یکی از هدفهای اصلی پیامبران، مبارزه با اخلاق و رفتاری است که بر اساس هوا و هوس پدید آمده و فکر و فرهنگ مردم را تحت تاثیر خود قرار داده است. اسلام به عنوان آخرین پیام و دین جاودانهی انسان ها، مبارزه با هواپرستی را از هدفهای والای خود می دانست. هواپرستی انگیزه و عامل اصلی درگیری مردم با پیامبران است. مردم براساس هواپرستی، پیامبران خدا را تکذیب کرده و یا کشته اند.
اگر دولت در همه زمینهها قراردادهائی برای مطالعه تا تهیه نقشههای اجرائی منعقد کند طبعاً دانش بشری در هر رشتهای در اختیار کشورمان قرار خواهد گرفت. پرداخت هزینه شرکتهای مشاورهای در مقایسه با هزینه اجرای پروژها چنان اندک است که واقعاً سفاهت خواهد بود که از دانش و کارشناسی و تجربههای ارزنده شرکتهای مشاورهای خود را بیبهره سازیم.
در اوایل سده هفتم هجری، غارتگران وحشی تاتار پای غارت و کشتار در سرزمین ایران نهادند. این داستان از آنجا آغاز شد که سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه(596-617 ﻫ. ﻕ) در سال 621 با فرستادن هیئتی به دربار چنگیزخان مغول، باب روابط دوستانه با چنگیزخان را گشود و مراودات سالم میان قلمرو حکومت چنگیزی و سلطنت خوارزمشاهی برقرار شد و حرکت کاروانهای تجاری در راهها به گونه ای مداوم چشمگیر گشت تا آنگاه که نزدیک به پانصد تاجر مغولی با اجناس و امتعه نفیس از قبیل طلا و نقره و ابریشم و ... به شهر «اُترار» رسیدند.
پیدایش و پویش نخستین اندیشهها و تکاپوهای تجددطلبانه در ایران عصر قاجار، از پیوند تنگاتنگی با اندیشه ترقی و اصلاحات در ایران برخوردار است. وجود حکومت استبداد مطلقه داخلی، افزایش نفوذ و سلطه استعمارگران خارجی در ایران، انباشت عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و ناکارآمدی ساختار سنتی حکومت و جامعه به افزایش نارضایتی از وضع موجود انجامید.
داستان نویسی صادق چوبک این یادداشت در زمانی نوشته شده که صادق چوبک در قید حیات بود، نویسنده این مطلب، دکتر انور خامهای، سالهای سال در فضای فرهنگ و اندیشه (و البته سیاست!)حضور داشته و لااقل به عنوان یک ناظر با بسیاری چهرههای بزرگ ادبیات و فرهنگ این دیار از نزدیک مراوده داشته و از این منظر حرفهای جالب و ناگفته زیادی برای گفتن داشتهکه برای نمونه دکتر انوخامهای در کتاب «چهار چهره» بخشی از دیدگاهها و خاطرات خود را درباره صادق هدایت، ذبیح بهروز و… نوشته که اثری در خور اعتنا و خواندنیست. از همین روی نیز خواندن نوشته زیر برای علاقمندان چوبک خالی از لطف نخواهد بود.
جشن «سپندارمذگان» آنچنان که از نام آن نیز آشکار است جشن بزرگداشت سپندارمذ یا در ریخت اوستایی آن، «سپنته آرمییتی» نامیده میشود که یکی از امشاسپندان (فرشتگان) بزرگ و برین در آیین زرتشتی است. در نمادشناسی باستانی ایران، سپندارمذ، «مادینه» پنداشته میشده زیرا در پیوند بوده است با گیتی یا نیروهای «کارپذیر» که در مادینگی، نمادینه شدهاند. از همین روی این روز، دارای روزی در ماه و به همانسان ماهی در سال شده است. روزی در ماه که پنجمینروز است به او بازخوانده شده است و ماهی در سال که واپسین یا دوازدهمینماه سال است بههمینگونه.
یکی از علائم ترسو بودن و بیشخصیت بودن دروغ گفتن است. دروغ نشانه ضعف است: هم ضعف در اخلاق و هم ضعف در شخصیت. کسی که دروغ میگوید در واقع برای خود احترامی قائل نیست و ممکن است در پیچهای زندگی سقوط کند و خود را به گناهان دیگر آلوده سازد. شخص دروغگو کممایه است و طبعاً قبل از اینکه دیگران او را تحقیر کنند خود با دروغ گفتن خود را تحقیر کرده است.
جنبه علمی و عرفانی صفویان تحتالشعاع شهرت و قدرت سیاسی آنها قرار گرفته است؛ حرکتی که طی چندین نسل پی در پی، از شرقیترین نقطه مرزی افغانستان تا غربیترین سرحد آناتولی را در برگرفت و ازبکستان و گرجستان و قفقاز و آذربایجان را به ایران بازگردانید و سراسر سواحل خلیج فارس را همچون عصر امپراتوری ساسانی و هخامنشی پاسداری کرد. در هر نقطه از نقشه ایران بزرگ نشانی از اندیشه و آرا و آغاز و انجام صفویان نمایان است.
کدامین کارساز، کدامین راز در سرودههای خواجه نهفته است که به دوستداران و باورمندان او این توانش را میدهد که با دیوان وی فال بزنند و پاسخ پرسشهایشان را از حافظ بستانند. فال و رای زدن با دیوان خواجه پیشینهای دیرینه دارد. کتابهایی هم از سالیان پیش در این زمینه نوشته شده است که در آنها از فالهای بزرگ تاریخی سخن رفته است. من بیگمانم که هر کدام از شما چنین آزمونی را یک بار یا چند بار تا کنون داشتهاید. هنگامی که بر سر دو راههای ماندهاید و نمیدانستهاید که چه میبایدتان کرد، با دیوان حافظ فال زدهاید و رای. همچنان بیگمانم که دست کم پارهای از شما پاسخ خود را یافتهاید. خواجه راه را به شما نشان داده است. هنگامی که از آن راه رفتهاید، باور کردهاید که خواجه راست گفته است. آن راهی که به شما نموده است، راهی بوده که شما میبایستتان رفت. به راستی داستان چیست؟
در فرهنگ باستانی «ایران» مفهومی بیشتر اسطورهای است و نه مفهومی بر پایه یک قرارداد اجتماعی که طبعا جز در دورانی مدرن و براساس انقلابهای اجتماعی و دولتهای ملی نمیتوانسته است وجود خارجی داشته باشد. و این نکته است که متاسفانه هنوز برای بسیاری از کسانی که به فرهنگ ایرانی و باستانی این کشور مینگرند، روشن نشده است و آنها را دچار نوعی «زمانپریشی» یعنی انتقال شیوهها، اندیشهها و مفاهیم و ساختارهای شناختی امروزی به گذشتههای دوردست میکند. این امری است نه تنها غیرقابل دفاع از لحاظ علمی، بلکه زیانبار.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید