مسئلۀ شر، آن گونه که در اندیشۀ مطهری و سوئینبرن مطرح شده، یکی از معضلات مهم و در عین حال پیچیده در بحث باور به خدا و غایتمندی جهان است. هر دو فیلسوف از منظر عدل به مثابه مهم ترین صفت الهی بدان نگریسته و با ابتناء بر دو رهیافت عنایت و اختیار بدان پاسخ گفته اند. دشواری مسئلۀ شر عمدتاً به روش منطقی طرح بحث باز می گردد که بر ناسازگاری، و نه صرفاً نقض، تأکید دارد. بدین معنا که با وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق وجود شرور هیچ توجیهی نمی تواند داشته باشد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با توجه به دیدگاه دو فیلسوف مطرح، مرتضی مطهری و ریچارد سوئینبرن، به مسئلۀ شر بپردازد.
سعید نفیسی، یکی از ماندگارترین محققان در تاریخ پژوهشهای ادبی ایران است. او مردی پرکار بود و در وادیهای مختلفی قلم زد و در بسیاری از آنها پیشرو یا یکی از پیشروان بود. نگاه نفیسی به تحقیقهای خود، نگاهی ابزاری و تازه بود. او به دنبال جاودانگی از راه کار پژوهش و پی افکندن کاخهایی که از باد و باران گزند نمی یابند نبود، بلکه کارهای خود را پایه هایی می دید برای آیندگانی که باید آنها را زیر پا گذارده، بالا بروند. از همین جهت او زیاد می نوشت و تصحیح می کرد، با اینکه می دانست که«در بسیار، بد بسیار خیزد». هدف او گسترش فرهنگ، حفظ متون و فراهم آوردن کتاب برای مطالعات نسلهای بعدی بود و این نکته ای است که بسیاری در هنگام بررسی آثار او از نظر دور داشته اند.
مقاله پیشرو که به قلم رودلف بولتمان الهیدان معاصر آلمانی نگاشته شده است، به موضوع تفسیر و امکان وجود پیشفرض در آن اختصاص دارد. بولتمان در کمتر اثری به شکل مستقل به تفسیر و لوازم و بایستههای آن پرداخته و این مقاله یکی از همین آثار است. وی معتقد است اگر مفسر بخواهد بیهیچ پیشفرضی تفسیر کند باید همچون لوح سفیدی قبل از تفسیر در نظر گرفته شود و چنین وضعیتی قابل تصور نیست. از سوی دیگر بولتمان بر این باور است که تفسیر بدون پیشداوری و تعصب تنها تفسیر بایسته است. وی در قالب این مقاله، دیدگاه خود را به طور مبسوط شرح میدهد و به بررسی امکان انجام تفسیر بدون پیشفرض میپردازد.
در جهانبینی ایرانی فرزان روشنی1 است که بیشتر پدیدهها در هنرهای دیداری به آن پایان میگیرد. چرا که خداوند، روشنی بیپایان است. در آیین مهر و مزدیسنا و در باورهای مانی است که روشنی2 از ارزش و فرخندگی والایی برخوردار میشود. پس از آنها در اسلام است که خداوند نور آسمانها و زمین خوانده میشود و ارجگذاری این پدیده خجسته، دیگر بار آشکار میگردد. در روزگار اسلامی، فرزانگان و «عرفا» و «اهل تصوف» که همگی به گونهای وابسته به جهان «شیعی» هستند، نگاهدارنده گنجینه پیشینیان محسوب میشوند و نیز این باورها را با اندیشه یکتاپرستانه اسلام در میآمیزند.
در این مقاله با مرور روند تاریخی مشاهده شده در عصر پهلوی سعی کردیم تا مدلی از پویش تاریخی گسست دموکراسی را بررسی کنیم. ارائه این مدل به معنای تدوین آرایش جدیدی از متغیرهای مؤثر بر تحکیم یا گسست دموکراسی و وزن متغیرها نسبت به یکدیگر است. نبود پیشینه تاریخی پایدار در خصوص شکل دهی به سازمان اجتماعی باثبات در جامعه از یک طرف و بی ثباتی و هرج و مرج در ساختار حاکم و مخالفت شدید با نقش مذهب روحانیان و شکل دهی سکولاریسم در ایران از سوی دیگر از علل و عوامل اصلی عدم شکل گیری روند دموکراسی محور تا زمان شکل گیری انقلاب اسلامی به حساب می آید
سیده نصرتبیگم امین یکی از اندیشمندان زن معاصر است که تاکنون زندگی، شخصیت، فعالیتها و آثار او از جنبههای مختلف بررسی و ارزیابی شده است. با توجه به غلبه نگاه فقهی در جامعه مذهبی ایران، وجه فقهی این شخصیت علمی، که آثارش در زمینههای مختلفی همچون تفسیر قرآن، اخلاق، حدیث، عرفان و فقه است، برجسته شده و در اصل از او با عنوان مجتهده یاد میشود که خود نمایانگر غلبه چنین رویکردی در پرداختن به آثار و معرفی خدمات این بانوی بزرگ است. در این مقاله میکوشیم شخصیت علمی بانو و ابعاد مختلف آن را در آیینه آثارش بشناسیم و نشان دهیم خلاف تصور رایج در این زمینه، بانو بیشتر به قرآنپژوهی، حدیثپژوهی، اخلاق و عرفان اشتغال و تعلق خاطر داشته است، نه فقه به معنای محدود آن.
مقاله حاضر درصدد تحلیل نگرش محمدرضا شاه پهلوی به حکومت گری، طبقات و جریان های پرنفوذ اجتماعی در دوره پس از کودتای 28 مرداد است. محدوده تاریخی تحقیق سال های 1332 تا پایان 1355ه.ش را در بر می گیرد. پیش فرض نظری طرح چنین موضوعی این است که نگرش شاه پیوندی دیالکتیکی با شرایط سیاسی و اجتماعی زمانه او داشته است . چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای آراء همایون کاتوزیان در نظریه استبداد ایرانی صورتبندی شد.
نیاز آدمی به معنویت، نیازی انكارناپذیر است. در معنای عام، معنویت پاسخگوی آن قسم نیازها و تمایلات بشری است كه از طریق مواهب مادی و این جهانی ارضاء نمیشوند و برای تأمین شان باید وسائلی از گونهای كاملاً متفاوت برانگیخت. این وسائل به ساحتی ورای ساحت مادی و محسوس تعلق دارند. به همین دلیل است كه امروزه اصطلاح معنویت (spirituality) اصطلاح بسیار مبهمی است و بر معانی متعدد و حتی متعارض دلالت میكند.
دولت بریتانیا از اواخر قرن نوزدهم برای تضعیف حکومت مرکزی که تحت نفوذ روسیۀ تزاری قرار داشت روسای ایلات و عشایر عمدۀ ایران را زیر چتر حمایت خود گرفته و سلاح هایی نیز در اختیارشان قرار داده بود که از میان این عشایر به خان های بختیاری در برابر حفاظت از لوله های نفت، سهامی هم از شرکت نفت انگلیس و ایران واگذار شده بود.
آرتور دانتو در کتاب دگرگونی شیء معمولی (The Transfiguration of the Commonplace , 1981)1، سبک فردی را چیزی"داده شده" ،"ذاتی" و "غیر قابل تفکیک" می داند كه به هنرمند متعلق است. در طرف دیگر، نظریه پایانِ هنر او قرار دارد که در كتاب پس از پایان هنر (1997) و جاهای دیگر2، آزادی هنرمندان را از الزامات سبک مطرح می کند. چگونه این دو نظریه با همدیگر جور در می آیند؟ آیا پس از پایان هنر سبکهای فردی وجود خواهد داشت؟ این مقاله تلاش دارد با بررسی سازگاری میان نظریه پایان هنر و مفهوم ذات گرایانه سبک فردی، پاسخی به این پرسشها ارائه دهد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید