بیستوپنجم مهر غلامعباس توسلی جامعهشناس و استاد برجسته دانشگاه بعد از مدت طولانی بیماری جان به جان آفرین تسلیم كرد. او از جمله شخصیتهای بزرگ و موثر دانشگاهی در ایران معاصر است كه در ساختیابی علوم اجتماعی ایران و از این طریق جامعه ایران، نقش تاثیرگذاری ایفا كرد. از این رو، شایسته و بایسته است كه درباره او، آثار و اندیشه و زندگیاش بیندیشیم و سخن بگوییم.
هنگام دیدار از بسیاری از شاهكارهای معماری ایرانی، احساس ما در آغاز شگفتی است، شگفتی از كار معماران و كاشیكارانی كه این عناصر زمینی و ناپایدار را طوری كنار هم گذاشتهاند كه توازن و تعادلی آسمانی پدید آورده است. نقشهای مسجد شیخ لطفالله اصفهان چیزی از جنس آسمان پرستاره را در ذهن ما تداعی میكند كه در چشم ما همیشه به یك حال است و تماشای آن از یاد ما میبرد كه زمین و آسمان این جهان دستخوش دگرگونی است، این بناها نیز گذراست و خود ما نیز موجوداتی گذرا هستیم. چنین است كه احساس شگفتی ما در برابر این آثار جای خود را به آرامشی میسپارد كه چند لحظهای ما را به ابدیت پیوند میدهد.
با اینکه در چند دهه اخیر در ایران به گونه روز افزون از ارزش درس جغرافیا در مدارس ما کاسته شده، ولی بر تعداد نوشتارهای جغرافیایی گوناگون، به طور چشمگیری افزوده شده است. اینکه بُرد و تاثیر این مقالات و نوشتارها در بین عامه مردم یا حتی طبقۀ تحصیل کرده و مسئولین تا چه حد بوده است، آشکار نیست؛ اما از روند نگاه به گسترهها و فضاهای جغرافیایی میتوان از جمله نتیجه گرفت که حتی وجود کارگزاران و مسئولان با تخصص جغرافیایی در زمینههای اجرایی نیز نتوانسته مانع از فروپاشی و بعضا نابودی فضاهای طبیعی و زیستمحیطی کشور شود.
در باب مصرع «فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد»، مبانی قرآنی و عرفانی مهمی در تاریخ اندیشة ما وجود دارد. سو قرآن در برخی آیات به بیان دعای فرشتگان برای مؤمنان و در آیتی دیگر دعای آنان بر تمامی ساکنان زمین (لمن فی الارض) اشارت فرموده است. ابنعربی که نزدیک به یک قرن پیش از حافظ میزیست، باب ۱۵۴ «فتوحات مکیه» را به «ولایت ملکی» و شرح «دعای ملائک برای بشر» اختصاص داده است. گفتار حاضر به بررسی مبانی قرآنی و عرفانی مصرعی در یکی از زیباترین غزلهای خواجه شمسالدین محمدشیرازی میپردازد
انسانیم؛ نفَس میکشیم، میبالیم؛ و زیرِ «این سقفِ بلند ساده بسیارنقش» راه میپوییم و «آه! از این راه که در وی خطری نیست که نیست». جهان، نظارهگر غوغای درون و برون ماست؛ از همراهی و همدلیهایمان، تا «جنگ هفتاد و دو ملت» که ره افسانه میزنند. اگر در جایگاه خودآگاهی بایستیم و نظارهگرِ خویش باشیم، آشوب و غوغایی در درون خود مییابیم. در گوشهکنارهای نفس گفتوگویی برپاست؛ یکی میگوید: «رمز عشق نگویید و نشنوید»؛ دیگری میگوید: «مشکل حکایتی است که تقریر میکنید». یکی پیکارجو و تُندخو و دیگری اهل موافقت و مروت است. یکی محتسب و دیگری مست است و این آغاز ماجراست.
نخستینباری که به آن پیکرکِ سفالین مرد آوازهخوان در موزه ملی که در کاوشهای تپه گیان نهاوند پیدا شده و مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد مسیح است برخوردم، حیرت کردم از اینکه مگر میشود این مرد، چند هزار سال پیش در حال خواندن آواز بوده باشد!
حالم خوب نیست. فکر نمیکردم، مرگ شجریان، تا این حد مرا بشکند. یکبار دیگر معلوم شد ، که تا چه اندازه ، من ، دور از دسترس من است ؛ تسلیت، موجب تسلی من نمی شود ،وقتی چارهای نیست؛ به معنی واقعی، بیچارهایم. با بیچارگی، صبوری ، چاره ساز نیست. مرگ او ناگهانی نبود، ولی ناگهان مظلومیت غریبانه ایران ،که سالها بود می دانستم ، در مقابل چشمانم متجسد شد.
متن منتشرنشده به قلم فریدون مشیری درباره محمدرضا شجریان
کتاب «جغرافیای جامع ایران» را شاید بتوان اثری منحصربهفرد در میان کتابهای جغرافیایی دانست، زیرا تاکنون آنچه درباره جغرافیای ایران منتشر شده، به جنبههای طبیعی آن پرداخته است؛ برای مثال در سال 1362 مرحوم ربیع بدیعی کتاب «جغرافیای مفصل ایران» را توسط انتشارات اقبال منتشر کرد.
فرهاد عزیزپور، استادیار دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی و یکی از مؤلفان مجموعه «جغرافیای جامع ایران» در یادداشتی به ذکر اهمیت دانشنامه در علوم جغرافیایی برای پیوند نسلها پرداخته است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید