1394/3/11 ۰۸:۱۸
حق دفاع و وکیل گرفتن برای متهم از شاخصههای مهم عدالت قضایی در دادرسی اسلامی است. حق دفاع: در سیره حضرت علی(ع) میبینیم که در تمام قضاوتهای خود، دفاع متهمان را میشنید و به آنان حق دفاع میداد؛ حتی به شریح قاضی فرمان داد که برای حفظ حق مدعیعلیه حتی با وجود بینه با برگرداندن قسم به مدعی، قضاوت را مؤکد کند. همچنین به شریح فرمان داد کسی را که مدعی است شهودی دارد که غایب هستند یا دلیلی دارد که در آینده میتواند ارائه کند، مهلت دهد و فرمود: «برای کسی که مدعی است شهود غایبی دارد، مهلتی تعیین کن، اگر آنان را حاضر کرد، حقش را بگیر و اگر آنان را حاضر نکرد، علیه او حکم خواهد شد.»
7ـ حق دفاع و وکیل گرفتن برای متهم
حق دفاع و وکیل گرفتن برای متهم از شاخصههای مهم عدالت قضایی در دادرسی اسلامی است.
حق دفاع: در سیره حضرت علی(ع) میبینیم که در تمام قضاوتهای خود، دفاع متهمان را میشنید و به آنان حق دفاع میداد؛ حتی به شریح قاضی فرمان داد که برای حفظ حق مدعیعلیه حتی با وجود بینه با برگرداندن قسم به مدعی، قضاوت را مؤکد کند. همچنین به شریح فرمان داد کسی را که مدعی است شهودی دارد که غایب هستند یا دلیلی دارد که در آینده میتواند ارائه کند، مهلت دهد و فرمود: «برای کسی که مدعی است شهود غایبی دارد، مهلتی تعیین کن، اگر آنان را حاضر کرد، حقش را بگیر و اگر آنان را حاضر نکرد، علیه او حکم خواهد شد.»
در قضاوت دیگری آزادی دفاع متهم از خویش در منظر علوی به خوبی آشکار است: در قضیهای چند نفر نزد خلیفه دوم آمدند و گواهی دادند که فلان زن با مردی اجنبی در بیابان زنا کرده است. خلیفه به سبب اینکه آن زن، شوهر داشت، دستور سنگسار کردنش را داد. زن به درگاه حق عرضه داشت: «خدایا، تو میدانی که من بیگناهم.» عمر از گفتار زن خشمگین شد و گفت: «آیا شهود را تکذیب میکنی؟» حضرت علی(ع) که ناظر قضیه بود، فرمود: «زن را برگردانید، شاید در ارتکاب این عمل معذور بوده است.» زن را برگرداندند و از حالش پرسیدند. زن گفت: روزی من و مرد همسایه، شتران خود را به چرا بردیم و چون شتران من شیر نداشتند، مقداری آب همراه خود بردم؛ اما در بین راه آب تمام شد و چون زیاد تشنه بودم، از مرد همسایه آب خواستم، وی تقاضایم را نپذیرفت مگر اینکه با او زنا کنم. من از این کار ابا داشتم تا اینکه نزدیک بود از تشنگی هلاک شوم و با کراهت به او تسلیم شدم، امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «اگر کسی مضطر شود، بدون نافرمانی و ستم مرتکب جرمیگردد، گناهی بر او نیست.» (حرعاملی ۱۴۰۹ ج۲۸: ۱۱۰) امام علی(ع) در این قضیه با فراهم کردن زمینه دفاع متهم از خویش، او را از مجازات حتمی نجات دادند.
حق انتخاب وکیل: قوه قضاییه در مقام رسیدگی و صدور حکم مسئول تحقق بخشیدن به عدالت است و این نتیجه وقتی به دست میآید که محیط مساعد و امکانات مناسب برای محاکمه فراهم باشد. همانگونه که دستگاه قضایی اشخاص حقوقدان و مطلع همچون قضات را در اختیار دارد تا به نمایندگی از سوی جامعه، افراد را تحت تعقیب کیفری قرار دهند و با تشخیص و مهارت خود در تمام مراحل دادرسی از حقوق عموم دفاع نمایند، بسیار بجاست که هر یک از اصحاب دعوا نیز چنین حقی را دارا باشند و به منظور دفاع از خود و ردّ اتهامات وارده اقدام نمایند، تا تعادل میان طرفین این دعوای عمومی حفظ شود. بنابراین داشتن وکیل در کلیه دعاوی از حقوق اولیه هر فرد محسوب میشود (بوشهری ۱۳۵۴ ج۱: ۲۸). حضرت علی(ع) میفرماید: «هر کس وکیلی را تعیین کرد، حکم به وکیل او تعلق میگیرد و وکالت بدون حضور خصم، جایز است.»
۸ـ حق نقض حکم و استیناف
در آثار امیرالمؤمنین(ع) مشهود است که وی حق نقض حکم و استیناف محاکمه را به رغم صدور حکم قاضی، برای خود محفوظ میداشت. این بدین معناست که حاکم، حق استیناف یا تمیز حکم را دارد.
۱ـ در روایتی از حضرت علی(ع) آمده است: «هر گاه قاضی به خطابودن حکم خود پی ببرد، قضاوتش را مردود میکند یا قضاوتش مردود میشود.»
۲ـ به استناد روایتی از امام علی(ع) نقل شده است که: «پیامبر(ص) علی(ع) را که جوان بود، به یمن گسیل کرد تا میان آنها داوری کند… در روایت یادشده آمده است که دعوایی به او عرضه شد، وی گفت: میان شما دادرسی میکنم اگر خشنود شدید، آن دادرسی است، و گرنه شما را از یکدیگر بازمیدارم تا به خدمت پیامبر خدا(ص) برسید و او میان شما دادرسی کند. پس چون دادرسی به پایان رسید، آنان به پذیرش حکم رضایت ندادند و در ایام حج نزد پیامبر(ص) آمدند… و پیامبر(ص) حکم علی(ع) را تأیید کرد و فرمود: «حکم همان است که او داد.» (محقق داماد۱۳۸۳: ۲۲)
از روایت مذکور نتیجه میگیریم که اعتراض به حکم قاضی چیزی شناخته شده و معمول بوده است و رجوع به پیامبراکرم(ص) پس از نپذیرفتن حکم قاضی، نه از این جهت بوده که پیامبر(ص) سمت قانونگذاری و اجرایی داشته، بلکه به اعتبار منصب قضای ایشان بوده است. این همان چیزی است که در روزگار ما مرحله پژوهشی یا استیناف خوانده میشود.
۹ـ اصل برائت
اصل برائت یکی از اصول و قواعد بنیادین محاکمات جزائی است که از حقوق شهروندان در برابر قدرتطلبیهای قوای محاکمه حمایت میکند. هرچند ممکن است در عالم واقع متهم حقیقتاً مرتکب جرم شده باشد، اما به جهت فقدان دلیل و مدرک و ایجاد شبهه و شک در بزهکار بودن متهم، بنا بر اصل عدم بزهکاری حکم بر برائت وی صادر مینماییم.
برائت متهم قبل از اثبات محکومیت او، از شاخصههای عدالت قضایی نزد امام علی(ع) به ویژه در موارد حقوقالله است. در این موارد، حد با شبهه رفع میشود و جز با بیّنه، حد اجرا نمیشود و متهم ملزم به سوگند نیست. امام(ع) فرمود: «در حد سوگند نیست»، بلکه متهم تا با بیّنه حد بر او اثبات نشود، بیگناه شمرده میشود. سه نفر نزد حضرت آمدند و علیه کسی گواهی به زنا دادند، حضرت پرسید: «شاهد چهارم کجاست؟» گفتند: «هماینک میرسد.» امام(ع) فرمود: «ایشان را حد قذف بزنید.» (شیخ طوسی ۱۴۰۷ج۱۰: ۵۱)
۱۰ـ اصل مساوات
یکی از مسائل زیربنایی که باید در دادرسی رعایت شود، یکساننگری به اصحاب دعواست. امام علی(ع) در عینیت بخشیدن به این اصل در مورد خود و دیگران، ممتاز است.
۱ـ کلینی نقل میکند امیرالمؤمنین(ع) به شریح قاضی میفرمود: «میان مسلمانان در نگاه کردن و سخن گفتن و نشستن خود برابری را رعایت کن، تا نزدیکانت به جانبداری تو امید نبندند و دشمنانت از دادگری تو، نومید نشوند.»
۲ـ در خبر دیگری از امیرالمؤمنین(ع) آمده است که میفرمود: «شایسته نیست قاضی به یکی از طرفین توجه داشته باشد و به طرف دیگر بیتوجه باشد، قاضی باید نگاهش را عادلانه میان طرفین تقسیم کند و اجازه ندهد یکی از طرفین نسبت به دیگری اظهار سلطه و دست درازی کند.» به تعبیر حضرت: «کسی که گرفتار قضاوت و داوری بین مردم میشود، باید در اشاره و نگاه کردن و وضع نشستن بین آنان یکسان رفتار کند.»
۳ـ در زمان خلافت علی(ع)، زره آن حضرت گم شد؛ پس از چندی آن را در دست یک مرد نصرانی دیدند. علی(ع) او را به محضر قاضی شریح برد و در کنار او نشست و آنگاه به زرهی که نزد مرد نصرانی بود، اشاره کرد و فرمود: «این زره از آن من است و من آن را نه فروختهام و نه آن را به کسی بخشیدهام.» شریح پس از شنیدن ادعای مدعی، رو به نصرانی کرد و گفت: «در مقابل این دعوا چه دفاعی داری؟» نصرانی گفت: «این زره از آن من است، لیکن امیرالمؤمنین را نیز دروغگو نمیشناسم.» شریح چون سخن نصرانی را شنید، از امیرالمؤمنین(ع) خواست تا بر اثبات دعوای خود بینه و گواهی اقامه کند و چون امیرالمؤمنین(ع) گواهی نداشت، شریح به نفع نصرانی حکم داد و ختم محاکمه را اعلام کرد.
در این هنگام مرد نصرانی زره را برداشت و قاضی را بدرود گفت، لکن هنوز چند قدمی از محضر قضا دور نشده بود که وجدانش به هیجان آمد و برگشت و گفت: «گواهی میدهم که معبودی جز خدای یگانه نیست و گواهی میدهم که محمد بنده و پیامبر اوست؛ زیرا چنین آیینی که شخص اول جهان اسلام را با مردی نصرانی برابر مینشاند و به قاضی دادگاهش چنین آزادی میدهد که دور از هر گونه نگرانی و تشویش، به دعوا و دفاع رسیدگی کند و به نفع فردی بیگانه و زیان خلیفه مسلمین حکم کند، جز از منبع وحی برنخاسته و جز برپایه حق بنیاد نشده است.» سپس تازهمسلمان رو به امیرالمؤمنین(ع) کرد و گفت: «به خدا قسم این زره از آن تو و هم اکنون در اختیار توست.» چنین عدالتی در زندگی نصرانی تحولی عظیم پدید آورد و حقپرستی و عدالتپروری اسلام، تازهمسلمان را چنان تحت تأثیر قرار داد که هم استعداد خیر و فضیلتش رو به فعلیت نهاد و هم تاریخ حیاتش را چنان دگرگون ساخت که از همان روز نخست در سلک دوستان و فداییان امیرالمؤمنین(ع) درآمد و در میدان کارزار صفین و نهروان با دشمنان حق پیکار کرد و تا آخرین لحظات حیات، وظیفه جهاد را فرو نگذاشت و حیات فانی دنیوی را به پیوند زندگانی جاویدانی بیاراست (مجلسی ۱۴۰۳ج ۴۱: ۵۶؛ بلاغی ۱۳۴۵: ۲۷۰).
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید