کردهای ایزدی مهرپرستان ایرانی / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش هفتم

1393/12/4 ۰۸:۲۵

کردهای ایزدی مهرپرستان ایرانی / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش هفتم

کردهای ایزدی به تأیید و استناد استاد شادروان دکتر محمدامین ریاحی با لشکر کردهای ایوبی به قلمرو ایران کنونی رسیده‌اند و جزئی از سپاهیان کرد ایوبی بوده‌اند و با ایوبی‌ها ارتباط داشته‌اند؛ زیرا در تاریخ ابوالفداء به تصریح استاد، ذکر دنبلی‌ها جزو سپاهیان صلاح‌الدین ایوبی آمده است و به نقل از کتاب سیرت جلال‌الدین منکبرنی آشکار می‌سازد که در ۶۲۴ق ملک اشرف ایوبی، سکمن‌آباد را به تیول دنبلی‌ها داده و آنان شرف‌الملک ـ وزیر جلال‌الدین خوارزمشاه ـ را در آن حوالی شکست دادند.۴۹

 

 

کردهای ایزدی به تأیید و استناد استاد شادروان دکتر محمدامین ریاحی با لشکر کردهای ایوبی به قلمرو ایران کنونی رسیده‌اند و جزئی از سپاهیان کرد ایوبی بوده‌اند و با ایوبی‌ها ارتباط داشته‌اند؛ زیرا در تاریخ ابوالفداء به تصریح استاد، ذکر دنبلی‌ها جزو سپاهیان صلاح‌الدین ایوبی آمده است و به نقل از کتاب سیرت جلال‌الدین منکبرنی آشکار می‌سازد که در ۶۲۴ق ملک اشرف ایوبی، سکمن‌آباد را به تیول دنبلی‌ها داده و آنان شرف‌الملک ـ وزیر جلال‌الدین خوارزمشاه ـ را در آن حوالی شکست دادند.۴۹

دنبلی‌ها به مرور زمان به اسلام گرویدند که بعدها به نام «عیسی بگلوها» معروف شدند و از مذهب شافعی پیروی کردند و عالمان بزرگ و محدثان نامی در میانشان به وجود آمد؛ مانند: «احمد بن نصیر فقیه شافعی» و «علی بن بکر بن سلیمان محدث» و غیره، سپس ایزدی‌های ایران (دنبلی‌هایی که به مناطق آذربایجان آمده‌اند)، در عهود قره‌قویونلوها ۸۱۰ ـ ۸۷۳ ق (۱۰۴۷ ـ ۱۴۶۸میلادی) و آق‌قویونلوها ۸۷۲ ـ ۹۲۰ ق (۱۴۶۷ ـ ۱۵۱۴م) و صفوی‌ها ۹۰۷ ـ ۱۱۵۲ق (۱۵۰۱ ـ ۱۷۳۹م) به مذهب تشیع گرویدند و عالمان و ادیبان بزرگی نیز بین ایشان ظهور کرد؛ مانند ابراهیم بن حسین دنبلی خویی که بر نهج‌البلاغه شرحی نوشته و… ‏ اما طوایف دیگر دنبلی‌ها که به اسم «دنبلی نوبخت» یا دنابله بوطان معروفند، تا کنون بر دین قدیم ایزدی ثابت مانده‌اند.۵۰

عبدالرحیم کلانتر در شرح امارت امیرابراهیم بن امیراحمد کرد اخشیدی دنبلی هفدهم از امرای دنابله می‌نویسد: مسکنش قلعه دنبل ولی اغلب در قلعه پرد می‌زیست از اکراد سنجران [سنجار] لشکر کشید. شیروانات و ارمن را مسخر نمود. شیخی صاحب‌نَفَس بود، مذهب تشیع را چنان رواج داد که اکراد یزدان‌پرست اغلب علی‌اللهی شدند۵۱ و حکمای فُرس به قاعدة اشراق قدیم عامل شدند. معاصر غازان خان بود. چهل و پنج سال عمر کرد. بیست سال حکمرانی نمود. در سنه ۷۲۰ هجری درگذشت. در تبریز در محله درجی مدفون است. گنبد و مقبره عظیمی برایش ساخته‌اند.۵۲

 

میعادگاه تبریز

برای اهل کندوکاو و پژوهش و ایران‌شناسی جالب توجه و دقت است که یکی از مراکز زیارتی و عبادی ایزدی‌های شنگال، شهر تبریز است.۵۳ اشارات یادشده پنجره‌های دیگری را برای بررسی هر چه بیشتر به روی ما می‌گشاید: یکی آنکه خطه آذربایجان به‌ویژه تبریز میعادگاه پیوستگی اندیشه‌های آیینی ایران است؛ زیرا این خطه علاوه بر اینکه سرزمین مقدس کردهای ایزدی است، یکی از مراکز عمدة اعتقادی و زیارتی علویان یارسان به ویژه پیروان سلسله آتش‌بگی (= مشعشعی) است که از کلان خاندانهای علوی ایران شمرده می‌شوند. همچنین تبریز به سبب مدفن دوست‌خدای تبریزی ـ خلیفه حاج بکتاش ولی ـ مورد اعتنای علویان بکتاشی است۵۴ و حدیث اردبیل و قزلباشان در ترکیه، آشکارتر از خورشید است. وجه اشتراک پیروان آتش‌بگی (مشعشعی) و ایزدی‌ها در اعتقاد نیست که در آن معارضند، اما در آیین مشترکات مهم دارند؛ زیرا پیروان آتش‌بگی همچون سایر علویان، بسیار به تجلیات اهل بیت(ع) و محبت آنان نزدیک هستند و ایزدی‌ها از دایرة مهرپرستی خارج نشده‌اند و صاحب این قلم در جای خود به تفصیل به این اشتراکات پرداخته است. با توجه به طیف گستردة این نشانه‌ها و معارضة سران صفویه از آغاز با سران ایزدی و مقابله آنان با یکدیگر، بحثهای متعدد برای جستجو و پژوهش فرا راه ما قرار می‌گیرد و ذهن مستعد و پویا را به خویش می‌خواند و از جملة آن نکات است:

‏ ۱ـ چنان که خواهیم آورد، شیخ صفی و تبارش نیز از کوههای سنجار به آذربایجان آمدند.

۲ـ یکی از نخستین نیروهایی که در مقابل تسلط شاه اسماعیل صفوی قیام کردند، ایزدی‌ها۵۵ بودند.

۳ـ از نخستین مراکزی که به تصرف سپاهیان شاه اسماعیل درآمد، تبریز بود.

احمد کسروی پس از بررسیهای وسیع و تطبیق نسخ صفوه‌الصفای ابن بزاز که منبع اصلی معرفی خاندان صفوی است، درباره فیروز شاه کُرد سنجاری (جد هفتم شیخ صفی‌الدین اردبیلی) می‌نویسد: «آنچه ما می‌فهمیم، پدران شیخ صفی از کردستان از سنجار یا از پیرامونهای آن آمده بودند و دور نیست که فیروز شاه مرد توانگر و بنامی می‌بوده‌اند.»۵۶ چنان‌که در فصل یکم از باب یکم صفوه‌الصفا که از تبار شیخ [صفی‌الدین] سخن می‌راند، پس از آوردن «شجره نسب» در گفتگو از پدران شیخ چنین آغاز می‌یابد: «چون نسب فیروز را که در ذکر نسب رفت، صورت حال او آنچنان بود وقتی که لشکر کُرد با پادشاهی از فرزندان شیخ ارباب الطریق ابراهیم ادهم (قدّس‌سرّه) از طرف سنجار خروج کردند و آذربایجان را به‌کلی بگشادند. سکان مغان و مردم آران و الیوان و دار بوم تمامت کافر بودند؛ چون استیلای این لشکر اسلام بر این اقالیم شد، این مواضع را تعالیم اسلام کردند و در مسلمانی آورده‌اند.

عَلَم و رأیت دین پیدا شد عالم از زینت آن زیبا شد

و چون تسخیر این نواحی میسر شد، ولایت اردبیل و توابع آن بر فیروز شاه رحمـه‌الله علیه مقرر داشتند…»۵۷

 

پی‌نوشتها:

۴۹ـ ریاحی، محمدامین، تاریخ خوی، انتشارات طرح نو، تهران، ۱۳۷۸، ص۱۱۱

‏۵۰ ـ روژبیانی، محمد جمیل، همان، ص ۹ـ ۱۰۸‌.

۵۱ ـ پیروان یارسان را تا همین اواخر به اشتباه «علی‌اللهی» می‌گفتند. نقاط مشترک فراوان در بین آیین ایزدی و یارسان وجود دارد که در جای خود بدان پرداخته‌ایم. م. ع٫ س٫

۵۲ ـ کلانتر ضرابی، عبدالرحیم، همان، ص ۳۳۷‌.

۵۳ ـ یوسفی، عثمان، همان، ص ۱۲۴‌.

۵۴ ـ از افادات دوست دانشمندم دکتر احمد تاشکین استاد دانشگاه قونیه و از علوی‌شناسان ارجمند معاصر در کشور ترکیه و دانشجوی نخبه پروفسور احمد یاشار اجاق چهره برجسته و نام‌آشنای معاصر که همّ خود را صرف شناسایی و معرفی علویان در خاورمیانه کرده‌اند.

۵۵ ـ اسماعیل، موقعیتش را در همه جای مرکز ایران تحکیم کرده بود، به سال ۹۱۱قر ۶ ـ ۱۵۰۵م نخستین مجموعه لشکرکشی‌ها را با هدف آرام‌سازی و ایمن‌گردانی سرحدات با کردستان و دیاربکر که به ترتیب لگدکوب شیر صارم کُرد و علاءالدوله ذوالقدر بود، در پیش گرفت. اسماعیل اردوگاه شیر صارم را در نزدیکی قزل اوزن غارت کرد و شیر صارم گریخت… یک دسته از قوای صفویان که در پی صارم کُرد روانه شده بود، به نبرد سختی با کردان برآمد که طی آن هر دو سو تلفات بسیاری دادند. دو امیر عالیرتبه قزلباش به قتل آمدند. عبدی بیک شاملو، که برادرزن اسماعیل و از اهل «اختصاص» بود، و سارو علی مُهردار تکلو، [در مقابل] فرزند و برادر شیر صارم به اسارت درآمدند و به خوی برده شدند و در آنجا به قتل درآمدند. ‏(‏راجر سیوری، در باب صفویان، ترجمه رمضان علی روح‌اللهی، نشر مرکز، تهران، ۱۳۸۰، ص۴۸) شیر صارم کُرد از سران کردهای ایزدی بود. «شیر»، از مقامات اعتقادی مهری است که گاه بر اول اسامی بزرگان ایزدی اضافه می‌شده است و در بین کردان ایران نیز متداول است. ‏

‏۵۶ ـ کسروی، احمد، شیخ صفی و تبارش، کتیبه، تهران، ۱۳۵۵، ص ۴۸‌‌.

۵۷ ـ همان، ص۴۶‌.

روزنامه اطلاعات

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: