در مقاله «تجلی در هنر اسلامی و تجسد در هنر مسیحی و بودایی»۱ و نیز در کتاب نظریه تجلی، در باب شمایلگریزی هنر اسلامی۲ در حد توان روشن و اثبات کردهام محوریترین و بنیادیترین اصل حاکم و مطرح در یک دین، شکلدهنده کلی مفهوم هنر در آن دین است؛ برای مثال اصل تجسد در الهیات مسیحی، نقش بسیار بارز و تعیینکنندهای در فرم و معنای هنر مسیحی دارد.
فر در شاهنامه، یکی از مهم ترین و پربسامدترین مفاهیم این متن حماسی است. مفهوم مینوی فر با نشانه هایی چون هالۀ نور، توانایی خرق عادت، تسلط بر طبیعت، ارتباط با بخت و شناسه های مادی ای چون جانوران و ابزار های مقدس بر شخصیت فرهمند نمایان می شود. این اسطوره، با شکل گیری اجتماع، مفهوم طبقه و دو نوع مشروعیت فرهمندانه و خونی در ارتباط است و انواعی دارد که مهم ترین آن فرّ کیانی است
در متون فارسی میانه، واژه های «درویشی»، «شکوه» و «نیاز» بر فقر و تنگدستی دلالت می کند؛ از این میان «درویش» دارای دو مفهوم متفاوت است. در متون فارسی میانه به تفصیل به مفهوم درویشی پرداخته و تصویری روشن از آن ارائه شده است. بر اساس این متون، درویش از یک سو بر فرد تنگدست دلالت می کند که از وضعیت خود ناخرسند است و از سوی دیگر به فرد وارسته ای دلالت دارد که به دلیل خرسندی، تن و روانش در آرامش به سر می برد؛ این فرد در نوشته های فارسی میانه «درویش راستین» نام دارد.
در بررسیهای انجام شده، واحد بن مایه ایِ سرکشی و تباهی طرحی داستانی را تشکیل می دهد که با پوشش بر یازده داستان شاهنامه، میزان 18/3% از داستان های شاهنامه فردوسی را به خود اختصاص داده است و از این جهت، دهمین پی رفت بزرگ شاهنامه به شمار می آید. این ساخت داستانی شامل آرامش آغازین، سرکشی پادشاه ، به زوال افتادن او و آرامش پایانی است
اسطوره روایتی است که به انسانها در فهم رخدادهای معمول روانی و راه های رشد آنان در گذران زندگی کمک میکند. رؤیا نیز پدیده یی طبیعی و خاص ناخودآگاه است که در عالم واقع تجلی می یابد. اسطوره و رؤیا بهرهمند از زبانی نمادینند که با نماد شناسی به رمز و راز آن ها پی خواهیم برد. بر مبنای مکتب یونگ رؤیای گشتاسپ، رؤیایی بزرگ است؛ زیرا دربرگیرندۀ سرشت جمعی اسطوره ای است.
مانسلو تأکید دارد «که اگرچه تاریخ نمیتواند بیش از این به مفاهیم مناقشهناپذیر حقیقت، عینیت و بودهبنیادگرایی وابستهباشد، اما میتواند از موضوعات جدید و چالشانگیزتر در این باره سخن گوید که چگونه میتوانیم شناختی از گذشته به دست آوریم». در عمل، این به چه معناست؟
با خاموشی عباس کیارستمی، یکی از دیدگان بسیار ژرفانگرِ ایرانی به «زندگی، طبیعت و سرنوشت» برهم نهاده شد و بارقهای بسیار نادر از خلاقیت بینظیر در این سرزمین فرو مرد. یکی از جلوههای فرهنگ ایرانِ معاصر، دیدگاهش به «زندگی و انسانیت و روابط انسانی» است. این جلوه، نیاز به پنجرهای دارد تا ساکنان ورای ایران و ناآشنایان به فرهنگ آن بتوانند چهره واقعی این جلوه را از میان آن پنجره بنگرند.
نیزهداری از آموزهها و مضامین مهم در اساطیر و حماسههای ایرانی است. گرشاسپ، سام و نریمان هریک نیزهدارِ ویژۀ خود را دارند (نک: دنبالۀ مقاله). گمان بر این است که رستم نیز باید نیزهداری شناختهشده داشته باشد که همواره و همیشه در کنار وی باشد، اما در شاهنامه از الوای بهعنوان نیزهدار رستم تنها دو بار سخن گفته شدهاست؛ بار نخست در داستان کاموس کشانی که وی به دست کاموس کشته میشود
در پاییز سال ۱۳۰۹ خورشیدی پلیس ایران شبکهای بزرگ از جاسوسان شوروی را در ایران کشف کرد. ابعاد و وسعت این شبکه جاسوسی آنچنان وسیع بود که هیئت حاکمه ایران را در بهت و حیرت فرو برد. اغلب اعضای این شبکه را کارمندان وزارتخانههای ایران اعم از وزارت پست، خارجه، جنگ و دیگر ادارات دولتی تشکیل میداد. حتی افراد سرشناس و مهمی همچون تیمورتاش وزیر دربار در مظان اتهام عضویت در این شبکه قرار گرفتند.
در پی عدم حمایت دربار صفوی از هنرمندان، شاهد مهاجرت تعدادی از آنان به دربار عثمانی هستیم. این شرایط، بستر مناسبی را جهت رشد و توسعه نگارگری عثمانی بر پایه دستاوردهای هنری مکاتب ایران در کارگاههای تازه تأسیس استانبول به وجود آورد. از اینرو، در این پژوهش تلاش گردیده است بر مبنای روش تطبیقی ـ تحلیلی، میزان تأثیرپذیری مکتب عثمانی از مکتب تبریز و بررسی وجوه تشابه و افتراق آن دو براساس ابعاد گرافیکی موجود در نگارههای دو مکتب با تکیه بر آثار شاهنامه شاه طهماسب و سلیماننامه مورد مطالعه موردی و تحلیل قرار گیرد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید