مجموعه حاضر شامل دو رساله فارسی نفیس به خط نستعلیق خوش عیسی خان است. رساله اول در شرح حال حسنعلی خان امیر نظام گروسی، از وزرا و کارگزاران دوره ناصری است و رساله دوم در بردارنده نصایحی است برای شاهزاده محسن میرزا که به سال 1322 قمری کتابت شده است.
نسخه های خطی گنجینه پایان ناپذیری برای آگاهی هایی است که ما برای شناخت تاریخ و فرهنگ خود بدانها نیاز جدی داریم. ما عادت به استفاده از کتابهای چاپی داریم و از نعمت آگاهی بزرگتری که در میان نسخه های خطی پنهان شده بی بهره ایم. صد البته گناه آن بر عهده کسانی است که این آثار را حبس کرده و با فهرست نکردن آنها یادر اختیار نگذاشتن تصویر آنها و یا گماشتن افراد ناآگاه و نادرست در مسوولیت حراست از آنها، مانع از دسترسی پژوهشگران به آنها می شوند. اینجا سعی کرده ام گوشه ای از چگونگی بهره مندی از نسخ خطی را برای شناخت تاریخ و فرهنگ مان بیان کنم. این متن سخنرانی امروز من (اول آذر 94) در دانشگاه مذاهب است.
تَمیمی، ابوسعید صالح بن درویش (د 1261ق/1845م)، ادیب و شاعر عراقی. وی ظاهراً در 1188 یا 1190ق/1774 یا 1776م در کاظمین متولد شد (خاقانی، 3/142؛ قس: بصیر، 73). از منابع چنین برمیآید که او زیرنظر پدر (آقابزرگ، طبقات... ، 2(2)/653) و به سنت مرسوم به تحصیل علوم پرداخت، اما در نوجوانی پدرش را از دست داد و از کاظمین، آهنگ نجف کرد (آلوسی، 1/ 148؛ امین، 36/62؛ شبر، 7/26؛ خاقانی، همانجا).
دانش و آگاهی ما از مسائل فرهنگی جامعۀ زیدیان ایران در قرون هفتم تا دهم هجری بسیار اندک است، هر چند آثار تاریخ نگاری از برخی ادوار قرون اخیر در دست است اما توجه اصلی متون اخیر بر تاریخ سیاسی است. یکی از مهمترین متون متداول تألیف شده در قرن هفتم هجری توسط عالمی زیدی به نام ابوالفضل بن شهردویر (دبیر) بن یوسف بن ابی الحسن گیلانی، اثری تفسیری مشهور به تفسیر کتاب الله است. نوشتار حاضر ضمن بررسی دربارۀ فرد اخیر و دیگر وابستگان خاندان او، به شناسایی نسخه های مختلف تفسیر اخیر که عموما به عنوان قرآن یا تفسیر کشاف در فهارس معرفی شده، می پردازد.
در پاره ای از پژوهشهای ایرانی دیده ام برخی به وجود مکتبی اشاره می کنند به نام مکتب حنفیان عدل گرا. طبعاً این عنوان سابقه تاریخی ندارد اما این نویسندگان اشاره شان به وجود جریانی است از حنفیان در سده های نخستین تحول مکتب حنفی که عقایدشان بنابر این دیدگاه عقایدی متناسب با اهل عدل بوده است. در این تردیدی نیست که گروهی مهم از حنفیان در خراسان، ماوراء النهر و حتی در بغداد در این دوره ها مذهب معتزلی داشته اند، اما مقصود این دسته از نویسندگان از حنفیان عدل گرا این دسته از حنفیان نیستند بلکه حنفیانی اند که معتزلی نبوده اند اما بنابر سنتی منتسب به ابو حنیفه که از طریق کسانی مانند ابو مطیع بلخی و ابو مقاتل سمرقندی به نسلهای بعدی در خراسان منتقل شد با وجود اعتقاد و ایمان به گونه ای از عقیده ارجاء اما در سایر موارد، عقایدی مشابه معتزلیان داشته اند.
فکر میکنم آنچه من، بیآنکه بدانم اصلا ممکن است یا نه، به دنبالش هستم، جهشی است از فراز میدانهای نبرد مدرنیستی به آن بازکشف امر پسامدرن، جهشی که عمل نمادین مقدماش بلهگفتن به روندهایی است همچون همین روند تند و پر پیچ و خمی که اینک شما گرفتارش هستید. «بوث» در سرراستترین معنای ممکن، پسامدرنیسم نامی است برای گرایشی که در حدود ۱۹۷۰ به وجود آمد و بنا داشت به انگارههای مدرنیسم شک کند. در علم اقتصاد پسامدرنیسم علیه مدرنیسمِ والایی خواهد ایستاد که برای مثال در برنامههای پال ساموئلسن میبینیم. اگرچه پسامدرنیسم را عموما نویسندگانی به کار بستهاند که دستشان از اقتصاد یا آمار و ریاضیات شسته است، اما این جدایی پسامدرنیسم از اقتصاد امری بدیهی نیست. آنچه میخواهم بگویم این است که یک اقتصاد که میخواهد رویکردی پسامدرن اتخاذ بکند، نباید نگران دستدرازیهای منتقدان ادبی، روانکاوان و مصححان سیاسی باشد. میتوان خوانشی سیاسی و لیبرال کلاسیک از پسامدرنیسم کرد—و نمیگویم خوانشی «محافظهکار» یا «ارتجاعی.»
کتاب خاطرات دکتر «امير اصلان افشار» براي من بسيار جالب بود. يکي به خاطر نکات مهمي که در آن آمده است، و ديگر به دليل کنجکاوي شخصي، زيرا زماني که ديپلماتي جوان در واشينگتن بودم، او سفير و رئيس من بود. در اينجا قصد من فقط بازگويي يکي دو نکته بسيار جالب از آن کتاب در باره خاطره اي از سفر مرحوم دکتر مصدق به لاهه و حضورش در دادگاه لاهه در تابستان 1331 است.
ارسطو (۳۲۲-۳۸۴ ق.م) در استاجیرا، شهر ساحلی کوچکی در مقدونیه، متولد شد. در حالی که نوجوانی بیش نبود راهی آتن شد و در اکادمی افلاطون ثبتنام کرد و تقریباً بیست سال در آن مکان رحل اقامت گزید. نفوذ افلاطون بر ارسطو عمیق بود اما تفاوتهای مهمی هم بین آنها وجود داشت. برای نمونه، ارسطو از تاکید افلاطون بر همسانی انتقاد میکرد و در پاسخ به فراخوانِ افلاطون برای نهادینه کردن مالکیت اشتراکی در میان سپاهیان (طبقهی نخبهی حاکمان)، ارسطو از مالکیت خصوصی دفاع میکرد و این دفاع با استدلالهای صورت گرفت که برای قرنهای متوالی مورد استفاده و ارجاع بود.
در فرهنگ ایرانی تغییر سال در اول زمستان با شب و سیاهی ، و نیز در اول تابستان با روز و روشنی توصیف شده است بدین سبب در اوستا تیشتر ستاره ای درخشان و نیز در ادب پارسی شب یلدا بصورت سیاه و سیاهی توصیف شده است. یا اینکه در ادب پارسی از روز تیرگان بصورت " روز تیر روز " و یا از روز خور " روز خور روز " نیز یاد میشود....
متنی که در ادامه این مقدمه کوتاه میخوانید، متن پیادهشده سخنرانی دکتر مقصود فراستخواه، استاد دانشگاههای تهران، شهیدبهشتی، علامهطباطبایی و... پژوهشگر و صاحبنظر در حوزه مطالعات فرهنگی و اجتماعی است. فراستخواه درجهدکتری برنامهریزی توسعه آموزشعالی دارد و سالهای طولانی است که در حوزه آموزشعالی و موانع توسعه آن در ایران به کوشندگی مشغول است اما یکی از دلمشغولیهای جدیاش، مطالعات فرهنگی و اجتماعی خاصه در حوزه دین و عرفان ایرانی اسلامی است؛ اغلب مخاطبان آثارش او را یک نواندیش دینی میدانند و بسیاری از جوانان و دانشجویان ایرانی که دلی در گرو فرهنگ و جامعه ایرانی دارند، رد پای او را در رسانههای کشور جستوجو میکنند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید