آیا میتوان بدون داشتن تأیید جامعۀ علمی اندیشید؟ آیا میتوان موازین و چهارچوبهایی که مجامع رسمی (حتی غیررسمی) ارائه میکنند را نادیده گرفت و بااینوجود به زندگی فکری ادامه داد؟ پاسخ ما به این سؤال که آیا بدون «دیگری» میتوان اندیشید، با قاطعیت منفی است
اصل یا قلم «ختایی» دومین اصل از اصول هفتگانه کتاب آرایی ایران است. هنرمندان ایرانی این اصل را با الهام از نقشمایه های چینی بر روی ظروف چینی به کار گرفته، آن را متحول کردند و با ذوق و سلیقه تزیینی کتاب آرایی ایران تطبیق دادند. با این که در منابع از حضور نقاشان و ظروف چینی در پیش از سده هفتم هجری اشاراتی در دست است ولی از نقشمایه ختایی چندان یادی نشده و به نظر میرسد با ورود مغولان به سرزمین ایران، نقشمایه «ختایی» روی ظروف چینی برای هنرمندان ایرانی شناخته شده است.
این چند روز دو اتفاق جالب افتاد که ریشه اش به یک جا بر می گشت. نخست این که دوستی گفت، در یکی از قسمت های اخیر معمای شاه، به مناسبت فوت آیت الله بروجردی، خبر دروغ و ساختگی ارتباط ایشان با انیشتین که گفته می شود از طریق پروفسور حسابی بوده، و نام هایی آن هم چندین و چندان رد و بدل شده، و همگی ساختگی است، درج شده و در دیالوگها آمده بود.
پیش از هر چیز از خوانندگان می خواهم پنداشت رایج در بارۀ ویرایش و ویراستار را در جامعۀ ما از ذهن خود دور ، و تعریف این دو را به زمانی موکول کنند که پس از بررسی تعریف ها می توانند به داوری بنشینند. پیش داوری های بسیار در این زمینه از عامل های عمده در دور شدن از اصل موضوع است.
«طغیان طبیعت» پاسخ هورکهایمر، یکی از روشنفکران مکتب فرانکفورت، به ظهور فاشیسم و نازیسم است: «انسان مدرن، تسلیم اقتدار و سرکوب طبیعت غریزی بشر در این تمدن شده اما واقعاً آن را نپذیرفته است. تطبیقدادن خود با آن شامل عنصری از بیزاری و خشم فرو خورده است.
«وحدت حوزه و دانشگاه» برای برآوردن اهدافی همچون توسعه و پیشرفت جامعه، امر بدیهی است و ضرورت آن نیازی به استدلال ندارد. جامعه اسلامی همچون ما، در کنار پرداخت به مسائل اعتقادی، نیازهای روانشناختی، جامعهشناختی، اقتصادی، حقوقی و... نیز دارد. مسلماً تنها با یک «نهاد فرهنگی عقیدتی» به نام حوزه علمیه یا با یک «نهاد آموزشی» به نام دانشگاه نمیتوانیم تمامی این نیازها را تأمین کنیم. این دو نهاد باید با هم مشارکت کنند تا بتوانند نیازهای جامعه اسلامی را تأمین کنند
بحث وحدت حوزه و دانشگاه را اغلب ذیل عنوان «نسبت علم و دین» تعریف میکنند، این در حالی است که منازعه بین علم و دین موضوعی است که تنها در غرب موضوعیت داشته و برخی از ما به تقلید از غرب علم و دین را در ایران مطرح کردهایم. اسلام با علم نه تنها منافاتی ندارد بلکه تأکیدش بر علم است و «هرگز آنانکه دانایند با آنانکه نادانند یکسان نیستند.» اما در غرب مسیحیت با دانش و اندیشه مخالف بود. لذا، در جامعه ما، نه فیزیک جدید، نه شیمی جدید و نه کیهانشناسی جدید با مشکل مواجه نشد. کار دانش یک چیز است و کار دین چیز دیگری است و هر دو در کنار هم به شکلی یکسان در بهتر زندگی کردن به انسان امروز کمک میکنند
آینده نگری شرایط و لوازم خاص دارد و آینده نگران علاوه بر تخصصی که دارند معمولاً از اطلاعات و معلومات تاریخی و علمی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی برخوردارند ولی آینده نگری نه یک تخصص است و نه داشتن علم و اطلاعات برای رسیدن به آن کافی است. این معلومات و اطلاعات باید با خودآگاهی به امکانهای کشور و توانایی های مردمی که باید آینده را بسازند توأم شود. اینجاست که آینده نگری نسبتی با فلسفه پیدا می کند.
فریدون از شخصیّت های اسطورهایست که نقشی مهم در ادبیات ایران زمین دارد. ویژگی های شخصیّتی خاصّ فریدون او را در میان پادشاهان اساطیری ایران برجسته کرده است. یکی از این ویژگی ها پیوند او و خانواده اش با گاو است.
نیچه به عنوان آموزگار ابرانسان است و آمده است تا ابرمرد یا ابرانسان را بیاموزد. نیچه افکار خود را از زبان زرتشت بیان میکند. (در کتاب چنین گفت زرتشت) نیچه فیلسوف، شاعر و متفکر بزرگی است که از او بسیار میتوان آموخت. او طرح بسیاری بزرگی را میخواست انجام دهد که به نحوی تمام فرهنگ غرب و مسیحیت را به چالش می کشاند و به مبارزه می¬طلبید و در این طرح نیز با کامیابی و ناکامیهایی مواجه بود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید