در این نوشته برآنیم که تنها از سرگذشت دانشیان و نهادهای دانش و آموزش در ماجرای حملۀ مغول آن هم از دیده ها و شنیده های کسانی سخن بگوییم که در این روزگار وا اسفا زیسته، از متن حوادث نیم جانی به در برده اند. با این همه کوتاه سخنی از اوضاع سیاسی و زندگی اجتماعی مردم و سرزمین هایی که قربانی این مصیبت جانکاه شده اند ضروری می نماید
دوران حمله مغول به ایران در حقیقت یکی از دشوارترین و سهمناک ترین ادوار تاریخ ملت ایران است. دوران سیاه و ظلمانی که منجر به قتل عام ها، ویرانی شهرها، بهره کشی سیستم غدار فئودالیسم و بالاخره هرج و مرج قضایی از بارزترین جریانات و نمونه هایی است که در این دوران به وقوع پیوست.
ادبیات، گستردهترین افق فرهنگی است که در خلال گزارشهای آن، می توان، مؤلفه های اصلی هویت را از سرنوشت انسان در اجتماع که همچون کارکردهای معین به ظهور می رسد، بازشناخت. مؤلفه های پر بسامد هویت ایرانی، خصایص اصلی و بن مایه های فرهنگی ایرانی، در انواع ادبی با ساختارهای متفاوت، ظهوری مشابه دارند.
بیهق نام قدیمی سبزوار و یکی از شهرهای پیشگام در تشیّع، همانند قم و کاشان است. ریشه های تشیّع بیهق به اواسط قرن اول هجری برمیگردد. در این پژوهش به بررسی زمان و عوامل ورود و گسترش تشیّع امامی بیهق از صدر اسلام تا حملۀ مغول (617م) پرداخته شده است.
: مطالعه و تحلیل علمی جلوههای گوناگون ادبیات عامه موجب درک شایستهتر ماهیت، عناصر سازندة درونی و عوامل تأثیرگذار در پردازش فرهنگ شفاهی میگردد. قصهگویی یکی از کهنترین اشکال ادبیات شفاهی است.
اسطوره و کهنالگوها بیانگر آمال و اندیشههای جهانشمول انسانیاند. از سویی اسطوره نشانگر تأمل، تجربۀ دینی و رویارویی آدمی با امر قدسیاند. اگرچه اندیشه و زیست انسان دچار تغییرات و دگرگونیهای گوناگون است؛ اما از نفوذ اسطوره و کهنالگوها رهایی ندارد. بر این مبنا، روایتهای عرفانی یکی از اساسیترین محملها برای بروز کهنالگو و اسطورههاست.
خرافات نگرش یا رفتاری است که بر اساس ترس، تهدید، عادت و عوامل ناشناختهای به ذهن فرد خطور میکند تا بر اساس نگرشش از اتفاقات ناخوشایند جلوگیری کند.
باور به نیروی جادویی نهفته در اجزاء هستی امری است که تنها به بشر بدوی در دوران کهن متعلق نبوده است و انسانها در طول تاریخ تا به امروز همواره به جانمندانگاری1 و طلسم2 معتقد بودهاند.
امواج حمله مغولان، پهنه عالم را از آسیا تا اروپا درنوردید و از گزند آن کمتر کسی جان بدر برد. مغولان با خود نظام تازهای در تاریخ جهان رقم زدند. میتوان گفت پس از جهانی سازیهای امپراطوریهای باستانی، این مغولان بودند که با درنوردیدن مشرق و مغرب و پل زدن میان آنها، جهان را کوچکتر ساختند.
ارسطو پیش از هر فیلسوف دیگری به اهمیت تقسیمبندی علوم در تعریف علوم آگاه بود و هیچکس را نمیتوان همشأن ارسطو در کشف بستگی تعریف علوم به تمایز آنها از یکدیگر دانست. علم در پیدایش خود در شعبههای گوناگون مدیون تمایز علوم از یکدیگر است و این حقیقت برای همه ما به سان حکم بدیهی مینماید. ارسطو بود که از این بداهت پرده برداشت؛ بنابراین امکان احکام علمی علوم گوناگون منوط به تمایز این احکام از یکدیگر است که بدیهی است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید