استاد یگانه، آقای دکتر شفیعی کدکنی سالهای متمادی است که مشغول تصحیح متون عرفانی و شرح و معرفی آنها، به ویژه عارفان خراسان هستند و تا کنون کتابهای ارجمندی در دسترس مشتاقان قرار دادهاند که چند مجلدش درباره ابوسعید ابوالخیر است. آنچه در پی میآید، بخشهایی از مقدمه پربار ایشان بر کتاب بسیار مهم «اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید» است که با تصحیح و تعلیقات فراوان ایشان و به همت انتشارات «آگاه» به چاپ رسیده است.
صادق هدايت نوشتن «بوف كور» را از ايام اقامت در پاريس در دهه 1920 شروع كرد، دنباله را در تهران نوشت و در سال 1315 در هند به اين شاهكار خود پايان داد. مسافرت او به هند موجب شد به «بوف كور» رنگوبوي هندي بدهد و ما با «بوگامداسي» و «مارناگ» و «معبد لينگم» مواجه ميشويم. بايد توجه داشت صادق هدايت نخستين ممنوعالقلم رسمي در ادبيات ايران بود كه در سال 1313 از او در شهرباني اداره تامينات امضا گرفتند ديگر حق ندارد مطلب يا نوشتههاي خود را چاپ كند. اين توطئه را علياصغر حكمت، وزير فرهنگ وقت براي صادق هدايت چيد و در واقع عكسالعمل شديدي بود كه آقايان انحصارطلب فاخر كه ادبيات را فقط در محدوده معلومات خود ميدانستند براي جواناني كه جرات كرده بودند وارد اين وادي ممنوع شوند نشان دادند.
چندسال پیش احمد میراحسان در مقالهای که اتفاقا در «شرق» منتشر شد، صادق هدایت را «ویرگولی که واو بود» خطاب کرد. این ترکیب بیش از هرچیز، نشان از این دارد که هدایت در تاریخ ادبیات ایران، بهجای آنکه نقطهای جداکننده و متمایز به حساب بیاید، وصلکننده و امتداددهنده بوده و خواهد بود. اما هرچه تاثیر هدایت بر ادبیات ایران، تاثیر پررنگی بوده، میراث بهجامانده از او در عمق آشفتگیها بیشتر فرو رفته؛ خانهاش در عجیبترین شکل ممکن به انباری برای بیمارستان امیراعلم بدل شده، کتابهایش را به ثمن بخس در خیابان میفروشند
اولین و اساسیترین نسخه پساساختارگرایی، پساساختارگرایی دریداست اما نسخه دیگری هم وجود دارد و آن دیدگاه فوکو در دوره تبارشناسی در دهه 1970 است. در واقع کار فوکو به دو دوره دیرینهشناسی و تبارشناسی تقسیم میشود. درست است که تبارشناسی فوکو از همان جایی آغاز میشود که دیرینهشناسی او به پایان میرسد. اما از جهاتی، میان دیرینهشناسی و تبارشناسی تفاوت فلسفی قطعی وجود دارد. تفاوت روشن میان دیرینهشناسی و تبارشناسی آن است که در تبارشناسی تاکید بر قدرت است نه دانش، بر عمل است و نه زبان. فوکو در کتاب «دیرینهشناسی دانش» تلاش میکند آن روش فکری و نظری را که از کتاب تاریخ جنون آغاز کرده بهطور مفصل توضیح دهد.
علماي بلاد اسلامي پيروان مذاهب اسلامي را هدايت کنند تا از تفرقهافکنيها جلوگيري شود. آيتالله مصباح يزدي در ديدار با محمد طاهرالقادري رييس جريان منهاجالقرآن پاکستان با اشاره به برکات انقلاب اسلامي در جهان گفت: اين انقلاب تحولات بسياري در جهان اسلام به وجود آورده و موجب خيزشهاي عظيمي شده است.
سلسلة سادات حاکم بر گیلان، بخصوص سرزمینهای شرق سپید رود (گیلان بیه پیش ) که نزدیک به 250 سال بر این ناحیه فرمان راندند، به کارکیائیان نامبردارند. بنیاد گذار این دولت سید امیر کیا نام دارد که یکی از اجدادش،عیسی الکوفی،از بیم عباسیان از کوفه به ابهر آمد و همانجا مقام گرفت. نوادة او ابو محمد حسین(یا ابو محمد حسن) ملقب به عقیقی کوکبی، مدتی از سوی حسن زید حاکم زنجان و ابهر و قزوین بود
سیدیحیی یثربی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، اخیرا طی نامهای سرگشاده به رئیس جمهور نامهای را با عنوان «چگونه باسوادها حرف بزنند؟» نکاتی را درباره اظهارات ایشان متذکر شده است. متن کامل این نامه بدین شرح است: آقای رییس جمهور گله کرده اند که چرا افراد کم سواد، اظهارنظر می کنند اما افراد باسواد به میدان نمی آیند و حرف نمی زنند. من می خواهم مثل همیشه به دور از موضع گیری های جناحی و با یک نگاه فلسفی، اندکی در این باره بحث کنم.
کوههای سر به فلک کشیده و به هم پیوستۀ البرز، از دیرباز خطۀ سرسبز شمال ایران را از سرزمینهای جنوبی جدا نگه داشته و باعث انزوای نسبی اقوام گیل و دیلم شده است.
آغاز روابط کیائیان و صفویان به روزگار حکومت کارکیا میرزا علی بر لاهیجان در پایان قرن 9 هجری باز میگردد. در اواخر این قرن پس از ماجراهایی که میان خاندان و صفوی و ترکمان در آذربایجان گذشت، اسماعیل صفوی پسر خردسال شیخ حیدر، از بیم ترکمان با برادر و خاندانش به گیلان گریختند و امیر اسحاق، حاکم منصوب از سوی کیائیان در رشت او را پناه داد. اما کارکیا میرزا علی، که در لاهیجان، مرکز قلمرو بزرگ کیائیان مقام داشت، صفیان را به لاهیجان دعوت کرد و استفبالی پرشکوه تدارک دید و اسماعیل را در خانهای در میدان لاهیجان روبهروی مدرسۀ کیافردیون فرود آمدو اسماعیل بیش از 6 سال همانجا ماند و از همراه از مهمان نوازی و حمایت و احترام کارکیا برخوردار بود. رستم بیک چند بار به تهدید کارکیا برخاست تا او را به استرداد اسماعیل وادارد؛ و حتی چند بار به دامنۀ ارتفاعات جنوبی قلمرو او حمله برد؛ اما میرزا علی تن در نداد. چندی بعد در 906ق، که رستم بیک در گذشت و اسماعیل روانۀ اردبیل شد و میرزا علی یکی از سادات بلند پایۀ خاندان خود را با او همراه کرد. در راه بعضی از حاکمان بیه پس مزاحمتهایی برای اسماعیل ایجاد کردند. چون اسماعیل به اردبیل رفت، کارکیا میرزا علی به گوشمالی امیر اسحاق رشتی برخواست.
ترجمه: علیرضا رضایت / بین دین توحیدی و علم اختلافی ظاهری و سطحی وجود دارد وگرنه آنها عمیقاً با هم سازگارند و تطابق دارند. در عین حال، طبیعتگرایی و علم ظاهراً با هم سازگارند اما عمیقاً با هم در تضادند. مدعیات بسیاری مبنی بر تضاد بین علم و دین وجود دارد. عمده این تضاد ادعا شده توهم صرف است؛ منظورم تضاد بین تکامل و باور موحدانه، بین علم و ایمان دینی و فعل خاص الهی (مثلاً معجزه) و ایمان دینی و شیوه علمی شکلگیری باور است. افزون بر این، برخی تضادها (بین دین توحیدی و مدعیات و نظرات گوناگون روانشناسی تکاملی) واقعیاند. اما در عینِ واقعی بودن، در موارد نادری نیز ظاهریاند به این معنا که این تضادها اگر نیک بنگریم، ضرری به کسانی که دین توحیدی را میپذیرند وارد نمیکنند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید