عصر برفی اولین روز دهه فجر انقلاب؛ مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی؛ جایی که در آن، از رفتوآمد و سرزندگی گذشته خبری نیست. در چهارسال گذشته یکی از بزرگترین مراکز پژوهشی و اسنادی جهان اسلام که باید مایه فخر و مباهات باشد- بهتدریج و با بیقانونی- از بودجه «دولت کریمه» کنار گذاشته شد تنها به این علت که رییس باسابقه و نامی آن در کنار اصلاحطلبان قرار دارد. با این حال این بنای باشکوه و تالار «رایزن»، همیشه برای نسل ما «خاطرات» بدیعی دارد. وقتی پیشنهاد «نشست» برای ویژهنامه انقلاب را به سیدکاظم موسویبجنوردی دادم، مانند همیشه با متانت آن را پذیرفت و از قضا «میزبانی» را هم بر عهده گرفت. دو«انقلابی» شناختهشده دوران پهلوی یعنی حجتالاسلاموالمسلمین محمدجواد حجتیکرمانی و مرتضی الویری نیز بلافاصله به دعوت «شرق» پاسخ مثبت دادند تا نشستی که قرار بود در آن به چرایی ناگزیرشدن انقلاب پرداخته شود، رسمیت یابد. نام موسویبجنوردی و حجتیکرمانی با «حزب ملل اسلامی» گره خورده که برای علاقهمندان به تاریخ انقلاب، نام آشنایی است. مرتضی الویری هم از چهرههای اصلی گروه «فلاح» از گروههای هفتگانه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در آن مقطع بوده است. هر سهنفر پس از پیروزی انقلاب سمتهای متعدد قانونگذاری و اجرایی را تجربه کردهاند. جوانان آن روز، مو سپید کردهاند و حتما بارها با سوال «چرا انقلاب کردید» مواجه شدهاند. شاید به همین دلیل موسویبجنوردی در انتهای نشست «شرق»، بیمیل به بررسی نتایج انقلاب هم نبود و هر سه نفر، گلهمند از برخی ناملایمات و رفتارهای اشتباه در برخی مقاطع؛ موضوعی که به درخواست من، بحث پیرامون آن به آیندهای انشاالله نزدیک موکول شد.
حافظ موسوي، سواي دانش ادبي و كار شاعرياش، يك ويژگي مثبت و قابل ستايش دارد كه ميتوان روي آن دست گذاشت و دربارهاش صحبت كرد. اين ويژگي هم، البته از سابقه كار اجتماعياش ميآيد، از درك جمعياش. با حافظ موسوي ميتوان به راحتي «ديالوگ» برقرار كرد و آن ويژگي همين ديالوگ است. كاري ندارد كه تو موافق نظرش هستي يا نه. اگر وقت زمان مناسبي باشد وقت ميگذارد و با تو- تو كه هر كه ميخواهي باش- خواه شاعري سن بالا و خواه روزنامهنگار جواني مثل من بحث ميكند، بيآنكه عصبي شود، بيآنكه بخواهد تو را نفي كند و يكسره نظرت را غلط بخواند. موسوي اهل گفتوگو است. همانطوري كه در اين گفتوگو ميخوانيد، كه البته همهاش نيست، سوالهاي من و جوابهاي آقاي موسوي ساعتي بالا گرفت و طبعا نشد كه همهاش را اينجا بياوريم. اما به قدر مجال، گردشي كردهايم در تاريخ شعر معاصر، كه حافظ موسوي خوب ميشناسدش. «پانوشتها» (مجموعه مقاله)، «زن، تاريكي، كلمات»، «سطرهاي پنهاني» و... از جمله كتابهاي حافظ موسوي شصت و يك سالهاند. مشروح گفتوگو را در زير ميخوانيد:
گفتوگو با پروفسور طارق رمضان استاد مطالعات اسلامي دانشگاه آكسفورد و نوه حسن البنا، بنيانگذار اخوان المسلمين مصر
آيت الله سيد مصطفي محققداماد در سال 1324 شمسي در قم به دنيا آمد. علوم ديني را نزد استادان بزرگ حوزه علميه قم فرا گرفت و علاوه بر آن در دانشگاه تهران به تحصيل حقوق و فلسفه اسلامي پرداخت و به اخذ درجه فوقليسانس در هر دو رشته نايل شد. او موفق شد در سال 1348 ، از علما و مراجع وقت، درجه «اجتهاد» كسب كند. عمده دوره علوم عقلي و حكمت اسلامي را نزد استاد مرتضي مطهري و فقه و اصول تحليلي را نزد آيات عظام، آملي لاريجاني و دايي خود، مرتضي حائري يزدي آموخت. وي مطالعه و تحصيل در رشته حقوق را پيگرفت سپس براي اخذ درجه دكترا در سال1995 ، در بخش حقوق بينالملل به دانشگاه فرانسوي زبان لوون بلژيك وارد شد و در سال 1988 موفق به اخذ درجه علمي دكترا شد. انجمن جامعهشناسي ايران به بهانه برگزاري دومين همايش ملي آسيبهاي اجتماعي ايران در اسفند 90 مصاحبه كوتاهي با وي داشت كه متن آن را در ادامه ميخوانيد.
آسيبهاي اجتماعي موضوعي است جامعه شناختي که انگشت اتهام را به سمت رفتارها و هنجارهاي مردم نشانه رفته. رفتارهايي که ديگر سالهاست از مدار هنجارهاي عرفي و شرعي جامعه ايران خارج شده و تبديل به يکي از چالشبرانگيزترين موضوعات کشوري شده است. رفتارهايي که در مسير گذار سنت به مدرنيته با تضادهاي بسياري روبه رو بوده است. طلاق، افزايش سن ازدواج، نگراني سران حکومت از کاهش جمعيت و پير شدن جمعيت، بيکاري، اعتياد، عدم رعايت به حقوق يکديگر، جرم و جنايت، تجاوز به عنف و خيلي چيزهاي ديگر که نگراني بسياري از جامعهشناسان را در باب فروپاشي جامعه سبب شده است. در ذيل چرايي آسيبهاي اجتماعي در ايران و اينکه آيا راه گريزي براي آن وجود دارد را از زبان دکتر سعيد معيدفر، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران ميخوانيم.
آنچه که در پی میآید حاصل دومین نشست صحیفهخوانی با حضور علیمحمد بشارتی، از بنیانگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است؛ که با بررسی متن یکی از دیدارهای ایشان با امام خمینی در بهار ۵۸ آغاز میشود. گرچه اقدام بحثانگیز بشارتی در سالهای نخست انقلاب اسلامی که او مسئولیت اطلاعات نهاد نوپای سپاه را عهدهدار شده است، دستگیری مجتبی طالقانی فرزند مرحوم آیتالله سید محمود طالقانی است؛ اما او اطلاعاتی را از نحوه بازجوییهایش از سران ساواک در همین دوره ارائه میدهد که خود دربردارندهٔ گزارشی نادیده گرفته شده، اما پراهمیت از عملکرد انقلابیون در قبال ساواک است. علاوه بر این، این گفتوگو از آن جهت اهمیت دارد که بشارتی در آن به گونهای دقیقتر توضیح میدهد در جلسه ملاقات با امام خمینی درباره مساله دستگیری فرزند آیتالله طالقانی چگونه طرح موضوع کرده است؛ و امام خمینی در قبال چه گفتهها و مواضعی توصیههایی که بشارتی از ایشان روایت کرده است، طرح میکنند.
سید هادی کساییزاده: حجتالاسلام علی یونسی، وزیر اطلاعات دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بود که در این سالها و در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جزو حلقه اصلی مدیریت ستاد حسن روحانی بود و با انتخاب او دوباره به عرصه سیاست بازگشت. این چهره امنیتی و سیاسی در کارنامه کاری خود سابقه مسئولیت قضاوت و دادستانی نیز دارد. او اکنون مشاور رئیسجمهور در امور قومیت و اقلیتهای مذهبی است. در گفتوگو با خبرگزاری مهر، علی یونسی در مورد روزهای دادستانی تهران در سال ۶۸ و چالشهای دستگاه قضایی توضیح میدهد.
زینب صفری: هادی غفاری از مخالفین دوآتشه مهندس بازرگان و دوستانش در دولت موقت و به خصوص در مجلس اول شورای اسلامی بوده است. او البته حالا بسیاری از روایتها درباره نحوه اعتراضش از جمله به کار بردن الفاظ رکیک و یا زد و خورد نمایندگان نهضت آزادی در مجلس را تکذیب میکند و در طول گفتوگو تلاش میکند تا تصویر دیگری از خود ارائه کند. میگوید من عین فرزند بازرگان و فدایی او بودم اما از جایی به بعد دیگر با هم زاویه پیدا کردیم. به باور غفاری اشتباه جناح او این بود که نمیتوانستند همه ابعاد شخصیتی بازرگان را با هم ببینند: «بازرگان آینده را میدید اما ما از آن غافل بودیم.» او البته این نقد را هم به بازرگان وارد میداند که او به رغم دیدن آینده اما در گذشته مانده بود و نتوانست پلی میان گذشته و آینده بزند. هادی غفاری شرحی هم درباره جلسه حلالیتطلبیاش از بازرگان میدهد و میگوید بازرگان به من گفت ناشیانه از اعتقاداتت دفاع کردی اما من از تو گذشتم. او ضمن رد ادعاهایی که او را قاتل هویدا میدانند روایت جالبی هم از آخرین روزی که در دادگاه در کنار هویدا نشسته بود میدهد
سیده معصومه کلانکی/ دکتر محمدجعفر یاحقی معتقد است: عدم تعامل میان کشورهای فارسی زبان به هیچ وجه به صلاح نیست و بحرانی برای زبان فارسی به شمار میرود.
کتاب «23 گفتار درباره سرمایهداری» بهتازگی با ترجمه ناصر زرافشان توسط نشر مهرویستا وارد بازار نشر شده است. این کتاب بعد از بحران سراسری اقتصادی سال 2008 توسط پروفسور «ها جون چانگ» استاد کرهایالاصل تاریخ اقتصاد و اقتصاد رفاه دانشگاه کمبریج نوشته شده و در زمان انتشار مورد استقبال زیاد قرار گرفت. چانگ در نقد سیاستهای سرمایهداری مالی با مثالهایی جذاب و ملموس 23مساله را در این ارتباط توضیح میدهد که دستاندرکاران این سیاستها «آنها را بروز نمیدهند». کتابهای «نیکوکاران نابکار» (با ترجمه میرمحمود نبوی و مهرداد شهابی) و «چرا کشورهای در حال توسعه به تعرفه نیاز دارند» (با ترجمه حمیدرضا اشرفزاده) از این نویسنده پیش از این به فارسی ترجمه شده بود. با وجود نگاه کینزی و اصلاحگرایانه نویسنده، ترجمه کتاب در شرایطی که ایران نیز در سالیان اخیر شاهد اوجگیری سیاستگیریهای نولیبرالی در اقتصاد و نتایج زیانبار آن بوده، معنایی مضاعف پیدا میکند. زرافشان را بیشتر بهخاطر پیشهاش در وکالت میشناسند اما ترجمه کتابی در حوزه اقتصاد سیاسی و چرایی آن یکی از همان مسایلی است که در کتاب مطرح میشود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید