قرآن قدس، یکی از متون ارزشمندِ بر جای مانده به زبان فارسی است. این برگردان قرآن کریم، افزون بر فواید دینی از سودمندی های فراوان زبانی نیز برخوردار است.
حكومت رضاشاه نتیجه جنگ قدرت در دوران پس از انقلاب مشروطه است كه فصل تازهای را در تاریخ توسعه سیاسی ایران در زمینه ایجاد تمركز در منابع قدرت گشود. استیلای این حكومت، با وجود توفیق در افزایش كمیت قدرت سیاسی و ایجاد ابزارهای جدید برای متمركز ساختن و اعمال قدرت، تغییر جامعه ایران را از جامعهای كوتاهمدت به جامعهای با ساختارهای بلندمدت و مستمر باعث نشد.
فیدل کاسترو آخرین فرد از مردان و زنانی بود كه در قرن بیستم جنبشها و انقلابهایی را راه بردند و ملتی را به دنبال شعارها و آرمانهای عمومیشده به حرکت درآوردند. بعضی از اینان مثل پاتریس لومومبا در تراژدی ماندند. او قربانی سیاستهای استعماری بلژیک شد. از لنین تا مائو، جمال عبدالناصر، یاسر عرفات، احمدبن بلا، گاندی، ماندلا، آلنده، قذافی، هوشی مین، کاسترو، چهگوارا و خیلیهای دیگر از این جملهاند. الجزایر، مصر، هند، کوبا، فلسطین، لیبی، روسیه تزاری، چین، ایران، کنیا، شیلی، ویتنام و جابهجای آفریقا و آمریکای لاتین کانون حرکت ملتهایی بود که به دنبال رهبران خود آرمانهایشان را با خون و جان پی گرفتند. ممکن است بعضی از این مردان و رهبران را دوست داشته باشیم یا نه.
فلسفه، تلاشی در میانه بیم و امید است. سخن بر سر فلسفه است نه فلسفه بهعنوان یک رشته آکادمیک یا حوزوی که جماعتی بهعنوان معلم و جماعتی بهعنوان دانشجو و طلبه به آن اشتغال دارند، مدارجی را طی و مدارکی را اخذ کردهاند، آثاری را نگاشته و چاپ میکنند؛ خلاصه چرخ این اشتغال را همیشه در گردش میگذارند؛ فلسفهای که نسبتش با سرزمین و زمانهای که در آن بسر میبریم نامعلوم است و اگر اساساً دغدغه و پرسش داشته باشد نه برآمده از «زندگی» است و نه به آن باز میگردد؛ بلکه مقصود فلسفهای است که از متن «زندگی» آغاز میشود و سرآغازش همانطور که از افلاطون و ارسطو شنیدهایم «حیرت» است
در این بیت که ترکیب «اُمّتِ نبی» تداعی سخنان استاد شهید مرتضی مطهری است که میفرماید: «ما قبلاً ثابت کردیم که این داستان از این نظر مهم است و گفتیم که کشته شدن امام حسین بعد از پنجاه سال از وفات پیغمبر به دست مردمی مسلمان، بلکه شیعه، معمای بسیار قابل توجهی است!»(مطهری، همان، ج۲، ص۶۵) «چگونه شد که اوّلاً حزب ابوسفیان زمام حکومت را در دست گرفتند و ثانیاً مردم مسلمان و بلکه شیعه قاتل امام حسین(ع) شدند؟» (مطهری، همان، ج۲، ص۱۲)۱ «بیشک مردم کوفه از شیعیان علی ابن ابیطالب بودند و امام حسین را شیعیانش کشتند؛ لذا در همان زمان هم میگفتند: «قُلوبُهُم مَعَهُ و سُیوفُهُم عَلَیهِ» (مقتل الحسین، مقرّم، ص۲۰۳)، چرا که اُمویها شخصیت ملت مسلمان را له کرده کوبیده بودند و دیگر کسی از آن احساسهای اسلامی در خودش نمیدید.»(استاد شهید مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج۱، انتشارات صدرا، ص۴۶)
«غربزدگی» مشهورترین و چالشبرانگیزترین کتاب جلال آل احمد به شمار میآید و معمولاً او را به همین کتاب میشناسند. آلاحمد در این کتاب، نشانهها و آثار ورود مدرنیزاسیون به ایران را بر سبک زندگی ایرانیان بررسی کرده است. از این منظر، آل احمد با مدرنیته مشکلی ندارد و جامعه خودی را، به دلیل عدم پویایی و در جا زدن، به سختی مورد نکوهش قرار میدهد. بحث جلالآل احمد بر سر پذیرش مدرنیزاسیون بدون فراهم بودن زمینهها در نتیجه، عدم توجه به پیامدهای منفی چنین پذیرشی است. او در «غربزدگی» ادعای ارائه پژوهشی علمی را ندارد (ص 30 و 42)، بنابراین بیش از آنکه به مبانی هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی مدرنیته پایبند باشد، ناهنجاریهای ناشی از وارد کردن بیقید و شرط فناوری (مدرنیزاسیون) را به جامعهای که تولیدکننده نیست، مورد بحث قرار داده است
مشخصه تجدد نفی حجیت اقوال و خود بنیادی است. در عالم قدیم آدمی در سلسله مراتب موجودات جایگاه ویژه ای داشت که تعلق او را به عالم و به مدینه و امت متعین می کرد. در عالم اسلام حکمای مسلمان کوشیده اند که میان عقل و نقل سازگاری ایجاد کنند. به این ترتیب بطور اولی (a priori) حکم عقل و حکم شرع در انطباق و سازگاری با یکدیگر قرار می گرفتند و آنچه باقی می ماند عبارت بود از اینکه بطور تجربی و غیر اولی نیز این سازگاری حتی الامکان به اثبات برسد. در دوره جدید این نظم و نظام به هم ریخت و بشر خود را مالک و متصرف در همه امور یافت و به عالم به عنوان متعلق شناسایی و تصرف خویش نظر کرد.
ساقینامه و مغنینامه، اجزای منظومهای مستقل است که معمولاً در قالب مثنوی و به بحر متقارب مثمن مقصور یا محذوف سروده میشود، البته خطاب به مغنّی در همه ساقینامهها وجود ندارد. معروفترین قالب ساقینامه مثنوی است و استفاده بسیار شاعران از این قالب، سبب شده است که اغلب، ساقینامه را در قالب مثنوی تعریف کنند، گرچه برخی نیز در قالبهای ترجیعبند، ترکیببند و رباعی، ساقینامه سرودهاند. ساقینامهها را میتوان به دو دسته «وابسته» و «مستقل» تقسیم کرد. نخستین ساقینامه وابسته، سروده نظامی گنجوی در قالب مثنوی و نخستین نمونه مستقل، سروده فخرالدین عراقی و در قالب ترجیعبند است و از آنجا که عراقی سالیانی از عمر خود را در هندوستان به سر برد، در سرایش ساقینامه، حلقه اتصال میان ایران و هند به شمار میرود.
هیچ مرز مشخصی میان علم و فلسفه نمیتوان ترسیم کرد، اما به نظر میرسد مسائل فلسفی سه خصیصه مشخص دارند که آنها را از مسائل علمی مجزا می کند. اول اینکه آن ها به چارچوبهای [فکری] گسترده شباهت دارند و نه اینکه مسائلی مشخص و تعبیه شده درون یک چارچوب باشند. دوم اینکه مسائلی هستند که هیچ راه حل مشخصی که به صورت عمومی قابل قبول باشد، برای حل آن ها وجود ندارد. و سوم اینکه این مسائل، با مقولات مفهومی در ارتباطند. به همین دلایل، یک مسئله ی فلسفی مانند [چیستی] ماهیت زندگی، چنانچه در قالبی ریخته شود که پاسخ علمی را بپذیرد، می تواند به یک مسئله علمی تبدیل شود. فلسفه در قرن بیستم در ارتباط با منطق و زبان توصیف می شد، که این مشخصاً متفاوت از وابستگی های فلسفه در قرون آغازین خود می باشد.
در این مقاله اظهار شده است علم و فرهنگ و تکنولوژی و به ویژه سیاست نمی تواند از فلسفه جدا و بی نیاز باشد. علم بدون فلسفه چنان که دکارت گفت مانند درخت بی ریشه است و علم به عنوان میوه همواره به فلسفه به عنوان ریشه نیاز دارد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید