مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • آقابزرگ شیرازی | آقابُزُرْگِ شیرازی، (سدۀ 13ق / 19م)، نگارگر ایرانی. از شرح زندگانی او آگاهی چندانی در دست نیست. وی در روزگار شهریاری محمدشاه و ناصرالدین شاه در دستگاه حکومتی شاهزادگان قاجار در شیراز کار می‎کرد و به همین انگیزه او را «نقاشباشی سرکاری» می‎نامیدند. آقابزرگ به شهرهای تهران و قزوین و تبریز و مشهد سفر کرده و در شی...
  • آقاحسین پاشا |
  • آقا نجفی اصفهانی | آقانَجَفیِ اِصْفَهانی، محمدباقر بن محمدتقی بن میرزا عبدالرحیم ایوانکیی تهرانی مسجدشاهی (1234-1301ق/ 1818-1883م)، فقیه و اصولی امامی، شهره به حُسن اخلاق و پرهیزگاری. پدرش اهل ایوانکی، از توابع استان سمنان و از روحانیون برجسته است که شرحی بر معالم شهید ثانی (ه‍ م) به نام هدایةالمسترشدین نوشته است. محمدتقی به عل...
  • آقاضیاء عراقی | آقا ضیاءِ عِراقی، شیخ علی ملقب به ضیاءالدین فرزند آخوند ملامحمد کبیر عراقی ـ اراکی ـ (1278-1361ق / 1861-1942م)، فقیه بزرگ امامی، در سلطان‎آباد اراک زاده شد. مقدمات علوم را در زادگاهش، نزد پدر و چند تن دیگر از فضلای آن دیار فرا گرفت. در طلب دانش ابتدا به اصفهان و سرانجام به نجف رفت و در مجلس درس آقا سیدمحمد فش...
  • آقاخان کرمانی |
  • آقاجمال خوانساری | آقا جَمالِ خوانْساری، جمال‎الدین محمد بن حسین بن محمد (د 1125ق / 1713م)، محدث، اصولی، حکیم، متکلم و فقیه امامی ایرانی. وی در حوزۀ علمیۀ اصفهان نزد پدرش، آقا حسین محقق خوانساری، دایی‎اش، ملامحمدباقر محقق سبزواری نویسندۀ ذخیره و ملامحمدتقی مجلسی (ه‍ م‌م) درس خواند و سپس در همان حوزه به تدریس معقول و منقول پرداخ...
  • آقاحسین خوانساری | آقا حُسَیْنِ خوانْساری، فرزند جمال‎الدین، معروف به محقق خوانساری (1016-1099ق/1607- 1688م)، دانشمند، فقیه و حکیم بزرگ شیعی ایرانی در دورۀ صفوی. پیش از رسیدن به سن بلوغ، به قصد کسب معارف و علوم اسلامی به اصفهان رفت و در مدرسۀ خواجه‎ملک که مجمع فضلای بزرگ آن زمان بود، به تحصیل پرداخت. در اصفهان از محضر استادان ب...
  • آقا مجتهد | آقا مُجْتَهِد، محمدعلی بن محمد بن صالح بن محمد بن ابراهیم موسوی عاملی اصفهانی (1239-1274ق / 1824- 1858م)، عالم شیعی امامی، جامع جامع معقول و منقول، عارف و شاعر و ادیب، متولد اصفهان، فرزند ارشد سیدصدرالدین عاملی. پدر او از عالمان برجستۀ اصفهان و مادرش جان جان خاتون دختر شیخ جعفر کاشف‎الغطاء مجتهد و مرجع بزرگ ش...
  • آقاخان نوری | آقاخانِ نوری، میرزا نصرالله فرزند اسدالله‎خان (1222-1281ق/1807-1865م)، سیاستمدار دورۀ قاجاری و صدراعظم ناصرالدین شاه. پدرش در لشکرکشیهای آقامحمدخان به مازندران خدمات بسیاری از خود نشان داد و از این‎رو به سمت نخستین «لشکرنویس» اردوی قاجار برگزیده شد. وی مقام یاد شده را زیر عنوان «وزارت لشکر» تا 1242ق/1826م برع...
  • آق اردو |
  • آقا محمدخان | آقامُحَمَّدْخان، (ح 1155-1211ق / 1742-1797م)، رئیس ایل، بنیانگذار و نخستین شاه سلسلۀ قاجار (د ح 1210-1211ق / 1795-1797م). وی پسر بزرگ محمدحسن‎خان قُوانْلو بود که در استراباد زاده شد. مادرش دختر اسکندرخان قوانلو بود (اعتمادالسّلطنه، منتظم، 3 / 23). محمدحسن‎خان بعد از پدر خود فتحعلی‎خان (سپهسالارِ طهماسبِ دوم ص...
  • آقچه، شهرک | آقْچه، شهرکی تجاری و مرکز بخشداریی به همین نام از استان جوزجان در شمال افغانستان، با °66 و ´9 و ´´48 طول شرقی و °36 و ´5 و ´´40 عرض شمالی. جمعیت بخشداری آقچه بر طبق آمار 1358ش / 1979م، 000’62 نفر است که از ترکمنها، ازبکها، تاجیکها و مردمانی از نژادهای دیگر تشکیل می‎شود و به زبانهای فارسی، ترکی و حتی عربی مُفّ...
  • آق حصاری، حسن بن طور | آقْ‎حِصاری، حسن ‎بن طورخان ‎بن داوود بن یعقوب، مشهور به «حسن کافی» (951-1025ق / 1544-1616م)، فقیه، ادیب و پژوهشگر. وی از مردم بوسنه (بوسنی و هرزگوین1 کنونی، جمهوری خودمختار در شمال یوگوسلاوی) بود. در آق حصار (از توابع بوسنی) به دنیا آمد و بیش از 20 سال منصب قضاوت آنجا را برعهده داشت و در همان شهر درگذشت. زبان...
  • آقچه حصار | آقچه حِصار (آق‎حصار)، شهری از استان اشکودرا در شمال آلبانی، در 22 کیلومتری شمال شهر تیرانا و 48 کیلومتری جنوب خاوری اشکودرا و 20 کمـ دور از ساحل دریا با 000’10 نفر جمعیت. آقچه‌حصار در یک منطقۀ کوهستانی واقع شده و دارای آب و هوای کوهستانی است. اطراف شهر را باغها و باغچه‎های بسیار احاطه کرده است. وجه تسمیه: ترک...
  • آق دربند | آقْ‎دَرْبَند، دهی از دهستان مزدورانِ بخش سرخسِ شهرستان مشهد، استان خراسان، با 38 خانوار سکنه (سرشماری آبان 1360ش، جهاد سازندگی). در 85 کیلومتری جنوب باختری سرخس و بر سر راه شوسۂ عمومی آق‎دربند، با °60 و´50 طول شرقی و°36 عرض شمالی. این محل از آن روی که بر تنگه‎ای که رنگ خاک و سنگ آن اندکی سفید است بنا شده، به ...
  • آقچه، سکه | آقچه \āqče\، سکۀ نقره‎ای، پول، نقدینه، ثروت و توسعاً هر نوع مسکوک و به مفهوم خاص، نام سکۀ رایج در امپراتوری عثمانی. این واژه از دو کلمۀ ترکی «آق» (سفید) و «چه» (علامت نسبت یا تصغیر) ترکیب یافته، و معنی لغوی آن مایل به سفید یا سکۀ سفید است (سامی، 44). این کلمه به صورتهای اقچه، اخچه و اغچه نیز ضبط شده است (دُرف...
  • آق سرای | آقْ‎سَرای، شهری قدیمی در آناتولی مرکزی با °34 و ´3 طول شرقی و °38 و ´12 عرض شمالی، با 927،62 تن جمعیت (آمار سال 1980م). واقع در دامنۀ کوه حسن‎داغی و جنوب شرقی دریاچۀ توزگلی، در 135 کیلومتری شمال شرقی قونیه و 182 کیلومتری جنوب شرقی آنکارا، بر سر راه قونیه به نِوْشِهِر. وجه تسمیه و سابقۀ تاریخی : نام آق‎سرای تر...
  • آق سرایی | آق‎سِرایی، محب‎الدین محمد بن احمد بن ابی یزید بن محمد سرایی خطایی (790- 859 ق / 1388-1455م)، مشهور به «ابن بنت آق‎سرایی». مفسر و فقیه حنفی ایرانی‌نژاد. برخی پدر وی را معروف به «مولانازاده» دانسته‎اند و برخی خود او را. در 17 ذیحجه در قاهره متولد شد و همان‎جا پرورش یافت و از این‎رو به وی «قاهری» نیز گفته شده اس...
  • آق شمس الدین | آقْ شَمْسُ‎الدّین، محمد بن حمزه (792-863 ق / 1390 / 1459م)، صوفی و پزشک نامدار. وی را از نوادگان شیخ شهاب‎الدین سهروردی شمرده‎اند، ولی معلوم نیست که مراد، شیخ اشراق است یا شهاب‎الدین فقیه و صوفی بغدادی. در دمشق زاده شد و به هنگام کودکی با پدرش به آناتولی رفت و در آنجا به کسب دانش پرداخت. سپس در مدرسۀ عثمانجِق...
  • آق محمد تیمور |
  • آق شهری | آق شهری، شمس‎الدین محمد بن احمد بن امین بن معاذ (665- 739ق / 1267- 1338م) تاریخ‌نگار و جهانگرد. در آق‎شهر (شهری در نزدیكی قونیه در تركیۀ آسیایی) زاده شد و برای تحصیل علم، به مصر رفت و از آنجا راهی مراكش و اندلس شد و نزد نخبگان اندلس به فراگیری دانش پرداخت. در اندلس از أبی جعفر بن زبیر و در فاس (مراكش) از محمد...
  • آق صو |
  • آق قلا |
  • آق سو، شهر | آقْ‎سو، شهری در ترکستان شرقی؛ ترکستان چین (کاشغر یاخُتَن) با °41 و´14 عرض شمالی و°80 طول شرقی و 006،1 متر ارتفاع از سطح دریا و جمعیتی برآورد شده تا حدود 40,000 نفر (دانشنامه). این شهر در انتهای غربی سین‎کیانگ و دامنۀ جنوبی کوههای تیان‎شان در حدود 400 کیلومتری شمال شرقی کاشغر و در فاصلۂ 6 کیلومتری رود آق‎سو بن...
  • آق شهر |
  • آق مسجد | آق مسجد (سیمفروپل)، شهر و مرکز اداری ایالت کریمه در جمهوری شوروی سوسیالیستی اوکراین، بر کرانۀ رود سالگیر در 64 کیلومتری شمال شرقی بندر سواستوپل 000‘249 نفر جمعیت (سرشماری 1390ق / 1970م) و طول شرقی°34 و´3 و عرض شمالی°44 و ´58. جمعیت آن ترکیبی از ترک و روس و تاتار است. آق مسجد (در تلفظ محلی «آق مچت») کلمه‎ای تر...
  • آق مسجد | نام سابق شهر قزل اردا و مرکز ایالتی به همین نام (قزل اردا) در شرق دریاچۀ آرال و در مسیر سفلای رود سیحون با حدود 129,000 نفر جمعیت (سرشماری 1972م) و°65 و´28 طول شرقی و°44 و ´48 عرض شمالی. این شهر در محدودۀ سرزمین کم‌ارتفاع ترکستان (دشت توران قدیم) واقع است. ارتفاع متوسط ایالت قزل اردا و شهرهای آن از سطح دریا ا...
  • آق سو، رود | آقْ‎سو، نام چند رود و شهر و دهکده در مناطق ترکی‌زبان. آق‎سو در زبان ترکی به معنای آب سفید است که در بیشتر مناطق ترکی‌زبان بر رودخانه اطلاق می‎شود. معمولاً آبهای جاری در بستر اصلی رودخانه را آق‎سو یا آق‌دریا و آبهای جاری در نهرها را قره‎سو یا قره‎دریا (آب سیاه) می‎نامند (اسلام آنسیکلوپدیسی). علاوه بر این گاهی ...
  • آق قلعه | آقْ قَلْعه، یكی از بخشهای شهرستان گرگان كه اكنون گاهی آق قَلا خوانده می‌شود. این بخش در طرفین رودخانۀ گرگان و در شمال شهر گرگان قرار گرفته است. از سمت شمال به بخش اترك، از غرب به بخش گُمیشان، از جنوب به بخش مركزی گرگان و دهستان ملك و از شرق به دهستان كَتُول و بخش مركزی شهرستان گنبد قابوس محدود است. این بخش 79...
  • آق کرمان | آق کرمان، شهری در اُبلاستِ (ولایت) «ادسا»، واقع در جمهوری شوروی اوکرائین با 000،30 تن جمعیت (آمار 1967م). نام کنونی آن «بلگورود نیستروفسکی» است. این شهر پیش از آنکه تابع ولایت ادسا باشد از توابع ولایت «ایزمائیلسکی» در همان جمهوری بود (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 4 / 411). وجه تسمیه: نام کهن این شهر «تیراس» ...
  • آق ملا | آق ملا، مفتاح‎الدین فرزند کمال‎الدین (1247-1313ق / 1831-1895م)، شاعر و مربی اهل باشقیرستان1. وی در 9 رجب / 14 دسامبر در دهکدۀ توسن بی2 از استان اوفیم3 در خانواده‎ای روحانی به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مدرسۀ شهاب‎الدین مرجانی در قازان به انجام رساند. سپس به کار تدریس و نشر عقاید تجددطلبانه در میان جامعۀ قزاق...
  • آکرمان |
  • آگاه قاجار | آگاه قاجار، اردشیر میرزا (د 1289ق / 1872م)، پسر نهم عباس میرزا نایب‎السلطنه (1203-1249ق / 1788-1833م)، از رجال حكومت قاجار، ادیب و شاعر، متخلص به آگاه. در اوان جوانی و در روزگار پدرش حكومت گروس و صاین قلعه را داشت. در آغاز سلطنت محمدشاه (د 1250ق / 1834م) به سركوبی شاهزاده اسماعیل میرزا، والی شاهرود و بسطام كه...
  • آگهی | آگَهی، منصور چلبی، مورخ و قاضی ترک در قرن 10ق / 16م (د 985ق / 1577م). در ینیجه (= ینیستا، واقع در مقدونیۀ یونان، از توابع وَرْدَر که اکنون بخشی از استان چاناق قلعه، داردانل، است) زاده شد. وی در آغاز عمر به تحصیل علوم عقلی و نقلی پرداخت و در این علوم به درجۀ کمال و مقام استادی رسید. یک چند از ملازمان محمد چلبی...
  • اشرف، تالار | \tālār-e ašraf\، از بناهای عهد صفوی در اصفهان.
  • اشقلون* |
  • اشک |
  • آشکاش | \āškāš\، شهر و (از 1847 م) مرکز شهرستان وینِبِیگو واقع در بخش شرقی مرکز ایالت ویسکانسین (ایالات متحده).
  • اشعیا | \ešaʾyā\، و نیز اَشْعیاء، شخصیتی برجسته و پیامبری بزرگ که طولانی‌ترین کتاب از بخش انبیای کتاب مقدس بدو منسوب است.
  • اشکبوس | \aškbūs\، در داستانهای حماسی ایرانی، جنگجوی کشانی که برای یاری افراسیاب تورانی، به سپاه پیرانِ ویسه پیوست و به جنگ ایرانیان رفت.
  • اشعری تبریزی | \ašʾarī-ye tabrīzī\، از شاعران مدیحه‌سرا و هجویه‌پرداز دورۀ قاجار (سده‌های 13 و 14 ق).
  • اشکش | \aškaš\، یکی از دلاوران و پهلوانان کیخسرو، در داستانهای حماسی ایران.
  • اشک | \ašk\، مایع شفافی که در فرایند «تولید اشک» به‌صورت مداوم برای تمیزکردن و محافظت چشم، و لغزنده‌کردن سطوح آن تولید، و بر سطح کرۀ چشم جاری می‌شود.
  • اشعیای نبی، کتاب | \ketāb-e ešaʾyā-ye nabī\، که به‌صورت اَشْعیاء نیز تلفظ می‌شود، کتابی از کتب عهد عتیق ( کتاب مقدس عبرانی) کـه سنت یهودی ـ مسیحی آن را به پیامبر سدۀ 8 ق‌م، اشعیا، نسبت می‌دهد
  • اشکفت سلمان | \eškaft-e salmān\، شکافی در دامنۀ کوه چال‌خشک به فاصلۀ 3کیلومتری جنوب غربی شهر ایذۀ خوزستان (دووال، 45)، با 4 نقش‌برجسته از دورۀ ایلام نو.
  • اشکذر | نام بخش و شهری در استان یزد.
  • اشکاشمی | \eškāšemī\، یکی از زبانهای گروه پامیری، از زبانهای ایرانی شرقی.
  • اشکال اربعه | اصطلاحی منطقی برای هیأتهای چهارگانۀ قیاس (ه‍ م). منطق‌دانان چگونگی قرارگرفتن حد وسط در دو مقدمۀ قیاس اقترانی را اصطلاحاً شكل، سیـاق یا نظـم (نك‍ : سهروردی، «حكمة ... »، 34؛ قطب‌الدین، 1 / 124) نامیده‌اند
  • اشکانیان | \aškāniyān\، از سلسله‌های پادشاهی ایران پیش‌ از اسلام (250 ق‌م-224 م).
  • اشکودر | \eškoder\، یا اِشکـودْرا (لاتین: اِسکودْرا، ایتالیایی: اِسکوتاری)، شهری در شمال غربی آلبانی، واقع در منتهاالیه شمال شرقی دریاچۀ اسکوتاری که در محل سرچشمۀ رود بوئنه (بویانا)، یکی از دو رودخانۀ قابل کشتی‌رانی کشور، قرار دارد.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: