دانشآموختگان فلسفه در سطوح مختلف تحصیلات دانشگاهی، بارها با این پرسش مواجه شدهاند که بعد از اتمام تحصیلات کجا باید مشغول به کار شوند؟ برخی از دانشآموختگان فلسفه میکوشند تا به سختی از دانشگاهی پذیرش گرفته و آنچه را در سالهای تحصیل آموختهاند، به دیگر دانشجویان تدریس کنند. اما این شیوه چقدر میتواند حق مطلب را در مورد این دانشآموختگان ادا کند؟
برای اشاره به وضعیت زیستی و شغلی و حتی اجتماعی فارغالتحصیلان رشته فلسفه از دانشگاهها و اندکی هم حوزههای علمیه، شاید بازخوانی تاریخ این حوزه دانشی در گستره تاریخ این سرزمین بیفایده نباشد.
یکی شدن عاشق و معشوق در مقام مشاهده و نظر، مرتبهای است که در عرفان نوحلاجی وصال خوانده میشود. در این مرتبه اگرچه ناظر و منظور یکی است، ولی با این حال هنوز سایهای از دویی در میان است. به همین دلیل این مرتبه را بالاترین مرتبه در عشق نمیدانند. بالاترین مرتبه که «حقیقت وصال» خوانده میشود، وقتی است که هیچگونه شائبه دویی در میان نباشد
تفاوت میان مطالعه نظری یک چیز و مطالعه عملی یک چیز در انگیزههای فرد جستجوگر قرار دارد؛ مثلا ممکن است انسان به مطالعه فعالیت همسایه در باغچه منزلش بپردازد تا بفهمد چه میکند. او نمیفهمد همسایه قصد دارد چه بکند و کنجکاو است که بفهمد. چرا در این مورد کنجکاو است؟ فقط بدان دلیل که انسان مخالف عدم درک چیزی است که میبیند؛ انسان گیج میشود. از سوی دیگر ممکن است متوجه شود که دارد سیبزمینی میکارد؛ اما هنوز فقط در این مورد کنجکاو است که چگونه به این کار اقدام میکند. در هر دو مورد، انسان میخواهد چیزی را بفهمد که مشاهده میکند فقط به خاطر فهمیدن آن صرفا به عنوان هدف. انسان برای تحقق مقصود یا هدف به او نمینگرد، برای آنکه فهم عمل او وسیله است.
مولانا حقیقت حکمت را به زبان ساده و شعر بیان کرده است. باید سخنان بزرگانی چون مولانا را بخوانیم تا به راز قرآن پی ببریم. اعتقاد من این است که هر جا علمی وجود داشته، قرآن آن حکمت و دانش را به زیباترین و موجزترین وجه بیان کرده است. من به حکمت دعا در قرآن میپردازم، سپس به رویکرد مولانا درباره حکمت دعا اشارهای میکنم. قرآن میگوید: «ای پیامبر بگو: اگر دعایتان نبود، خدا به شما توجهی نداشت»؛ یعنی دعا واسطه ارتباط خدا با بنده است. انسانی که دعا نکند، خدا به او توجهی ندارد.
می تواند مورد توجه باشد. جهت اول از دید من این است که زمانی که از عرفان سخن رانده می شود، در حوزه عرفان و به تبع در حوزه دین؛ آنچه که اصل و اساس و پایه است، مخاطبی است که با او سروکار داریم. در مقوله دین و عرفان، اساس گوش شنوایی است که پیامهایی را که از سوی وحی یا الهام القا می شود، بتواند استماع کند. استمرار وحی، مبتنی بر گوشهای وحی نیوش است.
سلطنت ناصرالدین شاه با ایجاد اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران همراه بود. ازجمله این اصلاحات تغییر در ساختار پستی کشور را باید نام برد. ورود تمبر به کشور تغییرات بنیادینی در زﻣیﻨﮥ ارتقاء نظام پستی به وجود آورد و عاملی برای تسریع روند اداری پست شد. در ابتدا تمبر نشان دهندﮤ کرایﮥ پستی بود و کارکردی اقتصادی داشت.
دکتر محمدحسن گنجى بيش از آنكه با آدمها و دنياى پیرامونیاش سروكار داشته باشد با جغرافيا و هواشناسى پيوند محبت بسته است. از او بهعنوان بنیانگذار دانش جغرافیای نوین و هواشناسی در ایران نام برده میشود...
در این مقاله، نام «ثریته» در اوستا و بسامد آن در نوشته های دوره ی میانه را بررسی و سپس نخستین پزشک را در کتاب های تاریخ ایران اسلامی معرفی می کنیم که برخی او را فریدون و برخی جمشید می دانند. سه شخصیت اسطوره ای ایران (ثریته، فریدون و جمشید) به نحوی با پزشکی ارتباط دارند و برای شناختن نخستین پزشک از میان آنان، باید هر سه نام را بررسی کنیم تا تفاوت منابع در ذکر ویژگی های این شخصیت را دریابیم. به نظر می رسد که فردوسی در چهاربیت ابتدایی توصیف جمشید، صفات ثریته را برای وی معرفی می کند. این سه شخصیت را در دوره های مختلف بررسی می کنیم تا دلیل این تغییر نام یا صفت را دریابیم.
احتمالاً اصل و مبدأ تعزیه یا شبیه را باید در آیین های پیش از اسلام واکاوی کرد که پس از اسلام، با الهام از فاجعۀ کربلا بهعنوان یک نمایش دینی نمود یافت و در دور تکاملی، اشخاص و قصه های دیگری نیز به آن افزوده شد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید