جایزه نوبل سال 2016 در حوزه ادبیات به «باب دیلن»، ترانهسرا، آهنگساز و نویسنده ضد جنگ آمریکایی اهدا شد.
داخلی صفحه تاريخ،سیاست،علوم اجتماعی آرشيو گزارش ۰ توصيه مطلب JPEG Image آداب و رسوم ایرانیان در ماه محرم به روایت سفرنامهها/6 توصیف تعزیهخوانی در دوره قاجار به روایت مری شیل تاریخ انتشار : جمعه ۲۳ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۰۰ سیاحان بسیاری که در دوره قاجار به ایران سفر کردند گزارشهای جذاب و خواندنی از مراسم عزاداری امام حسین(ع) ارائه کردهاند. از جمله این افراد، بانو مری شيل، همسر وزير مختار انگليس در اوایل سلطنت ناصرالدين شاه است که نگاه ویژهای به مراسم عزاداری دهه اول محرم و تعزیهخوانی داشته است. توصیف تعزیهخوانی در دوره قاجار به روایت مری شیل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- مراسمهای عزاداری در محرم یکی از سنتهای مورد توجه شاهان قاجار بهشمار میرفت و آنها از این فرصت برای نشان داد پایبندی خود به شرع و ارادتشان به اهل بیت(ع) استفاده میکردند. دوران قاجار سرآغاز ظهور شیوههای نوینی در مراسم عزاداری محرم و عاشورا بود، چرا که از این تاریخ نوع جدیدی از عزاداری به نام «شبیهخوانی» به مراسم اضافه میشود، بر این اساس در عزاداری به برپایی مراسمی برای بازسازی حادثه عاشورا میپرداختند و عدهای مانند تئاترهای امروزی نقش افراد را بازی میکردند البته این نوع عزاداری شعرهای خاص خود را داشت و این گونه عزاداری در دوره قاجاریه و فتحعلیشاه بیش از هر زمان دیگری رواج پیدا میکند. شبیهخوانی بهویژه در دوره فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه با برپایی تکیه و ساختمانهایی که برای برقراری تعزیهخوانی تاسیس شده بودند رسم و رسوم و شیوه خاص خودش را پیدا کرد. در سال 1248 شمسی به دستور ناصرالدین شاه قاجار تکیه دولت با گنجایش 20 هزار تماشاگر ساخته شد. البته قبل از آن تکیه دیگری معروف به «تکیه عباس آباد» یا «تکیه حاج میرزا آغاسی» وجود داشته که تعزیههای دولتی در آن برگزار میشده است و لیدی شیل در خاطرات خود به آن اشاره میکند. در این گزارش نگاهی به خاطرات او در ماه محرم و برگزاری مراسم تعزیهخوانی خواهیم داشت. تعزیهخوانی ایرانیان و شعائر مذهبی قدیمی انگلستان لیدی شیل درباره عزاداری ماه محرم مینویسد: «ماه دسامبر امسال مصادف با ماه محرم، یعنی دوره ماتم و ندبه و زاری ایرانیها بود که با وجود محنتانگیز بودن، برای تمام طبقات مردم ایران ماه استراحت و سرگرمی محسوب میشد- در این ماه شیعیان مراسمی بهعنوان یادبود و ذکر مصیبت امام حسین (ع) و خانوادهاش در صحرای کربلا، برگزار میکنند. این واقعه به قدری ایرانیها را تحت تاثیر قرار داده است که جریان آن را به صورت یک برنامه نمایشی درآوردهاند و شبیه انجام شعائر مذهبی دوران گذشته در انگلستان و سایر جاها، در صحنه اجرا میکنند. در این واقعه، امام حسین (ع) پسر حضرت فاطمه (س) با زنان و بچههای خود به همراه هفتاد تن از یاران که اکثریت آنها از بستگانش بودند، در صحرای کربلا مورد حمله لشکریان تحت فرمان عبیدالله فرمانده قشون یزید (حکمران دمشق و دومین خلیفه از سلسله بنی امیه) قرار گرفت.» او ادامه میدهد: «امام حسین (ع) چند روز با رشادت فراوان به دفاع برخاست ولی در آخر کار آب نهر فرات را به رویش بستند و تمام خانواده و یارانش را، چه بر اثر تشنگی و چه به علت جنگ هلاک نمودند. امام حسین (ع) نیز در پایان کار کشته شد و سر او بهوسیله شمر از بدن جدا گردید. باید صحنههایی را که برای یادآوری این واقعه ترتیب داده شده و حرکات ایرانیها را دید، تا بتوان وضع را کاملا تصور نمود: از هر گوشهای صدای مداوم ناله و زاری همراه با نثار نفرین و دشنام به مرتکبین این جنایت درباره نوه پیغمبر و خانواده او شنیده میشود.» این بانوی انگلیسی مینویسد: «گاهی هیجان و احساسات مردم به جایی میرسد که ایفاکننده نقش شمر هدف ناسزای مردم قرار میگیرد و به زحمت میتواند خود را از شر نگاههای غضب آلود و مخصوصا ضربات مشت و لگد زنها در امان نگه دارد.» حکایت «ایلچی فرنگ» و لباسهای عاریتی لیدی شیل با اشاره به آیین 10 روزه عزاداری محرم میگوید: «این برنامه معمولا 10 روز ادامه دارد، که هر روز به مدت چند ساعت اجرا میشود. و باید با کمال شرمساری اعتراف کنم که صبر و حوصله و کنجکاوی من آنقدر نبود که بتوانم طاقت تماشای آن برنامهها را داشته باشم و تنها به مشاهده چند برنامه آن اکتفا نمودم.» او ادامه میدهد: «یکی از برنامههای این 10 روز، نمایش «ایلچی فرنگ» است که بهعنوان سفیر خیالی یکی از کشورهای اروپایی (احتمالا یونان) در بارگاه یزید، به هنگامی که سر بریده امام حسین (ع) را به بارگاهش میبرند، حضور داشته و با دیدن این منظره نسبت به این کشتار وحشیانه اعتراض میکند و سرانجام در اثر هیمن بی مبالاتی، به افتخار شهادت نائل میگردد. معمولا اشتیاق فراوانی وجود دارد که مدل لباس این سفیر حتما به صورت اروپایی باشد و بالاتر از همه کجکلاه پرداری هم بر سر نهاده باشد.» همسر وزیر مختار انگلیس درباره رسم قرض گرفتن لباسهای اروپاییان برای اجرای نمایش ایلچی فرنگ مینویسد: «چند سال پیش در سراب نمایندگانی به سراغ شوهرم آمدند تا لباس و کلاه او را برای استفاده ایلچی فرنگ قرض کنند. در تهران نیز اسبها و صندلیهای ما بهکرات برای استفاده در همین نوع برنامهها استفاده میشود: از اسبها برای نمایش تعزیه و از صندلیها برای نشستن مدعوین اروپایی.» سالن تعزیه ویژگیهای یک سالن تئاتر جدید لیدی شیل سالن تعزیه را اینگونه توصیف میکند: «به دستور صدراعظم، عمارت بزرگی که گنجایش چندین هزار نفر را دارد برای نمایش تعزیه بنا شده که تمام خصوصیات یک تئاتر جدید را دارا است ولی صحنه نمایش آن به جای آنکه در جلو ساختمان باشد، به صورت یک سکوی بلند در وسط قرار گرفته و بدون واسطه پرده از همه طرف برای تماشاگران قابل دیدن است در اطراف صحنه دو ردیف جایگاه ویژه نیز ساختهاند.» او درباره دعوت از نمایندگان خارجی برای شرکت در تعزیه مینویسد: «از سفرای خارجی معمولا بهوسیله صدراعظم دعوت میشود که در مراسم اجرای تعزیه شرکت نمایندو غالبا من نیز جز مدعوین این برنامهها بودم- البته باید دانست که امتناع از پذیرش این دعوت دلیل بینزاکتی است. در موقع ورود به این محل، مرا به لژ مخصوصی هدایت میکردند که قبل از آن اطاق کوچکی به نام «کفشکن» بود و میبایستی در آنجا کفشهای خود را از پا دربیاوریم. جلو جایگاه ما بهوسیله یک قطعه فرش ضخیم به دقت پوشانده شده و در روی آن سوراخهایی تعبیه گردیده بود که بتوانیم صحنه را مشاهده کنیم و در ضمن از دید تماشاگران کاملا محفوظ باشیم.» جایگاه شاه قاجار در سالن تعزیه مری شیل با اشاره به جایگاه شاه قاجار در سالن تعزیه میگوید: «جایگاه مخصوص شاه در بالا و روبهروی صحنه قرار داشت و در سمت راست آن ابتدا جایگاه عموهای شاه و صدراعظم و پس از آن به ترتیب محل نشستن وزیر مختار انگلیس و وزیر مختار روسیه و دیگران بود. در سمت چپ نیز جایگاه مادر شاه، زنها شاه، همسر صدراعظم، من و همسر وزیر مختار روسیه قرار داشت. در اثنای نمایش با پذیرایی مستمر بهوسیله چای و قهوه و قلیان (برای کسانی که به آن عادت داشتند) رفع خستگی تماشاگران میشد.» او ادامه میدهد: «تمام محوطه پر از جمعیت میشد که تعداد آنها به چندین هزار نفر میرسید. قسمتی از محل تماشاچیان به زنها اختصاص داشت که اغلب آنان از طبقات پایین اجتماع محسوب میشدند. و آنها درحالیکه خود را کاملا در چادر پیچیده بودند، در روی زمین مینشستند.» توصیف نمایش 10 روزه تعزیه از زبان بانوی انگلیسی او ادامه میدهد: «تمام سعی و کوشش لازم به کار رفته بود تا هرچه ممکن است این نمایش طبیعیتر باشد. چون توصیف تمام برنامههای این نمایش غمانگیز 10 روزه، ملالتآور خواهد بود لذا مختصری از آنها را خواهم آورد: لباس امام حسین (ع) و خانواده و یارانش به صورت همان دوران تهیه شده بود و آنها را ابتدا، در حالیکه عازم سفر به کوفه بودند به نمایش درآوردند. برای تجسم این مسافرت، شترها و اسبهای زره پوشیده را با کجاوه در اطراف صحنه حرکت میدادند و در همان حال صدای طبل و شیپور از دور و نزدیک شنیده میشد. پس از مدتی لشکریان یزید پدیدار شدند، فرمانده آنها نطقی کرد و امام حسین (ع) در حال نوحه خواندن برای جنگ به سراغش رفت و چندی بعد در حالی که خودش و اسبش پوشیده از تیرهای چوبی بودند، به وسط صحنه بازگشت.» لیدی شیل در بیان برخی مطالب دچار اشتباه شدهاست؛ برای مثال از به میدان نبرد رفتن حضرت علی اصغر، طفل 6 ماهه امام حسین (ع) و یا به شهادت رسیدن حضرت رقیه دختر امام در روز عاشورا سخن گفته که صحت ندارد: «بعد، آب نهر فرات به روی آنها بسته شد و به دنبال آن نوحهسرایی شدت یافت. پس از چندی شمر خشمآلود و سوارنش، زره پوشیده و سوار بر اسب جلو آمدند. شمر نطقی کرد و امام حسین در حالی که از مصیبت خانواده خود اندوهگین بود با وقار به آن جواب داد. سپس پسران امام حسین (ع)- حضرت علی اکبر و علی اصغر ـ برای جنگ از صحنه خارج شدند و پس از مدتی جسد آنها را به داخل آوردند. و بالاخره، کشته شدن سکینه و رقیه دختران کوچک امام حسین، و سر و صدای گریه و ناله جمعیت را به اوج رساند، تا آنکه جبرائیل از آسمان به زمین آمد و به همراه سایر فرشتگان همراهش ـ که دارای بالهای پرزرق و برق بودند ـ از این عمل شنیع درباره اولاد پیغمبر اظهار تنفر کردند. پادشاه اجنه نیز به همراه لشکریان خود در صحنه حاضر شدند و پس از آنها سه پیغمبر- موسی، عیس و محمد (ص)- از این مصیبت بزرگ اندوهگین شدند و بالاخره در پایان برناه، شمر کار خودش را در میان اوج خشم و اندوه حاضران به انجام رساند و فردای آن روز (روز آخر تعزیه) آیین به خاکسپاری امام حسین (ع) و خانوادهاش در کربلا انجام گرفت.» او در پایان از بازیگران تعزیه سخن میگوید: «در این برنامهها معمولا گفتار و نوحهخوانی از حرکت و عملیات بیشتر است. حسین (ع) به صورت یک شخصیت آرام وخونسرد و باوقار مجسم شده و رُل سکینه را که دختری 12 ساله بود، یک پسر کوچک اجرا مینمود که واقعا شایستگی فراوانی داشت. شخصیت شمر در قالب یک میرغضب سنگدل و بیرحم به صورتی بسیار عالی اجرا میشد.»
داخلی صفحه تاريخ،سیاست،علوم اجتماعی آرشيو گفت و گوی کوتاه ۰ توصيه مطلب گفتوگو با مولف کتاب «شیوهنامه دانشنامه سندشناسی» سعیدی: بحث سندشناسی و شناخت ماهيت و هويت سند مغفول مانده است/ ضرورت تدوین دانشنامههای سندشناسی تاریخ انتشار : جمعه ۲۳ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۳۰ حوریه سعیدی، مولف کتاب «شیوهنامه دانشنامه سندشناسی» گفت: در بحث سندشناسی و شناخت ماهيت و هويت سند، كارهايی چندان درخوری انجام نشده است و دانشنامه سندشناسی به عنوان نخستین نمونه يكی از گامهای اوليه برای تهيه و تدوين دانشنامه سندشناسی به شمار میرود. سعیدی: بحث سندشناسی و شناخت ماهيت و هويت سند مغفول مانده است/ ضرورت تدوین دانشنامههای سندشناسی حوریه سعیدی، مولف کتاب «شیوهنامه دانشنامه سندشناسی» به خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) گفت: اسناد تاريخی به عنوان یکی از منابع بسیار محكم و دقيق و به مثابه پشتوانههای شرح و تحليل رويدادهای گذشته در جايگاهی ویژه قرار دارند كه از خلال آنها شرح رویدادها و فهم واقعیات تاريخی دقيقتر شده و بهصورت مستند قابل ارزيابی و تحليل میشوند. این تاریخپژوه ادامه داد: شكلهای مختلفی از اسناد وجود دارند كه هر يك بنا به موضوع ویژه خود در جايگاهی متفاوت قرار گرفتهاند. اسنادی با محوريت موضوعهای مختلف سياسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظایر آن. وی با انتقاد از کمکاری در بحث سندشناسی و شناخت ماهيت و هويت سند افزود: در سالهای اخیر بر شمار و تنوع آثار تخصصی در حوزه مطالعات اسنادی و سندپژوهی افزوده شده، آثاری كه پژوهندگان عرصه تاريخ سياسی و اجتماعی را در پژوهشهای خود راهنمايی و یاری میكند؛ اما در بحث سندشناسی و شناخت ماهيت و هويت سند، كارهايی چندان درخور، هنوز انجام نپذيرفته است. این تاریخنگار ادامه داد: دانشنامه به مجموعه گستردهای از اطلاعات بشری گفته میشود كه بر يك محور مشخص و با ترتيبی معين در كنار هم گذاشته میشود تا علاقهمندان و محققان، در جستوجو درباره موضوع تعيين شده به سهولت بتوانند پرسش خود را يافته و به عنوان مأخذ و منبع مورد استناد در پژوهش خويش بدان اعتماد کنند. سعیدی اظهار کرد: دانشنامه سندشناسی به عنوان نخستین نمونه (بنا به شواهد مستند، اولين در ايران و حتی جهان) دانشنامه تخصصی است كه در حوزه سندشناسی و مفاهيم مربوط به سند، اجزا و ساختار آن شكل يافته است. وی با اشاره به ضرورت تهيه و تدوين دانشنامه سندشناسی عنوان کرد: سازمان اسناد و كتابخانه ملی و نيز پژوهشكده اسناد سازمان، بنا به رسالتی كه دارند؛ بايد عرضهكننده الگو و مدلهای پژوهشی باشند كه ديگر مراكز علمی و تخصصی (اعم از آموزشی و پژوهشی) بتوانند از آن گرتهبرداری كرده و بخشی از تلاشی كه لازم است در تهيه منابع مستند و بنيادی بردارند، صرف پژوهشهای ديگر مورد نياز خود کنند. این سندشناس افزود: در اين ميان تهيه و تدوين دانشنامه سندشناسی يكی از ضروریترين گامهايی بوده است كه در حال حاضر قدمهای نخست آن با تلاش بنده که عضو هيات علمی سازمان اسناد و كتابخانه ملی هستم و همكاری سندپژوهان متخصص و مبرز از درون و بيرون سازمان برداشته شده است. سعیدی بیان کرد: تدوين كتاب «شيوهنامه دانشنامه سندشناسی» يكی از گامهای اوليه برای تهيه و تدوين دانشنامه سندشناسی به شمار میرود كه با تلاشهای همكاران در انتشارات سازمان به چاپ رسيده است. اين اثر به عنوان ويراست نخست عرضه شده و همانگونه كه خود ادعا کرده با گذشت زمان و تكميل اطلاعات و دانش مربوط به بحث سندشناسی تكميل خواهد شد.
جستجوی فرهنگ و تاریخ سوگواری در شهرهای ایران حکایت از آداب و آئینی دارد که از پیشینهای کهن برخوردار است. کتاب «سرگذشت خرمآباد» پیشینه، رسم و آئین سوگواری در میان اهالی شاپورخواست را بیان کرده است.
یاکوب ادوارد پولاک، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه که سفرنامه «ایران و ایرانیان» را از خود به یادگار گذاشت، در این اثر ارزشمند خود به توصیف مراسم تعزیه ایرانیان در ماه محرم میپردازد و مطالب جالبی را بیان میکند. او با توجه به مهارت بازیگران تعزیه معتقد است ایرانیان واقعا هنرپیشه از مادر زاده شدهاند.
معاون میراث فرهنگی کشور گفت: مرمت آثار تاریخی ایران در کشورهای دیگر هنوز عملیاتی نشده است چون هیچ اعتباری برای این کار در اختیارمان نیست.
فوکو در اواخر عمرش به مساله نئولیبرالیسم پرداخته، اما نگاه فوکو در این زمینه کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. عدهای چون دنیل زامورا تفسیرهای سنتیای را که در آثار و سخنرانیهای سالهای آخر میشل فوکو وجود دارد، نادرست میدانند و معتقدند سایه چپ روی فوکو باعث شده است چهرهای نقدناپذیر از او بسازند و آثار وی را از واقعیت دور کنند. متن زیر بخشی از مقاله و متن گفتوگوی دانیل زامورا در مجله اینترنتی jacobinmag است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی روز پنجشنبه در دومین اجلاس وزیران مجمع جهانی فرهنگ که در مرکز همایشهای بینالمللی جزیره «بالی» اندونزی برگزار شد، گفت: کشورم با بهرهگیری از پشتوانه تمدنی و فرهنگی دیرینه خود همواره بر اصل گفتوگو تأکید دارد.
درباره انتشار انبوه كتابهایی كه به محتوای آنها ایراداتی وارد است و ضربه زدن آنها به روند اندیشه و علم آموزی، میتوان گفت در اینجا معلول با علت خلط شده است. بیفكری در فرهنگ ما ریشهای عمیقتر و بنیادیتر از این دارد كه ما علت آن را موكول كنیم به زحماتی كه یك استاد میكشد تا به طور مثال فرآوردههای اندیشه مدرن را ترجمه و منتقل كند.
«نشخوار فرهنگی» مفهومی است كه برای نخستین بار عابد الجابری، روشنفكر عرب اهل كشور مغرب به كار برد. او در نقد تاریخ اندیشه عرب مدعی بود كه اعراب بعد از «عصر تدوین» (در زمان خلافت عباسیان) چیز جدیدی به اندیشه خود نیفزودهاند و تنها به نشخوار میراث اندیشه پیشینیانشان بسنده كردهاند؛ «نوشخوار فرهنگی، پدیدهای كه چاشنی آن تالیفات فراوانی است كه هر یك تكرار دیگری است؛ تالیفاتی كه مملو از فرهنگ ایستایی است.» (عابد الجابری، نقد عقل عربی، نشر نسل آفتاب، ١٣٨٩، ص ٨٠)
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید