نیچه یکی از بزرگترین فیلسوفان قرن نوزدهم است، او اندیشمند را با نیزهای مقایسه میکند که طبیعت افکنده است و اندیشمندی دیگر آن را برمیگیرد تا جایی دیگر پرتاب کند. بنا بر نظر او، فیلسوف نه سرمدی است و نه تاریخی، بلکه همواره نابهنگام است. نیچه هیچ پیشگامی ندارد، او گذشته از پیشاسقراطیان باستانی فقط یک نفر را پیشگام خود میداند: اسپینوزا. فلسفهی نیچه حول دو محور بزرگ سامان مییابد، محور نخست به نیروها میپردازد و گونهای نشانهشناسی را شکل میدهد، بر اساس این محور، پدیدهها، سازمانها، جوامع، آگاهیها و ذهنها نشانه یا به بیان دقیقتر علامت هستند و وضعیت نیروها ر ا نشان میدهند؛ مفهوم فیلسوف در مقام فیزیولوژیست و پزشک از همین جا نشئت میگیرد.
جمال، امروزه احتمالاً مغفول ماندهترین صفت از صفات الهی است. در عین حال بسیاری از آباء صدر مسیحیت و متفكران قرون وسطی در مباحث خویش پیرامون ذات الهی جایگاهی اساسی برای این صفت قائل شده و معدودی از نویسندگان برجسته متأخرتر، از جمله جاناتان ادواردز و سیمون وی، از آنها پیروی كردهاند. در این مقاله زمینه تاریخی و دلایلی را كه طبق معمول برای استناد صفت جمال به خداوند،اقامه شده است به اختصار مورد بحث قرار میدهم، برخی مسائل و مشكلات [این موضوع] را طرح میكنم و بحث را با طرح چند پیشنهاد ایجابی به پایان میبرم.
امبرتو اکو «نشانهشناسی مؤلف»، «زیباییشناس» و «نویسنده»ای است که در رشتههای دیگری چون ترجمهشناسی، روایتشناسی، نقد ادبی و اسطورهشناسی نیز صاحبنظر و صاحب تألیفاتی است. اما این بدان معنا نیست که این چندگانگی دانشها، موجب چندپارگی شخصیت علمی وی نیز شده است.
شهر باستانی اوروک (وارکا) (Uruk) جایگاه ویژهای را در تاریخ بین النهرین در طول هزاره 4 ق.م داشته است، هر چند شواهد گستردهای نیز وجود دارد که نشان می دهد این شهر از آبادانی فرهنگی و اقتصادی در هزاره اول ق.م و همزمان با حاکمیت شاهان سلوکی و جانشینان اسکندر سوم برخوردار بوده است. با آنالیز مواد فرهنگی سفالی می توان انواع گروه های سفالی بر اساس مکان پیدایش آنها بر پایه گونه های نخستین و سابق آنها را طبقه بندی کرد، وجود و یا فقدان هر یک از این انواع سفالی در سطوح و بخشهای مختلف سایت را شناسایی ، تکرار و فراوانی هر یک از این گونه ها و انواع سفالی را در آن مناطق و سطوح نیز مشخص سازیم و نیز استفاده های خانگی یا آیینی از سفال ها و نیز تغییرات اساسی در استقرار سفالی را که در طول دوره سلوکی اتفاق می افتد، نیز مشخص ساخت.
یکی از نکات جالب توجه تجربه فضاهای پژوهشی در ایران،نوع مواجهه محققان با طرح های پژوهشی است. شاید آنچه که در عمل در ارزیابی طرح ها و انجام آنها توسط محققان رخ میدهد، چندان هویدا و آشکار نباشد. اما حسب تجربه کوتاهی که در این فضاهای پژوهشی به عنوان ارزیاب، داور، و مجری و همکار طرح ها داشته ام، به نظر میرسد از طریق بررسی عمیق این موضوع میتوان وجوهی از فضای دانشگاه به مثابه یک نظام فرهنگی و اجتماعی را آشکار کرد. به نظر می رسد تفکیک عمیق و جدی ای بین دو موقعیت نقش برای محققان و استادان ایرانی وجود دارد: آنجا که به عنوان داور و ارزیاب حاضر می شوند وآنجا که به عنوان مجری و همکار اصلی طرح حضور دارند. این دو موقعیت دو منطق متفاوت برای مواجهه و فهم یک طرح پژوهشی و تعامل با آن را شکل می دهد.
پیروان فیثاغورث نخستین کسانی بودند که گفتند تمام طبیعت، ازجمله آثار هنری، ساختاری ریاضی دارند. این باور در دورۀ قرون وسطا معنی خاصی پیدا کرد؛ به این دلیل که این امر با این نظرگاهِ مسیحی سازگاری داشت که خداوند، خالق جهان، فرزانهترین خردمند و منشأ عقل است. این امر با ریشههای یهودیِ مسیحیت نیز سازگار است. ازاینقرار، خداوند نخستین و برترین هنرمند، خالق زیبایی و پرمایگیِ آسمانها و زمین بود. انسانِ هنرمند درگیر کاری شده است مشابه آنچه خداوند انجام داده بود، و از خرد خود در کارش استفاده میبُرد، درست همانند کاری که خداوند انجام داده بود.
زمانِ دقیقِ اولینباری که کلمۀ تمدن به معنای امروزیتر آن روی کاغذ آمده است، امری تخمینی است. مورخ فرانسوی، لوسین فِوِر ، علیرغم پژوهشهای گستردهاش اقرار میکند که هیچ ایدهای ندارد که دقیقاً «چه کسی اولینبار این کلمه را به کار برده است یا آن را نوشته است» اما میگوید که «کلمۀ تمدن را در هیچ متن فرانسویای که قبل از سال ۱۷۶۶ چاپ شده باشد پیدا نکرده است». در این سال کلمۀ تمدن در متنی از ام. بولانژه دیده میشود. قطعهای که کلمه در آن آمده، چنین است: «زمانی که وحشیها متمدن شوند، نباید بابِ عملِ تمدن را با وضعِ قانونهای صُلب و بلاعزل ببندیم. بلکه باید آن را طوری به فرایندِ قانونگذاری وارد کنیم که شکل تمدنِ مدام به خود بگیرد». از همین متن اولیه هویداست که تمدن، هم بهمثابۀ فرایندی جاری تلقی شده است و هم بهعنوان وضعیتی از امور که در مقایسه با وضعِ «وحشیها» پیشرفتهتر است.
یكی از چهرههای نامدار و شاخص در حوزه دین، فرهنگ و سیاست در سده اخیر در ایران مرحوم محمدتقی شریعتی است. ایشان دانش خود را از حوزه علمیه مشهد آغاز كرده و آمده بود تا طلبه شده، به تحصیل بپردازد و پس از بازگشت به مزینان همان مسیر و راه و كار اجدادی خود را دنبال كند. اما روزگاری كه در مشهد طلبه شد و مقداری درس خواند به مشكلات جامعه اسلامی كه قبل از آن، توجه به آنها در حوزهها دیده نمیشد، واقف شد.
درباره سرگذشت امام علی(ع) متنی با ارزش در منابع تاریخی و حدیثی شیعه و سنی باقی مانده است که گرانقدرترین متن برای شناخت تحلیلی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی(ع) است. این متن که «نخستین سرگذشتنامه خودنگاشت» است، در اواخر حکومت حضرت علی(ع) توسط خود ایشان نوشته شده است و بیانگر مروری تحلیلی بر تاریخ زندگی آن حضرت از عصر بعثت تا زمان نگارش سرگذشتنامه – صفر یا ربیع الاول سال 38 هجری – است.
چه سرّی در میان است که ایرانیان چنانکه داریوش شایگان مینویسد: «از میان صدها شاعری که تاریخ ادبیات ایران به خود دیده است تنها پنج شاعر (یا به عقیده برخی شش شاعر) را در مقام نمونههای اعلای بینش شاعرانه خویش برگزیدهاند.»
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید