1394/1/30 ۰۸:۵۲
امروزه تبدیل ماده و نیرو به یُمن صنایع بشری، به حد و سطحی رسیده است که همین صنایع به صورت عاملی قوی در تغییر و تبدیل کلی طبیعت تلقی میشوند. کارکردهای نیرو و ماده که به وسیله آن جامعه، طبیعت را «مطیع ساخته و تحت سلطه خود» درآورده و صورتی از مواد و نیروی کاملاً تغییرشکلیافته را به طبیعت بازمیگرداند (از قبیل فضولات صنعتی خانگی و…) به گسستن توازن و تعادل پدیدههایی که خصیصه آنها در طی سدهها و دورانهای متمادی بهرهمندی از چرخههای طبیعی متوازن و هماهنگ بوده، انجامید. معذلک در پی یک تحول طولانی، طبیعت استعداد و قابلیت مرمت گسستگیهای احتمالی در تعادل قوای خود را بازیافت؛ یعنی تا زمانی معین و حد و آستانهای مشخص، طبیعت مقدار زیادی از استعداد و قدرت مقاومت خود را در برابر خرابکاریها و ضایعات ناشی از اعمال انسان را ترمیم نمود.
هرچند که تغییرهای محلی بازگشتناپذیر و حتمی از مدتها قبل ظاهر گردیده بود، اما پس از نخستین انقلاب صنعتی اهمیت و آثار دخالتها و اعمال انسانی بر نیرو و توان بازسازی و مرمت طبیعت و محیط، در بسیاری از بخشها و نواحی جهان، فزونی گرفت و تغییرهای غیرقابل بازگشت و حتمی الوقوع در مقیاس وسیع آشکار گردید.
هم اکنون در چارچوب تحولات علمی و فنی و صنعتی و توسعهشهری سریع، توسعه روح سودجویی و تعدی و تجاوز و فزونطلبی به حدت و شدت بیسابقهای رسیده است و پیوسته با قدرت افزونتری به روند خود ادامه میدهد. کسری و کمبود پارهای از منابع طبیعی در سطح ناحیهای ظاهر گردیده است. ضایعات مسلم و ویرانیهای ترمیم و مهارناپذیری که به محیط طبیعی وارد میشود، نیرویی زیاد در بعد جهانی یافته و به صورت دگرگونیهایی سریع و خطرناک و ویرانگر برای شرایط زندگی انسان پدیدار شده است. بنابراین محیطزیست در خطر واقعی از دستدادن توزان طبیعی مواد و نیرو و ویران شدن زندگی بومشناختی قرار گرفته است و این مسأله خود به عنوان خطر عظیم برای حیات نسلهای آینده جامعه بشری محسوب میشود. خرابی اوضاع طبیعی و بومشناختی امروز ابعادی آن چنان گسترده یافته است که انسان معاصر با همه غرور و نخوت برخاسته از فنگرایی به آثار این ویرانی آگاه است؛ به طوری که امروز در اکثر جوامع و گردهماییهای جهانی فرایند دفاع از حریم طبیعت و لزوم محافظت از آن به گوش میرسد.
پایان سخن (نتیجه)
سیاره زیبا و کوچکما جزئی از هستی و طبیعت است و تمامی هستی و طبیعت و محیط مظهری از ذات باری تعالی است. همه عوامل و عناصر وجود در اتحاد و انصال و وحدت کامل به سر میبرند. طبیعت و اجزای آن که بستر زندگی است و حیات آن تداوم زندگی انسانها را میسر میسازد، زنده و پویا بوده و از حس و درک و عقل بهرهمند است. این عناصر که دائم در حال کنش و واکنش ، تغییر و تحولند زنجیره حیات را به وجود میآورند. تغییراتی که در ترکیب هر یک از آمیختگیهای ماده و نیرو، که ثمره نمود و فرایند طبیعی و به ویژه، حاصل فعالیتهای گوناگون انسان است روی میدهد، بر روی سایر ترکیبها اثر میگذارد. انسان به عنوان اشرف مخلوقات و موجودی اندیشمند، با نیروی عقل و اندیشه خود و به یاری تجربهها به اختراع ابزار و وسائلی به منظور بهرهبرداری بهتر از مواهب طبیعت اقدام نمود و به استخراج قوای طبیعت پرداخت، لیکن متاسفانه او که خود جزئی از طبیعت است، تحت تأثیر پیشرفتهای فنی و بر اثر سلطه سوداگری و سودجویی و غرور ناشی از دستساخته خویش، اصل خود را فراموش کرد و به مصرفگرایی و سلطهگری روی نهاد و برخلاف آیه کریمه «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا»، به اسراف و زیادهروی در مصرف مواد و عناصر طبیعی و تجاوز و ستمگری به طبیعت (که مایه حیات خویش است) دست زد و بدین سان، بحران بوم شناختی معاصر بهوجود آمد. آنچه به نام راه حل این بحران به نظر میرسد، این است که باید:
۱ـ طبیعت و هستی را باید آنچنان که هست، شناخت و به تقدس او پی برد و نقش سازنده و زندگیبخش آن را در نظر گرفت و حقوق اجزای آن (گیاه، حیوان، خاک و…) را رعایت نمود؛
۲ـ وجدان انسانها را بیدار نمود و به آنان فهماند که خود ساخته و پرداخته طبیعتاند و این طبیعت تجلی وجود مطلق و ذات باری تعالی است. لذا از هر جهت باید به طبیعت و همه اجزایش به دیده احترام بنگرند و آن را از خود جسمی و معنوی خویش بدانند و با آلودن اسراف و تبذیر و تخریب طبیعت در واقع به ریشه وجودی خویش تیشه نزنند؛
۳ـ در تزکیه نفس و تربیت خلق و خوی انسان کوشید و به او درس عشق و محبت نسبت به اجزای هستی داد و وی را از تعدی و تجاوز و زیادهطلبی برحذر داشت.
زمین مادر ماست
و بالاخره سخن خود را با نامهای زیبا از رئیس یکی از قبیلههای سرخپوست آمریکا در پاسخ به درخواست «فرانکلین پیرسن» (رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۸۵۴) مبنی بر خرید زمینهای سرخپوستان به پایان میبرم. خواندن این نامه پرمحتوا که نکات بدیعی از چگونگی نگاه انسان به جهان را در بردارد، به ویژه در آستانه ورود به سده بیست و یکم به همه اهل معرفت توصیه مینمایم. و اما نامه «به رئیس بزرگ در واشنگتن:
چگونه میتوان آسمان و گرمای زمین را فروخت؟ وقتی که مالک طراوت هوا و تلألؤی آب نیستم، چگونه میتوانیم آنها را به شما بفروشیم؟ تمام این سرزمین برای مردم ما مقدس است، برگهای سرزمین و رخشان کاجها، سواحلماسهای، مه میان جنگلها، حشرات زیبا و پرهیاهو، آری این همه در خاطره و تجربه مردم من مقدسند. عصارهای که در درختان جاری است، خاطرات مردم سرخپوست را با خود به همراه دارد.
زمین مادر ماست، ما بخشی از زمین و زمین پارهای از ماست. گلهای عطرآگین خواهران مایند. گوزنها، اسبها و عقابهای بزرگ، برادران مایند. قلههای سنگی، نم چمنزارها، گرمای تن اسبان و انسانها همه به یک خانواده تعلق دارند. این آب رخشنده که در نهرها میگذرد و این رودخانهها، تنها آب نیستند، خون نیاکان مایند که جاریند. اگر ما این سرزمین را به شما بفروشیم، باید به خاطر داشته باشید که اینجا برای ما مقدس است و این تصاویر شبحگونه که در آب زلال درگذرند، حکایتگر رویدادها و خاطراتی هستند که بر زندگی مردم ما رفته است. نجوای آب صدای پدر من است.
رودخانهها برادران مایند، آنها عطش ما را فرومینشانند، قایقهای ما را میرانند و کودکان ما را غذا میدهند. اگر سرزمین خود را به شما بفروشیم، باید به خاطر داشته باشید و به فرزندان خود هم بیاموزید که این رودها، برادران ما و برادران شمایند و از آن پس، شما باید آن مهربانی و عطوفتی را که در حق هر برادری روا میدارند، درباره این رودها روا بدارید.
در شهرهای سفیدپوستان مکانی آرام و بیدغدغه وجود ندارد. جایی نیست که بتوان نوای ملایم تماس برگهای بهاری و ترنم بال حشره را شنید. شاید این گفتهها از آن جهت است که ما مردمی وحشی و بدوی هستیم! اما وقتی که انسان نمیتواند آوای مرغ شب و نجوای غوکهای آبگیر را در سکوت شب بشنود، دیگر از زندگی برای او چه میماند؟ سرخپوستان نوای ملایم باد را آنگاه که رقصان بر سطح آبگیر میگذرد و بوی خوش باد را آنگاه که باران نیمروز عطرآگین میشود و بوی خوش برگهای سوزنی کاج را دوستتر میدارند. هوا برای سرخپوست گرانبها و ارزشمند است؛ زیرا همه چیز از او تنفس میکند. حیوان، درخت و انسانهمه از او تنفس میکنند. اگر ما سرزمین خود را به شما بفروشیم، باید به خاطر داشته باشید که هوا برای ما زندگیبخش و ارجمند است و روح و نشاط زندگی در تمام هستی میدمد. بادی که امکان تنفس را به پدربزرگ من بخشید، همو آخرین آه بدرود زندگی را از او ستاند.
اگر ما سرزمین خود را به شما بفروشیم، شما باید با حیوانات این سرزمین، همچون برادران خود رفتار کنید. آری، وحشی و بدوی هستیم و نمیتوانیم قتل عام هزاران بوفالو را درک کنیم! شما باید به فرزندان خود بیاموزید که زمین زیر پای آنان، خاکستر پدربزرگهای آنان است، پس باید به سرزمینخود احترام و تکریم کنید و به فرزندان خود بگویند که زمین مادر آنهاست. آنچه برای زمین اتفاق بیفتد، برای فرزندان زمین هم اتفاق خواهد افتاد. اگر انسان به زمین تف کند، به خود تف کرده است. نباید فراموش کرد که انسان تار زندگی را نمیتند، بلکه خود نیز تنها رشتهای از تارهای زندگی است.»۱
پینوشت:
۱ـ ترجمه خسرو باقری، به نقل از روزنامه همشهری، تهران مورخ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۷۸، شماره ۱۸۵۳٫
منابع:
۱ـ دکتر سیدحسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، انتشارات خوارزمی، سال ۱۳۵۹٫
۲ـ مولانا جلالالدین بلخی، مثنوی معنوی، انتشارات رمضانی.
۳ـ محمدتقی جعفری، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
۴ـ علامه محمدحسین طباطبایی، بدایهالحکمه، ترجمه علی شیروانی، انتشارات الزهرا، سال ۱۳۶۹٫
۵ ــ ، نهایهالحکمه، ترجمه مهدی تدین، نشر دانشگاهی، سال ۱۳۶۹٫
۶ ــ ، المیزان.
۷ـ ایگور بوگائف ـ گریشتابوگدائف، خدا و علم، ترجمه عباس آگاهی، انتشارات روزنامه اطلاعات، سال ۱۳۷۰٫
۸ ـ آکادمی علوم شوروی، انسان، جامعه و محیطزیست، صلاحالدین محلاتی، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، سال ۱۳۷۲٫
۹ـ ادوارد بونفو، آشتی انسان و طبیعت، ترجمه صلاحالدین محلاتی، مرکز نشر دانشگاهی تهران، سال ۱۳۷۵٫
۱۰ـ ادوارد براون، از سعدی تا جامی، ترجمه علی اصغر حکمت، چاپخانه بانک ملی، سال ۱۳۲۷٫
۱۱ـ عبدالکریم بن ابراهیم الجیلانی، الانسان الکامل، قاهره، ۱۳۰۴ هجری.
۱۲ـ شیخ محمود شبستری، گلشن راز، کتابخانهاحمدی، سال ۱۳۳۳٫
۱۳ـ ارسطو، طبیعیات ارسطو، ترجمه دکتر مهدی فرشاد، انتشارات امیرکبیر تهران، سال ۱۳۶۳٫
۱۴ـ شریعتمداری، فلسفه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی تهران، ۱۳۷۳٫
۱۵ـ مهدی گلشنی، دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر، نشر فرهنگی شرق تهران، ۱۳۷۴٫
۱۶ـ هنر یک مجنونیان، درختان و محیطزیست، تهران، ۱۳۶۹٫
۱۷ـ صلاحالدین محلاتی، بررسی بحرانهای زیست محیطی از زاویهای دیگر، محیط شناسی، دانشکده محیط زیست تهران، تابستان ۱۳۷۶٫
۱۸ـ روزنامه همشهری، تهران، شماره ۱۳۷۸
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید