با یكی از دوستان مترجم صحبت میكردم و سخن كشیده شد به ممیزی كتاب. میگفت وقتی به نمایشگاه كتاب میروم یا در مراسمی شركت میكنم تعدادی از خوانندگان، نخستین سوالی كه مطرح میكنند میزان حذف از كتاب است. در مواردی هم كه با هزار تاكید و قسم و جان من و جان شما، میگویم هیچ حذفی انجام نگرفته یا تغییر در حد یكی دو كلمه بوده كه آنهم تاثیری در مفهوم و حتی شكل داستان ندارد، طرف با نیشخندی به معنای «بابا ما رو گرفتی»، راه میكشد و میرود.
قصدم از بازگویی این حکایت بوستان سعدی، گوشزد کردن دوباره نوشتهای است که هفته پیش تقدیم داشتم و بازگویی یک حکایت دیگر و آن هم قحطی تهران در سالهای 1297 و 1298 شمسی که جمعیت ایران و تهران به یکسوم جمعیت قبلیاش رسید و بسیاری از مردم به خاطر بروز وبا از دست رفتند و تمامی آرامستانهای تهران، مملو از فوتشدگان شده بود و در میان آنها، خطاط معروف عصر قاجار، میرزا رضا کلهر نیز دیده میشد و این هیچ نبود مگر آنکه تهران دچار کمبود آب شده بود و مردم از سر ناچاری، از آبهای آلوده استفاده میکردند و تاوان آن را نیز با تقلیل جمعیت از 200 هزار نفر به 80 هزار نفر دادند.
معماری ایرانی از ابتدا تا به امروز، در هر دورهای، دارای نوآوریها و نوگراییهای خاص خودش بوده، زمانی را نداریم كه معماران عصر، ویژگیهای مخصوص به خود نداشته باشند. هر معماری ویژگیهایی مرتبط با ویژگیهای عصر خودش داشته و بر اساس آن پیش میرفته. به عبارتی معماری ملی ایران همیشه جنبه نوآوری داشته. متاسفانه به كار بردن صفت سنتی، معماری گذشته ما را در مقابل آنچه معماری مدرن امروزه نام دارد، قرار میدهد. در واقع میتوانیم بگوییم به خصوص از دهه ٤٠ به بعد، یك گسیختگی در معماری شهرهای ما به وجود آمد و آنچه ویژگیهای معماری ملی بود، به كنار گذاشته شد و شهرداران از یكسری مدلها و ساختارهایی كه به گذشته كشور و به گذشته خودشان تكیه نداشت، دنبالهروی كردند و روز به روز فاصلهاش با گذشته بیشتر شد.
تأخیر در بررسی و تأیید حکم رؤسای بیش از ۳۰ دانشگاه کشور در شورایعالی انقلاب فرهنگی حالا وارد مرحلهای غیرطبیعی شده است. سال ۹۳ نیز به پایان رسید و اولین جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۹۴ دستور جلسهای عجیب مانند سه جلسه آخر این شورا داشت: «بررسی وضعیت طلاق در کشور». چراکه بسیاری از دانشگاهها چشمانتظار در دستور کار قرارگرفتن بحث تأیید حکم ریاست دانشگاهها بودند.
سالها پیش سیمین بهبهانی، دوست عزیز من و همسرم ایران، سفر کوتاهی به فرانسه کرده و لذت میزبانی خود را به ما بخشیده بود. سیمین، این بزرگبانوی شعر فارسی را همه میشناسیم. خورشید آسمان ادب بود؛ خورشیدی که دل ما را روشن میکرد و گرم میداشت. صد دریغ که رفت، ولی یادش همیشه برای ایرانیان زنده خواهد بود. باری میهمان ما بود و مسلم است دوستدارانش میل بسیار داشتند دورش جمع شوند.
شاید گروهی از ما فکر میکردیم کابوس عوامفریبی و عوامگرایی، خاص تندروترین سیاستپیشگان بود که کلمات غیرمتعارف آنها در سطح ملی و بینالمللی به واژگان و مفاهیم رایج تبدیل شد و از این راه تا امروز میلیاردها دلار هزینه مالی و هزاران ساعت هزینه زمانی بر دوش مردم و بودجه کشور گذاشتهاند. شاید فکرمان این بود با رفتن آنها این ماجراها نیز تمام شده؛ شاید خیال میکردیم این دشنامها با این آدمها آغاز میشود و با همانها هم پایان مییابد؛ شاید تصور میکردیم مردم و تحصیلکردگان ما باید از اینگونه رفتارها و الفاظ و اندیشههای نامناسب و استفاده از توهین و فحاشی به یکدیگر و دیگران، بهمثابه ابزار فکری، مصونیت داشته باشند... اما همه این تصورات با اتفاقاتی که اینروزها درحال تکرار است، نادرستی خود را نشان میدهند.
امام موسي صدر در روز 14 خرداد سال 1307 هجري شمسي در شهر مقدس قم ديده به جهان گشود. پدر ايشان مرحوم آيت الله سيد صدرالدين صدر، جانشين مرحوم آيت الله شيخ عبدالكريم حائري مؤسس حوزه علميه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جد پدري ايشان مرحوم آيت الله سيد اسماعيل صدر، جانشين مرحوم آيت الله ميرزا حسن شيرازي و مرجع مطلق زمان خود، و جد مادري ايشان مرحوم آيت الله حاج آقا حسين قمي، جانشين مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني و رهبر قيام مردم مشهد بر عليه رضا خان بود.
دراستقبال از یکصد و چهارمین سالروز تولد «محمدتقی دانش پژوه» محمدتقی دانشپژوه، استاد فقید دانشکدههای الهیات و ادبیات دانشگاه تهران 30 فروردین 1290 در شهر آمل به دنیا آمد.
نخستینبار را که با شادروان استاد محمدتقی دانش پژوه، یکی از برجستهترین چهرههای نادر و کم نظیر روزگار ما، در مرکز نشر دانشگاهی آشنا شدم هرگز فراموش نمیکنم. مهرماه 1362 بود، بتازگی در مجله نشر دانش مقالهای در معرفی کتاب العبارئ (قضایای منطقی) فارابی که پروفسور زیمرمان آن را به انگلیسی ترجمه کرده و با مقدمه و حواشی مفصل منتشر کرده بود نوشته بودم.
کسی نیست که نام استاد زنده یاد محمد تقی دانشپژوه را درعالم کتابشناسی نشنیده باشد و او را نشناسد. در هر کتابخانه مهم خارجی که وارد شوید و اثری از نسخه خطی در آن بیابید، رد پایی از وی در کتابشناسی و تألیفی با ارزش در نسخه شناسی نسخههای خطی فارسی از وی میتوان یافت و این مرهون پشتکار، علاقه و تلاشهای علمی وی بود که اینگونه خود را به جهانیان شناساند و هم به برکت وجود و همت او و همراهی ایرج افشار بود که نخستین دوره کارشناسی ارشد نسخ خطی و کتابهای کمیاب در سال 1369 در دانشگاه تهران ایجاد شد و ما توفیق آن یافتیم تا در کلاس هایش شرکت جوییم و خوشه چینیها کنیم.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید