در آيين علويان اهل حق (يارسان) همان طور که براي اسما و اعداد، ظاهر و باطني قائلند، براي اشيا نيز ـ بهويژه اشياي مقدس ـ ظاهر و باطني قائل ميشوند؛ چنان که در روايتي از مقام کلامي «يار ديدگاني» که از مقامات موسيقي کلامي است، تنبورنوازان و کلامخوانان چنين نغمه حقاني سر ميدهند:
کساني که به پيوند حماسه ملي ايران با آيين علويان آشنايي دارند، معتقدند اينکه در شاهنامه آورده شده که رستم از «هفتخوان» گذشت، يعني هفت مرحله (نفس، طبع، صدر، قلب، عقل، روح، سرّ خفي، سرّ اخفي) را که مراتب سلوكي در طريقت علوي است، طي نموده است و سيمرغ راهنما و پير و دستگير او بوده که تربيت روحي زال و رستم را به عهده گرفته است
کتابهاي مقدس علويان اهل حق (يارسان) چنان که شيوه و سرشت کتابهاي ديني است، از نظم محتوايي اساطيري و تاريخي برخوردار نيست. پير هاشم رژهوي از قديسان علويان درباره واقعه گرفتاري کيکاووس در مازندران که آن را تطبيقي با طي هفت مرحله عرفان و به اصطلاح هفت شهر عشق ميدانند، ميگويد:
اهالی حومه قونیه غالباً از علویان هستند و «عرفان مولویه» با آن عظمت فکری و فرهنگی و هنری و گنجینه آثار عرفانی به جای مانده که یکی از ارکان اصلی فرهنگ عرفان اسلامی و ایرانی است، جز قلهنشینی اندیشه در رأس مخروط زبان، عرفان و اسلام و ایران، به سطوح اجتماعی رسوخ نکرد و امروز ما در ایران حتی یک مرید مولویه نداریم، هرچند در سدههای پیشین خلفای مولویه در ایران تبلیغ تمام داشتند و صاحب دستگاه و خانقاه و سامان و سپرده بودند. چلبی اوغلو ـ نوه مولانا و پسر بهاءالدین ولد ـ در غرب ایران طریقه مولویه را ترویج میکرد و بنای تاریخی چلبی اوغلو در سلطانیه زنجان به امر سلطان محمد خدابنده برای وی که صاحب کشف و کرامات بود، ساخته شد و در همان بقعه تاریخی نیز مدفون است؛ ولی ما نتوانستیم این مجموعه ارزشمند و تاریخی و اسلامی و ایرانی را برای جلب نظر جهانیان، پایگاه ثانوی مولویه قرار دهیم
تا آنجا که دریافتهایم، عطار بزرگ نخستین بار عرفان اسلامی را با هویت ملی ایران پیوند داده است و پس از ابراز مقام بهشتی حکیم طوس در «منطقالطیر» از سیمرغ نماد دیگر در معنویت و سیر و سلوک میآفریند و نیز در «اسرارنامه» و «الهینامه» شخصیتهای اسطورهای و پهلوانی شاهنامه را نمود بارز فرهنگ عرفان ایرانی میداند. پیر مهنه در الهینامه درباره سگ نفس که پیش از این درباره دیدگاه یارسان نسبت به غرایز جسمانی اشاره شد، میفرماید:
علویان یارسان که پوستهگرایان در سراسر تاریخنگاری خود همواره به خاطر ایراندوستی و محبت آلعلی(ع) آنها را به انحای مختلف به بیاخلاقی و هزاران امر بیاساس متهم ساخته و بهویژه برای محاصره فکری و اجتماعی، آنان را به بیبند و باری و اطاعت هوای نفس مطرود میدانستند و قیاس به نفسها میکردند و میکنند، بهویژه در حوزه اخلاق و تسلط بر هوای نفس و نفی غرایز حیوانی از پیروان مستقیم منشور حکیم طوس و سنت سنیّة مولاعلی(ع) بوده و هستند و در تنگناهای تهاجم نفس سرکش به وزیر جوانمرد شاپور اقتفا میکنند.
بنا به قول ابوریحان بیرونی که به داستان آرش اشارتی دارد و مینویسد یکی از دو وجه تسمیه «تیرگان» آن است که در این روز فرشته «سفندارمذ» راهنمای منوچهر گردید و تیر آرش را از کوه رویان، به اقصای خراسان در میان «فرغانه» و «طبرستان» به درخت جوزی فرو افکند.
تجلي شاه خوشين مبارکشاه لرستاني که عاقبت در رودخانه گاماساب پس از آبتني در آب ناپيدا ميشود و همانند کيخسرو که بر خاک پر کشيد ـ توجه به اين نکته را ضروري مينمايد که کيخسرو ـ پادشاه كياني ـ در سرما و باد بر روي خاک سفر روحاني و ابدي کرد و تجلي ذره ذات و فرّ او شاه خوشين لرستاني (مبارکشاه) به روايت متون اعتقادي اهل حق در رودخانه گاماساب پس از آبتني، به اقيانوسها پيوست و نشاني جسماني او به پايان رسيد.
در «بارگه بارگه» از قول پیران غیبدان و قدیسین یارسان ظهور نبی اکرم اسلام حضرت محمد(ص) نیز با یاران و نزدیکانش مطرح است؛ زیرا در آیین یارسان آفرینش انوار نبی و ولی که نقطه پایان پیامبری است، در بحث خلقت ازلی آمده است و در متن «سرانجام» که بدون شک بیتأثیر از آثار محییالدین ابنعربی نیست، این اندیشه که «حقیقت محمدیه» خوانده میشود، ساری و جاری است.
«رنگباز»، یعنی آن که در تغییر و تعویض رنگها زبردست است، همه رنگ است. اینکه در بعضی متون چون زبدهالتواریخ کاشانی از قول پارسیان (علویان اهل حق، یارسان) نقل شده است: «محمد(ص) و علی(ع) و سلمان هر سه اَلَهاند؛ آن نور گاه در یک شخص ظهور کند و وقتی در دو و گاهی در سه…» این اَلَه به معنی «الله» و نعوذبالله خداوند نیست، بلکه به همین معنی اصطلاحی (رنگباز) است که در متن سرانجام بسیار به کار رفته است. و در تأیید این سخن، حضرت استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب قلندریه در تاریخ در توضیح همین عبارت زبدهالتواریخ آوردهاند: «اَلَه به معنی هر چیزی است که در آن بیش از یک رنگ وجود داشته باشد. هماکنون در کدکن به همین معنی به کار میرود.» (قلندریه در تاریخ، ص۶۰) رنگ او زنگ و غبار دلها را میزداید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید