چه باید‌کرد؟ / شادروان دکتر صادق طباطبایی - بخش اول

1393/12/4 ۰۸:۲۹

چه باید‌کرد؟ / شادروان دکتر صادق طباطبایی - بخش اول

یک بار دیدن دکتر طباطبایی یا شنیدن گفتارش کافی بود که آدم احساس کند سالها با او آشناست و عمیقاً دوستش دارد و می‌تواند به او اطمینان کند. خوشرویی و مهربانی را با دانش و احترام و فروتنی آمیخته بود و بیان استوار و ادیبانه را با منطق و استدلال، و اخلاق و دینداری را با علم و آگاهی و ‌روزآمدی و درک مقتضیات زمانه. هرچند از دور، آنچه در او نمود داشت، جمال ظاهری و آراستگی بود، اما حقیقت آن است که کمالاتش به مراتب بیشتر بود. با اینکه شیمیدان برجسته‌ای بود و سمت استادی دانشگاه آلمان را داشت و در ژنتیک و آنزیمولوژی نیز تحقیقاتی ‌کرده بود، از علوم انسانی غافل نبود و کتابها و مقالات متعددی در این حوزه نگاشته بود. روحش قرین شادی و آرامش و یادش گرامی باد.

 

 

اشاره: یک بار دیدن دکتر طباطبایی یا شنیدن گفتارش کافی بود که آدم احساس کند سالها با او آشناست و عمیقاً دوستش دارد و می‌تواند به او اطمینان کند. خوشرویی و مهربانی را با دانش و احترام و فروتنی آمیخته بود و بیان استوار و ادیبانه را با منطق و استدلال، و اخلاق و دینداری را با علم و آگاهی و ‌روزآمدی و درک مقتضیات زمانه. هرچند از دور، آنچه در او نمود داشت، جمال ظاهری و آراستگی بود، اما حقیقت آن است که کمالاتش به مراتب بیشتر بود. با اینکه شیمیدان برجسته‌ای بود و سمت استادی دانشگاه آلمان را داشت و در ژنتیک و آنزیمولوژی نیز تحقیقاتی ‌کرده بود، از علوم انسانی غافل نبود و کتابها و مقالات متعددی در این حوزه نگاشته بود. روحش قرین شادی و آرامش و یادش گرامی باد.

انتشارات اطلاعات بخت آن را داشته که چند کتاب ایشان را به چاپ بسپارد که با استقبال گستردة خوانندگان روبرو شده است. آنچه در پی می‌آید، بخشی از دیباچه کتاب «طلوع ماهواره و افول فرهنگ» است که به چاپ ششم رسیده و استاد در این پیشگفتار، ضمن نقد راههاى مقابله با شبیخون فرهنگى، کتاب را به اختصار معرفی کرده است که به دلیل اهمیت فراوان این مقوله، به طور گذرا آن را از نظر می‌گذرانیم:

در فصل اول، عنایت من بیشتر به آثار و زیانهاى جبران‏ناپذیرى بوده که از طریق ابزارهاى رسانه‏اى، به قواى دماغى و سیستم عصبى انسان وارد مى‏گردد. اختلالات فیزیولوژیکى و بیوشیمیایى که در سیستم ارتباطى میان دو بخش مستقل و جدا از هم چپ و راست مغز ایجاد گشته و در نتیجه تعادل حیاتى میان دو ارگان مسئول کنشهاى تخیلى و تعقلى را برهم مى‏زند، در یک بررسى تطبیقى و مقایسه‏اى، میان رسانه‏هاى نوشتارى، شنیدارى و دیدارى مورد بر رسى علمى قرار گرفته است. در شش بخش این فصل با مدد از داده‏ها و مسلمات علمى دانش فیزیولوژى عصبى، بیوشیمى کنشها و واکنشهاى دماغى، ژنتیک و نیز روان‏شناسى تطبیقى نشان داده مى‏شود که علاوه بر تأثیرات مخرب اخلاقى و فکرى و فرهنگى این رسانه‏ها، به‏ویژه رسانه‏هاى تصویرى که از دیرباز مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است، ارتباط مستمر با رسانه‏هاى تصویرى به ویژه تلویزیون، آثار زیانبار و جبران‏ناپذیرى در سیستم دماغى و قدرت تخیل و مکانیسم تعقل و استنتاج و حافظه، تداعى معانى و بازشناسى و دیگر کنشهاى مغزى، از جمله مسائل عاطفى و احساسى، برجاى مى‏گذارد.

در فصل دوم با عنوان «چه باید کرد؟»، به بررسى ضابطه‏ها و راهکارهاى فرهنگى فردى و جمعى مقابله با این رسانه‏هاى ارتباط جمعى در مقیاس جهانى، و آثار هرکدام بر فرهنگ و معارف دینى جامعه خودمان پرداخته‏ام. همچنین در این فصل کوشیده‏ام با عنایت به ویژگیهاى فرهنگ اسلامى و ایرانى جامعه، راههایى را ارائه دهم که تصور مى‏کنم تا حدودى زیاد از تأثیرات مخرب و غیرقابل اجتناب آنها چه در زمینه قواى دماغى فرد و چه در زمینه فرهنگ و اخلاق اجتماع خواهد کاست.

در باب پیام رسانى به تشریح شیوه‏هاى مختلف و مکانیسم‏هایى پرداخته‌ام که به ویژگیهاى ساختارى و انحصارى هرکدام از این رسانه‏ها بازمى‏گردد و در انتقال پیام به مخاطب باید مورد عنایت ویژه برنامه‏ریزان و طراحان و مدیران و مجریان رسانه‏ها قرار گیرد.

سرانجام به سراغ نقش بى‏بدیل گسترده‏ترین ابزار خبررسانى و فرهنگ‏سازى جامعه‏مان، یعنى صدا و سیما رفته و ضمن نقد و بررسى وضع موجود آن، با بهره‏گیرى از نتائج حاصله در این ربع قرن گذشته، پیشنهادهایى عرضه کرده‏ام که به باور من باید براى ایجاد عاطفه عمیق دینى و همچنین به منظور گسترش و تعمیق اندیشه دینى، خاصه در نوجوانان و جوانان نسل به اصطلاح سوم انقلاب، مورد توجه خاص قرار گیرد.

 

رسانه‏هاى ارتباطى و انهدام فرهنگ

بررسى وضع فرهنگى و اخلاقى جوامع در شرایطى مانند امروز، که سیستم ارتباطات جمعى بدون اغراق، هیچ‏گونه حریم خصوصى را براى هیچ کس مصون نگاه نداشته است، از چنان پیچیدگى و ابعاد و ژرفایى برخوردار است که اجازه ساده‏انگارى و کار برد اندیشه‏هاى کلیشه‏اى را برنمى‏تابد. زمانى نیل پستمن از «تسلیم فرهنگ به تکنولوژى»۱ و «زوال فرهنگ در بستر عشرت»۲ فریاد بر آورده بود که انقلاب دیجیتال در تکنولوژى و ابزارهاى رسانه‏اى، مراحل جنینى خود را طى مى‏کرد. از زمان انذارهاى آلوین تافلر و کارل پوپر دو دهه نمى‏گذرد. در آن زمان که این فرهیختگان، انهدام فرهنگ و تمدن بشرى و محو دمکراسى و مخدوش‏بودن حریم آزادیهاى فردى و اجتماعى ناشى از گسترش رسانه‏هاى ارتباطى را اعلام داشتند، هنوز ماهواره‏هاى دیجیتالى انتقال‏دهندة هزاران کانال رادیویى و صدها شبکه تلویزیونى و اینترکاستهاى صوتى و تصویرى و تلفن‏هاى همراه مجهز به دوربین ویدئویى و کامپیوترهاى جیبى و عینک‏هاى مجهز به دوربینهاى فرستنده و پست‏هاى الکترونیکى سیار، به بازار نیامده و یا لااقل فراگیر نشده بودند. یکى‏از دیپلماتهاى آلمانى برایم نقل مى‏کرد که در ایالتى محروم و بسیار عقب‏افتاده در نیجریه، به جوانانى برخورده که با خانواده بزرگ خود در زیر چادرى مندرس زندگى‏مى‏کردند و در همان حال از کانال تلویزیونى سى‏ان‏ان و تلفن همراه بهره‌مند بودند. تبعات فرهنگى این واقعیت بسیار قابل توجه و درخور بررسى گسترده‏اى مى‏باشد.

هنگامى‏که نیل پستمن جوامع بشرى را از «زوال دوران کودکى»۳ بر حذر مى‏داشت و مى‏گفت یک ایستگاه فرستنده و یک گیرندة تصویرى کافى است تا گوهر طفولیت را از زندگى نوع بشر برباید، در هر کوى و برزن، کافىشاپ‌هاى متعدد و مجاز با انواع امکانات مخابراتى و ارتباطاتى وجود نداشت و از به اصطلاح «اتاقهاى چت» که امکان ارتباط چندسویة صوتى و تصویرى دختران و پسران را از هر نقطه به نقطه‏اى دیگر از این عالم پهناور میسر مى‏سازد، خبرى نبود؛ مکانیسمى که این امکان را براى فرد یا گروه ممکن مى‏سازد تا از هر گوشه و کنارى با فرد یا گروههایى در هر جاى و مکانى پیرامون هر موضوع و مقوله‏اى به تبادل‏نظر و تصویر و گفتگو بپردازند، چنان که گویى در یک میزگرد و یا در یک سالن کنفرانس، حضورى گروهى و دسته‌جمعى دارند.

حال در چنین اوضاع و زمانه‏اى مى‏خواهیم به سبک و سیاق سنتى و آیین گذشتگان، به جوانان آموزش اخلاق و فرهنگ و معارف دینى بدهیم؛ به سبک و سیاقى که حتى‏در زمان خود به گفته شهیدمطهرى جز زیان‏رسانى به دین و دشمن‏تراشى براى خود و آیین خود ثمرى‏نداشته است! بدون آشنایى با شرایط جهان و اوضاع جدید، بدون شناخت جاذبه‏هایى که در منظر و مرآى نسل امروز قرار دارد و بدون بهره‏گیرى از علوم پرورشى و ظرافتهاى جامعه‏شناسى و روان‏شناسى تعلیم و تربیت، چگونه مى‏توان روح و روان نسل جوان را درک کرد؟ نیاز انسان به دین فطرى و اتکای او به خداى متعال خالق زیباییها، دیروز و امروز نمى‏شناسد. آنچه دیروز و امروز مى‏شناسد، شرایط و اوضاع متغیر و تحولات پرشتاب است. باید با سیر و مسیر این تحولات آشنا بود و با سعه صدر با آنها برخورد کرد. اگر نابسامانى‏هایى در فرهنگ و خلق و خوى جوان مى‏بینیم، باید قبل از هر چیز ریشه آن را در ناآگاهى خود از اوضاع و شرایط جدید و نیازهاى زمان و اقتضائات آن جستجو کنیم.

براى اطلاع کسانى که به زعم خود ناهنجارهاى کنونى نسل جوان را ناشى از کوتاهیهاى صورت گرفته در چند سال اخیر جستجو مى‏کنند، به ذکر فرازهایى از گفتارهاى استاد شهید مرتضى مطهرى مى‏پردازم که در اوایل دهه ۵۰ از نوع تبلیغ و روش ترویج معارف و آداب دینى در آن روزگار که هنوز حتى رادیو هم در همه جا یافت نمى‏شد، به فغان آمده بود: «…این جور تبلیغ دین کردن یعنى… فراراندن و بیزارکردن مردم از دین. براى مخالف‌تراشى، براى دشمن تراشى چیزى ازاین بالاتر نیست…»۴«…به خدا قسم اگر انسان از دیده خون ببارد، کم است. چرا باید کارنامه ما ملت در امر به معروف و نهى از منکر اینقدر پست و پایین باشد؟ امر به معروف و نهى از منکر یعنى چه؟ یعنى همدردى، همبستگى، همکارى، همگامى، تعرف یعنى آگاهى و قدرت…آن که چنین دستورى را طرح مى‏کند، شارع مقدس مى‏خواهد ما ملتى آگاه باشیم، و بلکه حوادثى را که در بطن روزگار مستتر و پنهان است، آینده را پیش‌بینى‏کنیم، ما نه تنها آینده را پیش‌بینى نمى‏کنیم، بلکه وضع زمان خودمان را هم نمى‏فهمیم!

امام صادق در هزاروسیصد سال پیش فرمود: العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس: آن‏کس که زمان خود را درک کند، اوضاع زمان خود را بشناسد، جریانى را که در سطح و بطن زمان مستتر است درک کند، در کار خود اشتباه نمى‏کند؛ یعنى مردم بى‏خبر از زمان خود… همیشه در اشتباهند، یعنى همیشه عوضى کار مى‏کنند، به جاى اینکه دشمن را بکوبند، خودشان را مى‏کوبند!»۵

استاد شهید در بخشى دیگر به تبیین امر به معروف و نهى‏از منکر مى‏پردازد و به نکاتى اشاره مى‏کند که باید سرمشق و آویزة گوش کسانى قرار گیرد که امروز وظیفه خود را ارشاد جوانان این نسل مى‏دانند و هراز گاهى جامعه را به تشنج و جوانان را به گریز از دین سوق مى‏دهند: «…این وظیفه بزرگ اسلامى دو شرط اساسى دارد: یکى از آنها رشد، آگاهى و بصیرت است… از شما مى‏پرسم اصلاً من و شما مى‏فهمیم که امر به معروف و نهى از منکر چیست؟ و چگونه باید انجام شود؟ تا حالا که امر به معروف و نهى از منکرهاى ما در اطراف دگمه لباس وبند کفش مردم بوده است، در حول و حوش موى سر ودوخت لباس مردم بوده است ! ما اصلاً معروف چه مى‏دانیم که چیست؟ منکر چه مى‏شناسیم که چیست؟ ما گاهى معروفها را به جاى منکر مى‏گیریم و منکرها را به جاى معروف. بهتر اینکه ما جاهلها امر به معروف و نهى از منکر نکنیم… آگاهى و بصیرت مى‏خواهد، خبرویت مى‏خواهد، دانایى، روشنایى، روان‏شناسى و جامعه‏شناسى مى‏خواهد تا انسان بفهمد که چگونه امر به معروف و نهى از منکر کند، یعنى راه معروف را تشخیص بدهد، ببیند معروف کجاست، منکر را تشخیص بدهد، ریشه منکر را به دست بیاورد، از کجا آن منکر سرچشمه مى‏گیرد و لذا ائمه دین گفته‏اند: جاهل بهتر است امر به معروف و نهى از منکر نکند… چقدر در این زمینه مثالها زیاد است…»۶

«…به خدا قسم من مى‏ترسم زیانى که ما از راه امر به معروف و نهى از منکر جاهلانه کرده‏ایم، یا صدمه‏هایى که از این راه به اسلام زده‏ایم، از زیان ترک امر به معروف و نهى از منکر بیشتر باشد…»۷

همین اندیشه و تفکر بود که شهید مطهرى به عنوان «پاره تن» امام خمینى و دیگر یارانش نظیر شهید بهشتى و مرحوم آیت‏الله طالقانى و دیگرانى مانند امام‏موسى صدر و دکتر على شریعتى را به میدان مبارزه فرهنگى آورد و همگام با قیام و نهضت امام و شاگردان برجسته‏اش، آن جامعه آلوده به هر ناپاکى را آن چنان پالایش داد که از نسل هویت‌باخته و دست‏پروردة انقلاب شاه و مردم انقلاب سفید که در چند قدمى دروازه‏هاى «تمدن بزرگ»(!) مظهر تمام‌عیار سیاهى و تباهى و وابستگى و ستم و خفقان قرار داشت، جامعه و نسلى را پرداخت که انقلاب‌آفرین شد و دین و دنیاى خود را دربرابر امواج سهمگین استکبارجهانى و استیلاى خارجى و استبداد داخلى باز آفرید و به صیانت از آن پرداخت. شب سیاه ستم به سر آمد و فجر آزادى و دین ناب بر دمید.

بزرگان و پیشگامان احیاى تفکر نوین دینى و آشنایان به اقتضائات زمان و به قول امام صادق(ع): «عارفان به زمان خود» یکى پس از دیگرى به تیغ کین گرفتار آمدند. دکترشریعتى، امام موسى صدر، آیت‏الله سید محمد باقر صدر، آیت‏الله مطهرى، آیت‏الله مفتح، آیت‏الله طالقانى، آیت‏الله بهشتى و…اما نسل دست‏پروردة آنان به زعامت امام خمینى و هدایت او مقاومت کردند. خودمان متولى و پاسدار دین و دنیاى خود شدیم.

از فرداى صبح بیدارى و استقلال، یورش دشمن آغاز شد. انتظارى هم غیر از این نمى‏رفت. انواع حیله‏ها و دسیسه‏ها به کار گرفته شد. هیچ‏کدام به سود دشمن تمام نشد. هجوم گسترده نظامى بر جامعه جوان و کم‏تجربه انقلابى و نوپا تحمیل گردید. یک طرف دنیاى استکبارى بود و ارتش مجهز و توشه و توان بى‏حد و کران نظامى و ماهواره‏هاى جاسوسى و مخابراتى و در سوى دیگر، ملتى قرار داشت مؤمن و مصمم و متحد و آمادة جانفشانى و حفاظت از استقلال و آزادى و دین و زمین و شر، خود. هشت سال مقاومت و مداومت و سرانجام ناکامى دشمن.

 

عوام‌زدگى‏هاى فرهنگ‌سوز

تفکر سنتى دینى و روشهاى تر بیتى متعلق به اعصار گذشته، در کنار نگرشى به اصطلاح التقاطى به دین و شریعت که خطر آن بر دین ناب انسان‏ساز کمتر از آن دیگرى نبود و نیست، آخرین نفسهاى خود را تجربه مى‏کرد. عزم امام خمینى بر قطع ریشه‏هاى هر دو نوع تفکر فرهنگ‌سوز جزم بود، آن را هم اجل مهلت نداد. خشکاندن ریشه اسلام ناب فرهنگ‌ساز و تحول‏آفرین، توسط خرافات و عوام‌زدگی‌هاى فرهنگ‌سوز و گذشته‌گرا هدف دشمن کارکشته قرار گرفت.

روزگارى که نواى یک واعظ ناآگاه نشسته بر منبر وعظ و خطابه، از چهاردیوارى یک مسجد یا حسینیه و یا تکیه بیرون نمى‏رفت و حداکثر به گوش بیش از چند صد مخاطب نمى‏رسید، شهید مطهرى از تأثیر ویران کنندة آن بر دین و فرهنگ جامعه و جوانان نگران بود و خطرهای تحریف و جهل و خرافه را در معارف دینى و تاریخ اسلامى گوشزد مى‏کرد و تمامى توشه و توان و سر انجام جان خود را در راه مبارزه با آن عوامل به کار گرفت:

«تحریف و قلب و بدعت، آفت بزرگ دین است.»

«تحریف از پشت خنجرزدن است، ضربت غیرمستقیم است که از ضربت مستقیم خطرناکتر است.»۸

«اولین وظیفه علما این است که با نقاط ضعف مردم مبارزه کنند نه آنکه از آنها استفاده کنند.»۹

«بعضى از ملتها فرازهاى تاریخى دارند مملو از حماسه، افتخار، آموزندگى، زیبایى، عظمت، الهام‏بخشى و… ولى با تحریف به جاى آنکه الهام‏بخش عظمت و حماسه و محرک روح سلحشورى باشد، الهام‏بخش زبونى و بدبختى و تسلیم در مقابل حوادث مى‏گردد…واقعه تاریخى کربلا از آن نوع حوادث است که تمام عظمت‌ها و زیباییهایش فراموش شده، حماسه و شور وافتخاراتش محو شده و به جاى آن زبونى و ضعف و جهالت و نادانى آمده است…»۱۰

«جامعه‏اى که تاریخى مانند تاریخ حسین بن على دارد، مملو از افتخار و حماسه و عظمت و زیبایى و آموزندگى و الهام‏بخشى، ولى آن را پر مى‏کند از افسانه‏هاى احمقانه روضه‌الشهدائى و اسرارالشهدائى، حقا چنین جامعه‏اى سفیه است نه رشید…»۱۱

«در نقل و بازگو کردن حادثه عاشورا، هزاران تحریف وارد کرده‏ایم. هم تحریفهاى لفظى، یعنى شکلى و ظاهرى که راجع به اصل قضایا، راجع به مقدمات قضایا، راجع به متن مطلب و راجع به حواشى مطلب…اگر بخواهیم روضه‏هاى دروغى را که مى‏خوانند جمع‏آورى کنیم، شاید چند جلد کتاب پانصد صفحه‏اى بشود!»

امروزه با اظهارات کسانى مواجه هستیم که منشأ ناهنجاریهاى فرهنگى‏جامعه جوان کشور را در برنامه‏هاى این و آن گروه سیاسى و آن و این‏جریان فرهنگى و دستگاه اجرائى مى‏دانند. سه دهه پیش مرحوم مطهرى مى‏گوید: «ریشه‏هاى این انحرافات کجاست؟ باید دنبال دشمن در جایى خیالى بگردیم؟ نه!…آب از سرچشمه گل‏آلود است…مرکز روضه‏هاى دروغ، کربلا و نجف و ایران یعنى همین مراکز تشیع است!»۱۲

تصور کنیم اگر امروز این شهید زنده دراین میدان مبارزه با تهاجم فرهنگى حضور مى‏داشت و از رسانه بزرگ صوتى و تصویرى ملى خودمان با شعاع تأثیر و بُردى در مقیاس جهان و نه در حد چهاردیوارى یک مسجد، مطالبى از آن سنخ مى‏شنید چگونه مى‏خروشید!

چندى پیش با فراخوان گروهى که به ظاهر درد دین داشتند و از دین‏گریزى و لاقیدى برخى از جوانان نالان بودند، براى برگزارى یک راهپیمایى به‏ منظور مبارزه با بى‏اعتنایى به ظواهر شرعى توسط برخى خانمها، مواجه شدیم. با خواندن متن فراخوان و ادبیات به کار گرفته شده در آن بى‏درنگ به یاد استاد مطهرى افتادم و متنى که در سطور پیشین از ایشان نقل کردم: «به خدا قسم من مى‏ترسم زیانى که ما از راه امر به معرو، و نهى از منکر جاهلانه کرده‏ایم، یا صدمه‏هایى که از این راه به اسلام زده‏ایم، از زیان ترک امر به معروف و نهى از منکر بیشتر باشد.»

قبل از آن نیز در مراحل و زمانهاى مختلف، با اجراى فریضه امر به معروف و نهى از منکر توسط جمعى افراد مدعى حفاظت از ارزشهاى دینى و شعائر انقلاب آشنا شده و نتایج آن را هم تجربه کرده بودیم. در پى آن فراخوان با عنایت به نکاتى که در سطور پیشین آوردم، مقالاتى را در چهار شماره در یکى از پایگاههاى خبرى عرضه کردم.۱۳ نظر به موج بى‏نظیر استقبالى که از نوشته‏هاى فوق و اظهار نظرهاى فراوانى که پیرامون آن مطالب به عمل آمد که در جاى خود باید مورد توجه و مطالعه مسئولان و متولیان امور فرهنگى و اعتقادى جامعه قرار گیرد، ذیلاً بخشهایى از آن مطالب را آمیخته با هشدارهاى تنى چند از احیاگران تفکر دینى که در بالا از آنان نام بردم، در اینجا مى‏آورم تا خواننده به عمق خطرها و نابسامانىها پى برده، با بحرانهایى که ریشه در ناآگاهى و کردارهاى نابخردانه خودمان داشته، و البته مورد بهره‏بردارى دشمن زخم خورده هم قرار مى‏گیرد، آشنا گردد:

بیش از یک ربع قرن از پیروزى انقلاب و استقرار نظام اسلامى مى‏گذرد. انقلابى که به تعبیر بزرگان بیش از آنکه سیاسى باشد، فرهنگى بود. در این مدت تمامى رسانه‏هاى ارتباط جمعى مروج اسلام و مبلغ ارزشهاى اسلامى بوده و هستند. افزون بر آن نیز چندین نهاد و سازمان و ارگان رسمى و غیررسمى متولى آموزش و تربیت و ترویج سنن و آداب مذهبى بوده ومى باشند. سازمان عریض و طویل تبلیغات اسلامى با بودجه‏اى هنگفت و تشکیلاتى بسیار گسترده و سراسرى دست‏اندرکار نگاهبانى و پرورش فرهنگ اسلامى در سراسر کشور و حتى خارج از کشور است. بخش وسیع و سازمانى تبلیغات حوزه علمیه با تشکیلات و امکانات و بودجه و ابزار و رسانه‏هاى سمعى و بصرى، مسئولیت حفظ و حراست ارزشهاى دینى و گسترش آموزه‏هاى فرهنگ مذهبى را بر عهده دارد. هیأتهاى بى‏شمار دینى در تکیه‏ها و حسینیه‏ها و مساجد، پاسدار سنن و آداب شرعى و برگزارکننده مراسم مذهبى در مناسبتهاى تاریخى و مذهبى بوده و هستند. هزارا ن واعظ و عالم دینى، در طول سال و ماه و در شهر و روستا بر روى منابر و نیز از طریق رسانه‏هاى ارتباط جمعى، به ارشاد خلایق مشغولند ونظام آموزشى کشور، در تمامى مقاطع تحصیلى توسط کارشناسان و متولیان مذهب سامان یافته و تمامى کتب درسى توسط خبرگان تعلیم و تربیت اسلامى تدوین شده و مى‏شود. قوانین و مقررات اجتماعى حافظ ارزشهاى دینى، نه تنها حوزه‏هاى عمومى که حتى حریم خصوصى افراد حتى اقلیت‏هاى غیراسلامى را نیز شامل گشته است. چند کانال رسمى تلویزیونى و دهها کانال رسمى سراسرى و منطقه‏اى رادیویى به موازات شمارى فراوان همایشهاى موسمى و سنواتى و سمینارهاى پر خرج و اردوهاى پرورشى و… مروج مسائل عقیدتى و ناهى منکرات دینى و پاسدار حرمتهاى فردى و اجتماعى بوده و هستند.

على‏رغم همه اینها اسلام را در خطر یافته و تلویحاً اعلام مى‏داریم همه کارهاى صورت‌گرفته مذکور در بالا و تمامى انرژى‏هاى بیکران صرف‌شده و تمامى نیروى بی‌شمار انسانى و بودجه‏هاى کلان به کار گرفته شده، همه و همه بى‏حاصل بوده است! از وضع فرهنگى جوانان مى‏نالیم و از بدحجابى و شُل حجابى و کم‌حجابى شکوه سر مى‏دهیم و هر از چند گاهى با بگیر و ببندهاى خشن و عارى از ملاحظاتى روان‏شناختى و احیاناً مجازاتهاى جسمى و روحى و مالى، در پى اصلاح دختران و پسران و حتى بزرگسالانى هستیم که به‏زعم ما پایبند ارزشها ‏نیستند.

پس از مدتى با انذارها و اشارات و تذکرات فرهیختگان و برخى بزرگان دین و سیاست متوجه مى‏شویم که «این ره که مى‏رویم به… است»! چند صباحى مى‏گذرد و دوباره پیش خطبه‏اى در نمازجمعه و نطق قبل از دستورى در مجلس و سرمقاله‏اى در روزنامه‏اى، از وضع بد و غیرقابل تحمل اخلاق جوانان مى‏نالد و در پى آن با اعلام راهپیمایى و مراسم ارشاد خیابانى مواجه مى‏شویم و دنیا را متوجه عواقب شبیخون فرهنگى «غرب لعنتى» کرده و راههاى نجات نسل جوان را از منجلابى که در آن غوطه‌ور است، به عالمیان نشان داده و آن ‏را چاشنى وعده جامعه‏اى پاک و نمونه و الگویى ارزشمدار براى جهانیان مى‏سازیم.

مدتى مى‏گذرد و دوباره روز از نو و روزى از نو، بدحجابى بدتر شده، شل‌حجابى شل‏تر شده، رنگها و مدلهاى لباسهاى زننده زننده‏تر شده، مفاسد اجتماعى گسترده‏تر شده و به تبع آن روشهاى مقابله هم خشن‏تر گشته و مجازاتها هم الزاماً شدیدتر و برخوردها وسیعتر مى‌گردد و سر انجام در کنار همه این تدابیر، با برگزارى وسیع و تبلیغات رسانه‏اى دعاهاى دسته‌جمعى، خواهان تعجیل در ظهور منجى موعود بوده، کار صلاح و اصلاح و فلاح را به مصلح و عدل‌گستر نهایى وامى‏گذاریم.

 

اشکال کار در کجاست؟

نگاهى به سالهاى قبل از انقلاب مى‏افکنیم. در دهه‏هاى منجر به پیروزى انقلاب اسلامى، از هیچ‏یک از سازمانها و نهادها و رسانه‏ها و اردوها و سمینارها و منابر و مجلات و کتابها و روزنامه‏هاى ارزشى و حوزه‏هاى ترویج و تبلیغ که در بالا به آنها اشاره شد، خبرى نبود. در عوض فیلم‏ها و نمایشنامه‏ها و سریالهاى تلویزیونى و شب‌نشینى‏ها و جشنها و برنامه‏هاى پر زرق و برق ضد دینى، آشکار و نهان و به‏وفور، به کار فرهنگ‌زدایى وترویج بى‏بند و بارى و برهنگى و گسترش بساط عیش و طرب وقیحانه مشغول بودند. مراسم پر سر و صداى ازدواج دو همجنس‏باز در تالار یکى از هتلهاى بزرگ تهران هنوز در خاطره‏ها و آرشیو مجلات و روزنامه‏هاى آن دوران وجود دارد. برنامه‏هاى به اصطلاح هنرى و جشنهاى فرهنگى پراز مفسده‏هاى گوناگون، به موازات تشکیلات گسترده کاخ جوانان و تشویق دختران و پسران به عضویت درآن و شرکت در اردوهاى مختلط تابستانى در سواحل دریاى شمال و جشنواره‏هاى موسمى، امرى رایج بود. ورود بانوان با حجاب اسلامى (حتى بدون چادر) به برخى هتلها و بعضى کلوبهاى حتى دانشگاهى ممنوع بود. از تشکیلات تبلیغاتى حوزه خبرى نبود. کم نبودند علما و روحانیانى که به‏دلیل احساس وظیفه شرعى، به ارشاد پرداخته و سر از زندان و تبعیدگاه در آورده بودند. قلمهاى دردمندان شکسته و نفسهاى آنان در سینه حبس بود.دانشگاه کانون مروجان فرهنگ ضددینى بود و مبارزان سیاسى غیرمذهبى و ضدمذهبى (تا زمانى که دست به اسلحه نبرده بودند) آزادانه جولان مى‏دادند. از آمران و ناهیان و متولیان و مروجان و مبلغان دینى و گشتهاى خیابانى، چه در حریم خانواده وچه در مجالس عروسى و جشنها و گردهمایى‏هاى پر شور و طرب، خبرى نبود.

در حیطه آموزش و پرورش و نیز مقولات هنرى اعم از سینما و تئاتر و موسیقى و…نوعى هدایت آشکار و پنهان به‏سوى فرهنگ ضد دینى و ضداسلامى مشهود بود. کسانى که در این زمینه‏ها قلم مى‏زدند و یا به خلق آثار موسیقایى و هنرى مشغول بودند، تا آنجا که علیه دین و فرهنگ ملى و آداب و سنن و ارزشهاى مذهبى در حرکت بودند، از همه نوع آزادى بر خوردار و از گونه‏اى مصونیت سیاسى و پشتوانه مالى بهره‌مند بودند.

 

پى‏نوشتها:

۱٫ تکنوپولى، تسلیم فرهنگ به تکنولوژى، نیل پستمن، ترجمه دکتر صادق طباطبائى، انتشارات اطلاعات، چاپ سوم ۱۳۸۱

۲٫ زندگى در عیش، مردن در خوشى، زوال فرهنگ در بستر عشرت، نیل پستمن، ترجمه دکتر صادق طباطبائى، انتشارات اطلاعات، چاپ چهارم، ۱۳۸۳

۳٫ زوال دوران کودکى، و نقش رسانه‏هاى تصویرى، نیل پستمن، ترجمه دکتر صادق طباطبائى، انتشارات روزنامه اطلاعات، ۱۳۷۸٫

۴٫ استاد شهید مطهرى، حماسه حسینى، ج۱، ص۱۰۱

۵٫ همان، صص۱۶۱ر۱۶۲

۶٫ همان، صص۸۲ر۸۳

۷٫ همان، صص۱۶۲ر۱۶۳

۸٫ همان، ج۳، ص۲۹۰

۹٫ همان، ص۲۹۳

۱۰٫ همان، ص ۲۹۸

۱۱٫ همان، ص۳۰۳

۱۲٫ همان، ج۱، صص ۱۸ و ۲۰

۱۳٫ سایت خبرى بازتاب: بحرانى به نام شُل حجابى،۱ و ۲؛ ۱۶ و ۲۲ شهریور ۸۳٫ «نازطلبى جوان» ۱ و ۲، ۱۰ و ۲۱ آبان ۸۳

روزنامه اطلاعات

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: