مدتها است که درس میخوانیم، کتاب میخوانیم. روزنامه و مطبوعات را ورق میزنیم و از اخبار روز آگاه میشویم. با خواندن متنی شاد میشویم و با خواندن متنی دیگر نگران و مضطرب میشویم. شما کلمات و جملات را در کنار یکدیگر میخوانید و مینویسید و به راحتی معنای آنها را درک میکنید.
حسین علاء از جمله سیاستمداران دوره پهلوی است که حضورش در سیاست به واسطه شغل پدر، از اواخر عصر قاجار شروع شد. او که از فعالترین مردان سیاست این دوره است و در هر سمتی حضور فعالی دارد، در ظاهر چهره منفعلی دارد یا شاید میخواسته که چنین تصویری از خودش ارائه دهد. امروز مصادف با سالروز درگذشت او در 21 تیرماه 1343 است. با رضا مختاری اصفهانی، پژوهشگر و کارشناس تاریخ پهلوی، درباره حسین علاء گفتوگویی داشتهایم که در پی میآید:
تهرانی بازمانده از مادها و هخامنشیان / پرسه در دارالخلافه داریوش شهبازی از سال 1367 درباره تاریخ، فرهنگ، جغرافیا، آداب و رسوم و خلاصه هر آنچه که به تهران مربوط میشود، پژوهش کرده است و حاصل این سالها کار، مجموعهای مفصل و نزدیک به بیست جلد کتاب شده که متاسفانه هنوز به مرحله انتشار نرسیده و این امر شدنی نیست مگر با حمایتی مسئولان دولتی و شاید؛ شهرداری تهران.
ناصرالدین شاه قاجار که به واسطه حکومت پنجاهسالهاش، طولانیترین سلطنت را در میان شاهان قاجار داشت، شخصیتی که صحبت دربارهاش، با اما و اگرها و تفسیرهای متفاوتی همراه بوده است. 25 تیرماه در برخی روایات، برابر با سالروز تولد اوست در سال 1210 ه.ق. گفتهاند سلطان صاحبقران است و ساعت تولدش؛ سعد.
حسن ذوالفقاری، پژوهشگر، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس و مدیر گروه آموزش زبان فارسی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی است؛ او به طور تخصصی در حوزۀ ادبیات عامۀ ایرانی کتابها و پژوهشهای خلاقانه و ارزشمندی را در میان آثار خود دارد. برای مصاحبه به دفتر ایشان در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی رفتیم. از پنجرههای اتاق، هوای گرفتۀ شهر و تپههای عباسآباد غبارآلود پیدا بود.
جلالالدین محمد (٦٧٢-٦٠٤ ه. ق.) فراسوی بلخ و روم، نامی جاودان در تاریخ فرهنگ و تمدن بشری است؛ اندیشمندی كه به واسطه مثنوی شریفش از قرن هفتم هجری تا سده بیستویكم میلادی را در نوردیده و امروز در ینگه دنیا همان قدر مخاطب دارد كه در ایران و افغانستان و تركیه. همه ساله نیز درباره زندگی و اندیشههای او یا با الهام از آنها آثار تازهای پدید میآید كه با اقبال گسترده مردم مواجه میشود، نمونه اخیرش رمان پرفروش «ملت عشق» اثر الیف شافاك نویسنده ترك تبار است كه ترجمهاش به فارسی بارهای بار تجدید چاپ شده است.
آلبرتو توسکانو فیلسوف، منتقد فرهنگی و نظریهپرداز اجتماعی ایتالیایی-انگلیسی است که در جهان انگلیسیزبان به جهت ترجمههایش از آثار آلن بدیو مشهور است. کارهای خود توسکانو حول دو محور است: بررسی تداوم ایده کمونیسم در تفکر معاصر و نیز تحقیق در تبار مفهوم تعصب مذهبی. کتاب او با عنوان «تعصب مذهبی: کاربردهای یک ایده» در سال 2010 منتشر شد. توسکانو در این مصاحبه به سیر تحول مارکسیسم در قرن بیستم و قرائتهای مختلف از آن اشاره میکند: مارکسیسم کانتی، مارکسیسم فرویدی، مارکسیسم جهانسومی، فمینیسم مارکسیستی و... . او در ضمن به افول سیاست طبقاتی و ظهور سیاست هویتی میپردازد و معتقد است تقابل میان این دو سیاست در بهبیراههکشاندن بحثهای درونی جریان چپ در دهه 1980 حول پستمدرنیسم مؤثر بوده است.
زمستانِ سالِ ١٣٩٤ مصادف شده بود با ماههای منتهی به درگذشت مادر بسیار كهنسال استاد احمد پژمان و به همین سبب استاد نسبت به دفعات قبل مدتی طولانیتر را در ایران اقامت كردند و همین فرصتی پیش آورد كه در آن چندماه باهم روی یكی- دو موضوع كه سالها مشتاق و مترصد انجام آنها بودم كار كنیم. یكی ضبط و انتشار اثر درخشان او «دیورتیمنتوُ» بود كه به همت خانه هنر خرد و علی صمدپور به سرانجام رسید و دیگری كوشش برای ضبط و انتشار خاطرات او در قالب یك كتاب كه نامش را گذاشته بودم: «مثل یك نُت گمشده، خاطرات و اندیشههای احمد پژمان»
در كار ما روزنامهنگاران كمتر پیش میآید كه قصد كرده باشیم درباره هنرمندی ویژه نامهای تدارك ببینیم و پیشنهادمان با استقبال اكثر فعالان جامعه موسیقی روبهرو شود؛ یا عدهای موافق موضوع نبودند یا انواع كدورتها دست و دل آنها را از مصاحبت و همیاری باز میداشت. اما گردآوری پروندهای برای احمد پژمان الحق كه برای خودمان جای شگفتی داشت. به جرات میتوان گفت تا «پ» پژمان را میآوردیم از آهنگساز، موسیقیدان و فیلمساز همه و همه با هیجان خاصی از موضوع استقبال میكردند. استقبالی كه علاوه بر جایگاه مهم پژمان در موسیقی از فروتنی و وقار مثال زدنیاش میآمد.
این روزها خیلی از اهالی فکر از کمرنگ شدن مرجعیتهای فکری – اجتماعی در جامعهمان سخن میگویند و معتقدند مردم در برخورد با مسائل پیشگامتر از رهبران فکریشان عمل میکنند. این اظهارنظر، پیش فرض ما برای شروع گپوگفتی با دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران بود هرچند که او پیشفرض ما را با قاطعیت رد کرد. دکتر ارمکی بر این باور است که مرجعیت فکری- اجتماعی در جامعه ما نه از میان رفته و نه کمرنگ شده است بلکه امروز مردم از مرجعیتهای گذشته فاصله گرفتهاند چون مرجعیتهای تازهای یافتهاند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید