با این که شخصیت اسکندر در حماسۀ ملی ایران آمیخته ای است از صفات خوب و بد، در مطالعات شاهنامه شناسی و تاریخی ایران نوعی "اسکندرستیزی" غیر منطقی به چشم می خورد که با اشاعۀ داستان اسکندر در فرهنگ ادبی و شفاهی ایران در تناقض است. به روایت شاهنامه، اسکندر فرزند داراب و از سلالۀ شاهان ایران است و از نظر قانونی بر تاج و تخت ایران حق دارد.
یكی از بهترین تجربههای من از آشنایی با اندیشههای دكتر آیینهوند، تغییر پارادایم تاریخ پژوهشی بود. در حوزههای علمیه تاریخ به طور سنتی روایی بود و میگفتند كه كسی از كسی و آن هم از كسی اینگونه نقل كرده است. یعنی بیشترین تاریخ در تاریخنگاری، بخش رجالی آن بود، یعنی به راوی تاریخ اهمیت میدادند و اعتماد به راوی روایت را محكم میكرد. اگر در جایی تاریخ ترقی میكرد، به نوعی درایه هم میرسیدند، یعنی به محتوای روایت هم میپرداختند.
صبر بسیار باید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید ۹ سال پیش در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ شادروان دکتر محمد امین ریاحی، شاهنامهشناس و رئیس بنیاد شاهنامه، در روز تاریخی فردوسی، روز محبوب خود، بدرود حیات گفت و صحنه ادب و فرهنگ ایران خالی از وجود این دانشمند بزرگ گردید.
تحولات یک سده اخیر نشان داد که اسلام درجوامع مختلف از دو نوع قرائت و توأم با عمل یا رفتار برخوردار بوده است از یک سو با قرائتی از دین، سعی برسازگاری نسبت دین با زندگی و توسعه و پیشرفت و آزادی در چهره اسلام رحمانی تجلی یافته است و ازسوی دیگر با قرائتی دیگر از اسلام، خشونت و افراطی گری، اسلام هراسی و نفرت و ناسازگاری دین با صلح، عدم همزیستی مسالمتآمیز وخشونت را میان پیروان ادیان الهی وحتی جوامع بشری ترویج کند و اسلام را که چهره رحمانی آن غالب است
محققان تا کنون تحقیق چندانی دربارۀ جای نام های شاهنامه انجام نداده اند. این درحالی است که ضبط برخی از این جای نام ها در دستنویس ها و چاپ های شاهنامه پریشان و بی سامان و گاه نادرست است. زیرا نسخه نویسان شاهنامه تقریباً در همۀ دوره هااهتمام چندانی برای ضبط صحیح این نام ها از خود نشان نداده و گاه آن ها را از روی اهمال کاری با نام ها یا کلمات مأنوس در روزگار خود جایگزین کرده اند.
در سال 1949، جوزف کمبل (1987-1904) اسطوره شناس امریکایی، در کتاب قهرمان هزار چهره دیدگاه خود را دربارۀ اسطورۀ یگانه طرح می کند: قهرمان به زندگی روزمره و روزمرگی زندگی پشت می کند؛ سفری مخاطره آمیز را به جان پذیرا می شود؛ به مقابله با موجودات متخاصم و نیروهای بازدارنده می پردازد؛ بر آن ها فایق می آید و سرانجام در بازگشت، فضل و برکتی را که ره آورد این سفر خطیر است
شاهنامۀ فردوسی روحی یکتاپرستانه دارد و سطوح دینی، آیینی و اساطیری مؤثر در ژرف ساخت روایی آن در طول تاریخ دچار «اسطوره زدایی» شده است، اما با شیوه های تحلیلی می توان بازمانده های بسیاری از باورهای کهن را هم در سطوح نمادین روایات و هم در زبان و تعابیر و تصاویر فردوسی باز جست. یکی از مهم ترین بخش های شاهنامه که نشانه های یک بنیاد شناسی الهی را در آن می توان یافت، «خردنامۀ» دیباچۀ کتاب و معروف ترین عبارت آن، یعنی مصراع نخست آن («به نام خداوند جان و خرد») است.
آیین زروانی از کهنترین آیینهای بشری است که با زندگی و اندیشه های ابتدایی انسان درپیوند است. یکی از برجسته ترین آموزه های این آیین باور به سرنوشت و بخت و تأثیر سپهر و روزگار در زندگی انسان است. هرچند در متون اوستایی از این آیین چندان یاد نشده است، اما در متون پهلوی جایگاهی مهم دارد که از این طریق به متون فارسی زردشتی، فارسی و عربی راه یافته است.
بخش سوم: تاریخانهی دامغان - کاخ و مسجد اسکاف بنی جنید ویرانههای شهر سُماکه یا اُسکاف بَنی جُنَید در جنوبِ عراق، بر کرانههای نهروان است. گویا اسکاف در دورهی آبادیِ سامرا، پس از مرکزِ دیاله، بزرگ ترین شهرِ این ولایت بوده است.
موضوع این نوشتار بررسی ده مجلس اسفزاری است. این اثر از نثرهای خطابی و تعلیمی فارسی از قرن نهم هجری است. كتاب در ده بخش و به شیوه مجلس گویان و به صورت شفاهی بیان شده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید