جهل در معارف دینی و كوری نسبت به حقیقت باعث فجایع بزرگی در طول تاریخ بشری شده است كه یكی از آنها واقعه عاشوراست. بلای جهل و بیخردی در هر شكل و لباسی خانمانسوز است ولی صبغه قدسی و دینیاش از چنان ویژگی برخوردار است كه شعلههایش بر دلها مینشیند و مغز استخوان را میسوزاند؛ یعنی از قبیل «نارالله الموقده التی تطلع علی الافئده» است. در عاشورا معركه عفریت جهل، آن هم در چهره قدسیاش به نیزه و شمشیر تجسم یافت و بر پیكر سیدالشهداء فرود آمد.
مدرنیته گرچه مقولهیی مفرد است اما در فرهنگهای متفاوت برداشت و تفسیر گوناگون دارد. به بیان دیگر آن مدرنیتهیی كه در غرب جاریست و درك میشود، همان مدرنیتهیی نیست كه ما در ایران داریم و آن را درك میكنیم. مدرنیته زمانی كه به فرهنگ اسلامی ایرانی عرضه میشود تا ما برداشت خویش را از آن به چالش كشیم (یا آن را اصطلاحا بومیسازی كنیم)، دیگر آن مدرنیتهیی نیست كه در غرب درون آن فرهنگ میاندیشند و مینویسند. بنابراین چرا نگوییم كه دنیای امروز تنها یك مدرنیته (جهانشمول) ندارد بلكه نظر به فرهنگهای گوناگون، این گیتی ناچار است كه چند مدرنیته داشته باشد. این تكثر مدرنیتهها در واقع «تكاثر» مدرنیته غرب نیست بلكه تعداد آن منطبق بر تعداد فرهنگ است. روشن است كه «جوهر» مدرنیته در جوامع گوناگون یكسان است و فقط در «عرض» تغییر شكل میدهد.
این عنوان یقیناً بحثانگیز است؛ اما شاید صحیحترین توصیف از تنها نمایش (درام) بومی ارائهشدة دنیای اسلام باشد. «تعزیه» نمایشی آیینی است که قالب و مضمون آن از سنتی مذهبی ریشهدار متأثر است. این نمایش، اگرچه در ظاهر اسلامی، اما قویاً ایرانی است که در اصل از میراث خاص سیاسی و فرهنگی خود ملهم است. ویژگی این نمایش آن است که صراحت و انعطاف را با حقایق کلی درهم میآمیزد و با یگانه ساختن هنر عامیانه روستایی و شهری ـ تفنن درباری ـ هیچ مرزی میان صورت ازلی و انسان، ثروتمند و فقیر، فرهیخته و ساده، تماشاگر و بازیگر باقی نمیگذارد، بلکه هر یک شریک و غنابخش دیگری است. هسته اصلی تعزیه، شهادت قهرمانه امام حس
تاریخ ادبیات، چنان كه از نام آن پیداست، شامل دو بخش است: تاریخ و ادبیات. تاریخ را در اینجا به اختصار میتوانیم سرگذشت چیزی را با توجه به ریشهها و علل و عوامل آن چیز بدانیم؛ اما ادبیات به ویژه در سنت ایرانی مفهومی وسیع است كه قدری نیاز به توضیح دارد: برخی «مجموعه آثار مكتوب و بر جای مانده به هر زبان از روزگار نخست تا زمان حال» را ادبیات آن زبان میدانند. این تعریف تا حدی نارساست، برای آنكه اولاً ادبیات شفاهی و غیرمكتوب را شامل نمیشود، ثانیاً با این تعریف، گویا زبان و ادبیات یكی دانسته شده است، برای آنكه بنا بر این تعریف، باید حتی كتابهایی را كه در مورد علوم مختلف تألیف شده از ریاضی و پزشكی و فیزیك گرفته تا فلسفه و هنر و دین، جزو ادبیات محسوب بداریم.
«سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین علی یونسی دستیار ویژه رئیسجمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی، در نهمین همایش بینالمللی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی در خراسان شمالی»
گرایش هایی که پیشتر از آنها نام بردیم، برای تاثیر گذاری و ترویج اندیشه ها و دیدگاه هایشان یکسان عمل نمی کردند. اسلام گرایان از تبلیغ در مساجد و کانون های تجمع مذهبی، ملی گرایان از گرد همایی در محل اجتماعات عمومی شهری، چپ گرایان از طریق محفل ها و نشر بیشتر استفاده می کردند. از مقایسۀ آثاری که گرایش های مختلف انتشار داده اند، به نظر می رسد که چپ گرایان بیش از بقیه توانایی استفاده از امکانات نشر را داشتند و می توانستند نیروهای کاربلد تری را به همکاری جذب و از آنها استفاده کنند. به مرور شگردهایی هم در این زمینه کشف و از آنها استفاده کردند. پیش از پرداختن به این موضوع، اشارۀ کوتاهی به سابقة ورود اندیشه های چپ به ایران ممکن است به بحث ما کمک کند.
در مورد خانواده و مناسبات خانوادگی وقتی میگوییم خانوادهی جدید جمع پدر و مادر و فرزندان است، چیزی از حقیقت و ماهیت خانواده نگفتهایم و به این جهت، عوارض و لوازم ذاتی آن را نمیتوانیم بفهمیم و این دوری باعث میشود که مثلاً سستی علایق خانوادگی را تابع و فرع تأثیرات خارجی و عوامل اجتماعی و نفسانی قلمداد کنیم. درست است که نوعی ملازمت میان این عوامل از یک سو و عوارض خانوادگی از سوی دیگر وجود دارد، اما این ملازمت بدان معنی نیست که ظهور یکی پیدایش آن دیگری را باعث شده است و ما قادریم یکی از آنها را از میان برداریم تا دیگری هم مرتفع شود. با همهی اینها غرض آن نیست که بگوییم تأثیر و تأثر در جزئیات امور مربوط به خانواده و عوارض آن به هیچ وجه نباید مطرح باشد، بلکه مقصود این است که لزوم تحقیق در معنی تأثیر و تأثر را مورد تأکید قرار دهیم و در صدد باشیم که منشأ و اصل تحول و تغییر خانواده را کشف کنیم.
متفكران مسلمان منشأ همه علوم را خداوند میدانستند؛ لذا به وحدتی ارگانیك بین آنها قائل بودند. آنان بین علوم خاص دینی و علوم طبیعت جدایی نمیدیدند و هدف هر دو را یكی میدانستند. از نظر آنها علوم طبیعی وحدت طبیعت را نشان میدهد كه حاكی از وحدت مبدأ عالم است و این همان چیزی است كه هدف ادیان است. به خاطر همین بود كه آنها همه این علوم را یك جا تدریس میكردند و بعضی از آنان در علوم مختلف متخصص بودند و بین فلسفه و علوم طبیعی و حكمت دینی جمع میكردند و در همه این حوزهها تألیفاتی داشتند. كندی در علوم ریاضی و نجوم و طبیعیات و فلسفه و تفسیر قرآن تألیفات داشت و ابن رشد در فلسفه و طب و فقه اسلامی.
نقش تعیین کننده دانشگاه فعال و روز آمد در تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز جامعه، ترویج و ارتقای دانش، توسعه پژوهش ، فناوری ، نوآوری و کارآفرینی در توسعه فراگیر کشور انکارناپذیر است . طبیعتا ، هر نهاد آموزش عالی میبایست با پیشرفتها و تحولات اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی کشور توسعه یابد. هم چنین برای اطمینان از دستیابی به هدفهای برنامه ریزی شده ، ارزش و نتیجه کار، دانشگاه بایستی عالمانه، منصفانه ، منظم و دقیق و با بهره گیری از شاخصها و ملاکهای علمی روز آمد مورد ارزشیابی کیفی و کمی قرار گیرد تا با اصلاح مستمر خود، نقش خود را دراجرای برنامههای مناسب آموزش و توسعه هدفمند ایفا کند.
آكادمی لاهه با هدف تحقیق و تدریس در قواعد كلی حقوق بینالملل تاكنون چند بار كلاسهای فشردهای برای نظریه اسلامی در این زمینه برقرار كرده و از استادان اسلامشناس دعوت كرده و سپس به نشر اثرشان اهتمام ورزیده و آن را در مجموعه دروس آكادمی لاهه به چاپ رسانده است. آنچه در پی میآید، بخشی از مطالب كتاب «حقوق بینالملل: رهیافتی اسلامی» از استاد دانشمندی است كه در مراتب عالی حوزه و دانشگاه تحصیل و تدریس كرده و در عمل نیز سالها عهدهدار كارهای مرتبط با امور قضایی و حقوق بوده و در تدوین این كتاب با استفاده از طرح درسهای آكادمی لاهه، بر آن بوده كه نظریات فقهی شیعی را بازگو نمایند و احیاناً تحلیلهای اجتهادی شخصی را مطرح سازند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید