، سببساز پیوند محکم معنای مقدس آب با جنس زن شده است؛ الههای که نماد باروری، زایش و عشق و دوستی است.
حوادث تاریخی به ویژه آنها که قرنها از وقوعشان میگذرد، در ابتدا دهان به دهان و سینه به سینه نقل میشدهاند تا مگر روزی سپیدی کاغذی را به سیاهی زنند. حادثه کربلا یکی از همان وقایع است. و البته تراژیک ترینشان. شاید نزدیکترین نوشته به تاریخ وقوع این حادثه، مقتلالحسین، مکتوبی از «جابربن یزید جعفی» باشد که در حدود سال 130هجری درگذشته است و یا مکتوبی با همین نام از «ابومخنف لوط بن یحیی».
اگر بگویند معاهدهای میان دو کشور بْهارَت و هلاس منعقد شده است، شنونده ایرانی چه تصوری از این دو کشور دارد؟ و یا اگر بگویند در کدام هنگام جنگی بین دویچلند و پولسکا اتفاق افتاد، چه جوابی میتوان بدان داد؟ و نیز اگر بگویند فرهنگ دو کشور نیهون و ژونغوآ تحت تأثیر متقابل یکدیگر بوده است، شنونده چه تصوری از این کشورها خواهد داشت؟
از آن جا که اکثر روزنامه های سال های مشروطه خواهی سياسی يا اجتماعی بودند، دانستن سرگذشت روزنامه نگاران از چند روی سودمند است و يکی از آنها، اين است که نمونه ای از صورت و سيرت مبارزان آن دوره در اختيار خواهيم داشت. زادگاه ۱۷۸ تن از ۲۰۶ روزنامه نگارمعلوم است: در ميان ايالت های آن روزی ايران، آذربايجان با ۴۲ روزنامه نگار بالاترين مقام را دارد (۲۴% از کل). اين خطه وسيع و پر جمعيت را می توان با ايالت فارس (که بوشهر هم جزء آن بود) با تنها ۱۳ و يا خراسان که با تنها ۹ روزنامه نگار مقايسه کرد. مناطق کوچکی همچون کاشان و پيرامون آن با ۱۰ و اراک و اطرافش با ۸ تن، مقام برجسته ای در پرورش روزنامه نگار داشته اند.
تحت تأثیر پیشرفتهای روزافزون جهانی، نوع جدیدی از تفکر و الگو در حال شکلگیری است که مبنای آن بر اساس حرکت از مدرنیته بهسوی نوآوری در دو حوزهی تکنولوژی و تجارت در دو بعد تفکری و باورها (هنجارها) است؛ این تغییر اساسی موجب دگرگونیهایی در تمام جنبههای زندگی شده است. در این بین اینترنت بهعنوان یک میانجی الکترونیکی یکی از آشکارترین این تحولات به شمار میآید، این پدیده در مدت زمانی اندک توانست یک زندگی مجازی هماوت (در موازات) با زندگی واقعی افراد جامعه ایجاد کند. تمامی این تحولات تحت تأثیر و حول پدیدهی جهانی شدن به وقوع پیوسته است. جهانی شدن در تلاش است تا با سرمایهگذاری بر روی میانجی الکترونیکی (اینترنت) فراتر از حوزههای مادی و نمادین جهانی، آنها را به بازاری آزاد مبتنی بر عرضه و تقاضا تبدیل سازد، بازاری که به دست شرکتهای چندملیتی کنترل و اداره میشوند و خود، نوع و طبیعت کالاهای عرضهشده را مشخص کرده و قانون بازار را به نوعی کنترل میکنند.
جنبشِ فلسفیای که با کانت آغاز شد و با راینهُلد، فیشته، شلینگ و هگل ادامه یافت، یکی از بحثبرانگیزترین جنبشها در تاریخ فلسفه است. همچنین، شیوۀ روایتِ این جنبش، احتمالاً چیزهای زیادی دربارۀ تعلقاتِ فلسفیِ راوی میگوید. یک راهِ گفتنِ داستان این است که کانت را بنیانگذارِ شیوهای از فلسفهورزی بدانیم؛ شیوهای که هنوز باید آن را بسط و توسعه داد و همۀ اتفاقاتِ بعد از آن را نهتنها بهعنوان بدفهمیهایی اساسی از کانت، بلکه بهعنوان جهانی در نظر بگیریم که کلهپا شده است. راه دیگر این است که کانت را کسی در نظر بگیریم که پایههای اساسیِ بنایی عظیم را نهاده است و جنبشِ پس از آن، بهطور اجتنابناپذیری بهسمتِ نتیجۀ آن در هگل پیش میرود، کسی که درنهایت، کلیسای جامع را کامل میکند
دکتر هما ناطق (۱۳۹۴-۱۳۱۳) یکی از برجستهترین مورخین تاریخ معاصر ایران بود که نامش همراه با نام دکتر فریدون آدمیت از خاطره تاریخنگاران زدوده نخواهد شد. ناطق در زمره نخستین مورخانی بود که تاریخنگاری را پایهای قرار داد برای نیل ایرانیان به نوعی «آگاهی تاریخی»؛ به عبارت دقیقتر او تاریخنگاری بود که تاریخ را نه برای آکندن انبان ذهن از اطلاعات متشتت و عمدتاً غیرمرتبط به هم، بلکه برای «ایضاح و فهم» جایگاه ایران زمین در تاریخ جهانی سده نوزدهم و بیستم مورد توجه قرار میداد.
تحولاتــی در معرفت تاریـــــخ از عصر روشنگری به بعد رخ داده است که میتوان نام آن را تحول در تاریخنگاری انسان نهاد. این مساله پارادایم تاریخنگاری جدید را از قدیم سوا کرده است. یکی از فرازهای مهم این تحول انتقادهای جدی ولتر بود مبنی بر اینکه چرا باید تاریخ را در دولت، سیاست، اشراف و رجال خلاصه کنیم و چرا به توده مردم و گمنامان نپردازیم. این نشانهای آغازین از ضرورت توجه به تاریخ اجتماعی و البته تاریخ مردم بود و اعتراض به تاریخی که منحصر به سیاست و دولت است.
بخش بزرگی از ادبیات عاشقانه معاصر ایرانی، مروج عشق ورزی به شیوه ای است که در روان شناسی به آن عشق افلاتونی می گویند.در حال حاضر، عشق ورزی به گونه ای افلاتونی بر عاشقانه های دیار ما ــ از شعر و داستان گرفته تا ترانه ها و تصنیف های کوچه و بازارــ حاکم است و اغلب مردم به ویژه روشنفکران، این شیوه از عشق ورزی را اصیل می دانند و به همین خاطر می خواهیم به طور مختصر به این سوالات پاسخ دهیم که اصولاً ویژگی های یک عشق افلاطونی چیست؟منشأ آن کجاست و چه اثراتی بر ساختار عاطفی و روانی انسان می گذارد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید