اشعری تبریزی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 14 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/239906/اشعری-تبریزی
چهارشنبه 1 مرداد 1404
چاپ شده
4
اشعری تبریزی \ašʾarī-ye tabrīzī\، از شاعران مدیحهسرا و هجویهپرداز دورۀ قاجار (سدههای 13 و 14 ق). از تاریخ تولد، درگذشت و جزئیات زندگی و چگونگی احوال او اطلاع چندانی در اختیار نیست. در هیچیک از تذکرهها و نیز منابع تاریخی دورۀ قاجار نام و نشانی از اشعری دیده نمیشود. در منابع متأخر هم دربارۀ زندگی وی مطلب چندانی وجود ندارد و فقط به ذکر نام او و مشخصات نسخههای خطی دیوان وی بسنده شده است (نک : آقابزرگ، 9(1) / 79؛ خیامپور، 67؛ منزوی، 3 / 2228؛ دولتآبادی، 1 / 212). دیوان اشعری تنها منبعی است که میتوان از آن، اطلاعاتی دربارۀ وی به دست آورد. با استناد به بیتی از این دیوان (ص 62) میتوان گفت که او دستکم تا سال 1305 ق و حتى مدتها بعد از آن تاریخ نیز زنده بوده است (نک : دولتآبادی، همانجا). دولتآبادی در سخنوران آذربایجان، نام شاعر را در شمار سرایندگان تبریز آورده، و او را اشعری تبریزی نامیده است (همانجا). او میگوید: «برخی او را اصفهانی و بعضی به علت طول اقامت [در تبریز]، تبریزی میدانند» (همانجا). اما اصل اشعری از اصفهان است و او خود در 3 جای دیوان (ص 254، 349، 380) صراحتاً به اصفهانیبودنش اشاره میکند. یکبار در جواب شخصی که او را تفتیش عقیده کرده، به طنز و کنایه میگوید: تو از نژاد، ز خانزادگان کاشانی / من از نژاد، گدازادۀ صفاهانم.اشعری مدت مدیدی در تبریز زندگی کرد و بیشتر اشعارش را در این شهر سرود. او علاوه بر اصفهان و تبریز، در شهرهای تهران و کرمان هم اقامت داشت (شورا، 3 / 100، 220، 245، 521، 535). اشعری در جوانی همسرش را از دست داد و برای ازدواج مجدد و تأمین مخارج آن، متوسل به بسیاری ازجمله امیران و شاهزادگان قاجاری شد (ص 517). اشعری علاوه بر شاعری، گویا به کتابت نیز میپرداخته، و از این راه امرار معاش میکرده است (ص 308، 492، 563). او با موسیقی نیز آشنا بود. کمتر شعری را در دیوان وی میتوان پیدا کرد که اصطلاحات، گوشهها و ردیفهای موسیقی در آن به کار گرفته نشده باشد. اشعری از میان آثار گذشتگان بیش از همه به شاهنامه و مثنوی علاقه داشت و آنها را بسیار میخواند. دیوان او مشحون از تلمیحات و اشاراتی است که به داستانهای شاهنامه دارد و نام شخصیتهای آن را در لابهلای اشعارش آورده است (نک : ص 562). اشعری با زبانهای ترکی و هندی آشنا بوده، و در اشعار خود واژههای این دو زبان را به کار برده است. طرز به کار بردن کلمات ترکی در شعرهایش نشان میدهد که به خوبی با این زبان آشنا بوده است؛ در دیوان او شعر ترکی دیده نمیشود، ولی قصیدهای دارد که تقریباً تمام واژههای آن هندی است (ص 302-303). اشعری شاعری مدیحهسرا بود. مهمترین ممدوحان او عبارتاند از: محمد شاه، ناصرالدین شاه، جهانگیر میرزا، بهمن میرزا، سلیمان خان، قهرمان میرزا، هلاکو میرزا و امیرکبیر (ص 181، 196، 216، 362، 539، 754). قسمت اعظم دیوان اشعری را مدایح او تشکیل میدهد. او در این مدایح، گاه به اغراق و غلو میگراید و گاه به خود اجازه میدهد به نصیحت ممدوح، مثلاً محمد شاه بپردازد (نک : سراسر دیوان). ناگفته نماند که برخی از سرودههای او نقدی است بر نظام اداری قاجار و یا سنت رشوهخواری در آن دوره (ص 46-47). از دیگر موضوعاتی که در دیوان اشعری بسیار به چشم میخورد، هجو برخی از معاصران او ست. حدود 50 قطعه و قصیده حاصل طبع هجوسرایی او ست. او خود را در هجو بسیار توانا و چیرهدست میداند و ادعا میکند که در این فن با عنصری برابر است (ص 305). او دومین ممدوح اصلی خود، یعنی جهانگیر میرزا را هم بارها هجو کرده است. افزون بر این، افراد مختلف را به کوچکترین بهانهها، با عبارات زشت و رکیک هجو کرده و دشنام و ناسزا گفته است (نک : ص 143-146، 205-206، 308، 309). سخنان اشعری در وصف قدرت و مهارت شاعری و ستایش از اشعار خود، بیشتر به شوخی شبیه است. او میگوید: هرچه شعرای گذشته گفتهاند و آنچه آیندگان خواهند گفت، در مقابل سخن محکم و استوار من، سست و ضعیفاند (ص 53)! او بسیاری از شاعران را نام برده و میگوید: من از همۀ آنها برترم (ص 54). اشعری مانند همۀ شعرای سبک بازگشت، سعی میکند قصیده را به سبک خراسانی، و غزل را به سبک عراقی بگوید. قصاید او بیشتر تقلید از قصاید فرخی است. غزل را نیز میخواهد به شیوۀ سعدی و حافظ بسراید.
از اشعری دیوان شعری باقی مانده که 3 نسخه از آن در کتابخانهها موجود است: 1. نسخۀ کتابخانۀ مجلس (شم 222‘16). این نسخه تاریخ کتابت ندارد. ابنیوسف شیرازی هم در فهرست کتابخانۀ مجلس شورای ملی به این موضوع اشاره کرده و میگوید: «نویسنده از خود و سال نگارش نام نبرده؛ از قرائن چنین استفاده میشود که به خط خود شاعر و نخستین نسخۀ پاکنویسشده است» (شورا، 3 / 218). 2. نسخۀ کتابخانۀ ملی تبریز (شم 666‘2). از مجموعۀ اهدایی مرحوم حاج محمد نخجوانی به این کتابخانه. این نسخه نیز تاریخ کتابت ندارد و به گفتۀ دولتآبادی (1 / 212)، به خط خود شاعر است. 3. نسخهای در بنگـال (شم 115‘1). بدون تـاریخ کتـابت (نک : منزوی، 3 / 2228).
مندرجات دیوان به این شرح است: قصاید، تغزلات، غزلیات، قطعات، ساقینامهها، 3 مثنوی و یک ترجیعبند.
1. یک مثنوی با موضوع عرفانی به تقلید از مثنوی معنوی، خطاب به فردی به نام وهابی. 2. مثنویای بر وزن و شیوۀ شاهنامۀ فردوسی، در ذکر بعضی از وقایع و اتفاقات تاریخی دوران فتحعلی شاه و بیان احوالات و شرح جنگهای عباس میرزا نایبالسلطنه با سپاهیان روس. 3. مثنوی «شنگول و منگول» یا «ملوسینامه»، که در آن ماجرای وفاداری بچه گربهای را نسبت به خود شرح داده، و در آخر از دوستان بیوفای خود گله، و آنها را مذمت کرده است.
این ترجیعبند با موضوع عرفان و شرح مشکلات سیر و سلوک و متأثر از ترجیعبند هاتف اصفهانی است.
آقابزرگ، الذریعة؛ اشعری تبریزی، دیوان، نسخۀ خطی کتابخانۀ مجلس، شم 222‘16؛ خیامپور، عبدالرسول، فرهنگ سخنوران، تبریز، 1340 ش؛ دولتآبادی، عزیز، سخنوران آذربایجان، تبریز، 1377 ش؛ شورا، خطی؛ منزوی، خطی.
مجید آقاخانپور سرخاب
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید