مقاله

نتیجه جستجو برای

پدیدارشناسی، عنوان جنبشی فلسفی است که اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم توسط ادموند هوسرل(1859-1938) بنیان‌گذاری ‌شد. هدف از آن احیای دوبارۀ تفکر فلسفی بود که تحت تأثیر ظهور علوم و فن‌آوری جدید به حاشیه رفته بود و تحقیر می‌شد. نوشتۀ حاضر درصدد آن است که معنای پدیدارشناسانۀ پدیدار را که طبعاً مفهومی کلیدی در این جنبش است، توضیح دهد و آن را از معنای غیرپدیدارشناسانۀ آن که طیف وسیعی از تعریف‌ها را شامل می‌شود، تمیز دهد.

( ادامه مطلب )

فردوسی در مقدمه ی شاهنامه در توصیف چگونگی شکل گیری شاهنامه از گردآوری داستان هایی نزد موبدانی سالخورد سخن می گوید تا آنچه را به یاد داشتند بازگو کنند و با بازگویی یاد و خاطره هایی از پدران خود داستانی تازه در عصر و زمانش ثبت کنند تا یادگار ماندگار شود:

( ادامه مطلب )

فلسفۀ معاصر را به‌طور عمده به دو بخش تحلیلی و قاره‌ای تقسیم می‌کنند. در فلسفۀ تحلیلی به‌واسطۀ نزاعی که بر سر سهم فیلسوفان هر کشور در شکل‌گیری این سنت فکری وجود دارد، سه گونه تلقی از آن وجود دارد: تلقی انگلیسی-اتریشی، انگلیسی-آلمانی و انگلیسی-آمریکایی. توجه فیلسوفان تحلیلی بیشتر معطوف به مسائل مربوط به منطق، زبان، نظریۀ معرفت و معرفت‌شناسی دانش‌های مختلف از جمله فلسفۀ علم، فلسفۀ اخلاق، فلسفۀ سیاست و فلسفۀ دین است، درحالی‌که فلسفۀ قاره‌ای به مسائل خاصی از قبیل پدیدارشناسی، اگزیستانس انسانی، تفسیر متن، نقد مدرنیته و فلسفۀ تاریخ بیشتر توجه دارد.

( ادامه مطلب )

آنچه امروز در کنشگری سیاسی و در تفکر اجتماعی باید مدنظر قرار گیرد «حفظ منافع ملی کشور» است؛ نه دفاع از قدرت سیاسی و نه حمله به آن. واقعیت این است که امروز بخشی از جوانان و روشنفکران ما، نقد‌های تند و رادیکالی نسبت به برخی از امور دارند اما کمتر نکته ایجابی در جهت سازندگی و بهبود اوضاع مطرح می‌کنند. در این فضا، پرسش اصلی اینجا است که این تفکر سلبی چقدر ما را به مطالبات‌مان نزدیک کرده است؟

( ادامه مطلب )

اگر راست باشد که قدمت، حق ایجاد می‌کند، حق آب‌وخاکی که شعر مطالبه می‌کند، در قیاس با دیگر ژانرهای ادبی، قاعدتاً باید به‌مراتب بیشتر باشد و البته این نکته در مورد ادبیات فارسی، در غیاب محض ادبیات نمایشی و حضور نه چندان پررنگ ادبیات داستانی، به طریق اولی صادق است و حتی ادبیات غرب هم به‌رغم برخورداری از پشتوانۀ غنی و دیرینۀ ادبیات نمایشی، از این قاعده مستثنا نیست؛ چراکه همۀ آن آثار و عموم رساله‌های فلسفی و علمی اصالتاً منظوم یا دست‌کم شاعرانه بوده‌اند

( ادامه مطلب )

دیر زمانی از مرگ خیام نگذشته بود که دیدگاه های متفاوت و حکایت ها و افسانه های متناقضی درباره زندگی و شخصیت خیام پدید آمد. برای نمونه در آثاری مانند تتمه صوان الحکمه، تاریخ الحکما، مرصاد العباد و.... می توان بخشی از این دیدگاه های گوناگون وگاه متضاد را دید. این تناقض ها در سده چهاردهم به گونه ای بسیار آشکارتر در پژوهش های محققان درباره خیام دیده می شود.

( ادامه مطلب )

شاید بیش از هر شاعر پارسی گویی، بر شعر، اندیشه و شخصیّت خیام، پرده ابهام کشیده شده است. نسبت دادن رباعیات مختلف، این ابهام را چند برابر کرده و از سوی دیگر نیز همین ابهام، سببِ این شمارگوناگون رباعیات وی شده است. خیام به سبب ارتباط تنگاتنگی که در دوران زندگی با دربار و حکومت داشت، از مسایل و مشکلاتی که جامعه را از ثبات و خیر همگانی محروم می کرد، به خوبی آگاه بود.

( ادامه مطلب )

خیام؛ شاعر، فیلسوف، ریاضی دان، و متفکریست که در زمانه خاصی از سختگیری و تعصب می زیست. بررسی اوضاع اجتماعی و سیاسی عصر او به لحاظ تاثیری که بر منش و شخصیت او داشته بسیار اهمیت دارد. رباعیاتی که از او بازمانده از یک سو چهره فیلسوفی شکاک را ترسیم می کند که برای رهایی از رنج زیستن، توصیه ای جز اغتنام فرصت و بهره گیری از لذات حیات ندارد و از سوی دیگر سیمای مردی را که برای رویارویی با زمانه و التیام دردهای درونی خود نوعی مقابله منفی را فقط در گفتار خویش انعکاس می دهد در حالی که زندگی عملی او کاملاً متفاوت با این گونه نگرش است.

( ادامه مطلب )

این سخن در باب نسبت تام و تمام حماسه و مذهب در جان و جهان کهن سرزمینی چون ایران است؛ ایرانی که در هستی باستان خود پیرو نور است و در تداوم جهان شکوهمند خود پیرو آخرین حلقه از حلقات تجلّی نور در عالم. پاکی و ارجمندی قهرمانان اساطیری ایران باستان و جنگ دلاوران ایرانی و حماسه‌هایی که در این عرصه، پای به هستی گشاد، تاریخی سراسر عزّت در رویارویی خیر با شر آفرید.

( ادامه مطلب )

ديپلماسی قدمتی به بلندای تاريخ حكومت (دولت) دارد و به اين ترتيب ديپلمات همواره در كنار حكمران بوده است. عرصه‌ی سياست، آداب روابط سياسی و شخصيت بازيگران سياسی، برای بيشتر مردم حوزه ای مرموز و محاط در هاله های اسرارآميز است. آن چه در برداشت عمومی از اين قلمرو مشترك است، وجود امتيازات اغواكننده و شخصيت غالباً زيرك٬ برنامه ريز، مدبر٬ بی رحم و گاه عدالت پيشه‌ی سياست مداران است.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: