این مقاله با هدف تبیین موضوع نظریه اخلاقی کمآزاری در دو بخش سامان یافته است که در بخش نخست نگاهی گذرا به نظریههای اخلاقی متفکران یونان و در بخش دوم نظریههای اخلاقی متفکران ایران زمین مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
این روزها به واسطه افزایش چشمگیر امكان دسترسی به فضای مجازی برای همگان و در نتیجه اظهارنظر در حوزه عمومی، فراوان میشنویم و میخوانیم كه آدمها دیگران را در موضوعات و مسائل مختلف، به لحاظ اخلاقی قضاوت میكنند. افراد به محض شنیدن یا خواندن یا دیدن یك خبر یا پیام یا ویدیو یا تصویر، درباره یك فرد، به راحتی و بر پایه همان مستندات دست به داوری اخلاقی میزنند و حكم صادر میكنند؛ خواه آن فرد یك سلبریتی باشد، یا یك سیاستمدار یا ورزشكار یا حتی یك آدم ناشناخته.
کتاب مرجع روح بی قرار ایران دوستانی بود که روح خود را در کالبد خدمت رسانی به فرهنگ ملی ایران دمیده بودند و تالیف ، تحقیق ، نوشتن و نشر مقاله و کتاب از ارکان زیست آنان در طول عمر برکتشان بوده است.
محمدتقی دانشپژوه (۳۰ فروردین ۱۲۹۰ ـ ۲۷ آذر ۱۳۷۵) در شرح حال خودنوشتش میگوید: «نیاکان من از دهکدهای بودند به نام درکا، در بلوک دیلارُستاق لاریجان… نیای سوم من، میرزا گلعلی از تیره روحانی آن سامان… او را فرزندی بود به نام میرزامهدی که فرزندی داشت به نام میرزا آقابزرگ که یک دوره وسائلالشیعه چاپ سنگی نخستین، از او به من به ارث رسیده است… پدرم حاج میرزا احمد از مجتهدان و فقهای بنام آمل بود. او هفت سال نجف به سر برده و از مرحوم حاج میرزاحبیبالله رشتی اجازه اجتهاد داشت.»
حوزه کار استاد دانش پژوه، حوزه فهرست نویسی، نسخه شناسی و فهرستپژوهی بود و شاید از نظر گستردگی کار بینظیر باشد. جنبه ای که معمولا بر آن تکیه می شود، نقش ایشان و شیفتگی اش به کتاب و فهرست نسخ خطی و زندهکردن آثار گذشته ما زیر نظر ایشان است؛ ولی مهمترین ویژگی مرحوم دانشپژوه به نظر من این بود که فیلسوف و منطق دان بزرگی بود. ایشان به عنوان مصحح، آثار بزرگی در حوزه منطق و فلسفه چاپ کرده؛ اما فراتر از این بود.
آنچه تا کنون در طول ادوار مختلف نثر پارسی، زبان فارسی را از کژتابیها و کژیها بازداشته، همانا وجود آثار خوب منثور دوران گذشتة ادب و فرهنگ کهن ایران است، آثار مکتوبی که همچون چراغهایی فرا راه نویسندگان و پژوهندگان قرار دارند.
آیین وَر، نوعی سوگند مقدس ایزدی بوده که در ایران باستان هنگام محاکمات مشکل و مبهم برای دادرسی به کار می رفته است. این نوع سوگند با آتش یا آب انجام می گرفته است. به گونه ای که در صورت اثبات نشدن جرم، متهم را با رسومی ویژه، در حضور موبدان وادار می کردند که در درون آتش یا آب رود، یا این که یکی از اندام خود را با شیئی آتشین و تفتیده مماس کند و بی گناهی خود را به اثبات رساند.
سخن در باب یکی از لطیفترین و در عین حال غامضترین روایتهای عرفان اسلامی است؛ حکایت شیخ صنعان در منطقالطیر عطار. این قصه در مرز بسیار دقیق نسبت میان «شریعت» و «طریقت» منزل دارد و نمیدانیم عطار با ذکر این حکایت در بیان غلبۀ طریقت بر شریعت است (با افعال شریعتگریز شیخ در متن عشق جنونوارش) یا غلبۀ شریعت بر طریقت (با بازگشت نصوحوار شیخ به دامان رسول شریعت) یا در پی بیان ظریفهای دقیق است که شریعت پیش از درک طریقت، بنیان مرصوص و مستحکم ندارد، لیک پس از آن، هم شریعت به «حقیقت» بر جان مینشیند و هم طریقت، نسبتی با حقیقت مییابد.
بااینکه قرابتهای گستردهای میان هشت کتاب سپهری و آثار شاعران سبک اصفهانی از جمله بیدل دهلوی به چشم میخورد؛ کمتر کسی به آن پرداخته است. این نوبت خواهم کوشید ضمن تشریح بیشتر این موضوع به پارهای از وجوه مشترک این دو شاعر اشاره کنم.
روزگار عطار بنا به دلایل مختلف عصر خردستیزی و مبارزه با عقل و نتایج آن است. اصولاً موضوع تکیه بر خرد در امور در کلیه ایدان و فرق مورد تأکید قرار گرفته است؛ لیکن در زمان عطار تأکید بر امور نقلی و توسل به کلام جایگزین مستندات علمی شده بود که به تبع آن با کاهش آثار خردورزی و تنوع و تکثر آثار نقلی روبرو هستیم. اکنون در این پژوهش تلاش بر آن است که در ابتدا به این سؤال پاسخ گوییم که آیا گرایش به عقل کمرنگ شده است؟
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید