«سعدی شیرازی» و زباناش، گستره جغرافیایی بالایی دارد که از مصر تا اقصای چین را در بر میگیرد. چنانکه «ابن بطوطه»؛ سیاح مراکشی که سفرنامهاش را نه به طور روزانه، بلکه بعدها، برای کسی روایت کرد، آن شعر سعدی را که قایقرانهای چینی میخواندند از بَر شده بود. آن شعر که عجیب در خاطرش هم مانده بود این بیت بود که: «صورتگر نقاش چین/ رو صورت یارم ببین».
«سعدی افشار» آخرین بازمانده نسل سیاه بازان نمایش ایرانی بود که از دست رفت اما نباید با از دست رفتن سعدی افشار این سنت نمایشی که به نوعی هویت تئاتر ایران را در بر میگیرد، از دست داد.
«ناسیونالیسم» و «نژادگرایی» دو روی یک سکه هستند که اگر یک روی آن در یک جامعه برجسته شود، روی دیگر آن نیز در عمل و رفتار اجتماعی تجلی مییابد. اسلام، برای از بین بردن چنین رفتار فردی و اجتماعی و جلوگیری از رشد آن به مثابه یک آنومی، «برابری انسانها» را به عنوان یک اصل مهم اسلامی و «تقوی» را شاخص آن قرار داد.با چنین رویکردی، اسلام، هیچگاه ملتها و یا زبانهای گوناگون را نفی نکرد، اما ناسیونالیسم افراطی را یک رویکرد ناشایست و نژادگرایی را یک امر ضداسلامی خواند و راه دوری از این بیماری اجتماعی را «برابری انسانها» از هر جنس و رنگ ونژاد و احترام به «انسان» در شرایط عام خود دانست. حادثه تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده، بیش از آنکه به مثابه یک اقدام ناشایست و شنیع بین دو فرد تلقی شود، در سطح کلان، مسأله ناسیونالیسم و نژادپرستی را به شکل کور و در برخی موارد با احساسات تند و غیرعقلانی و بهدور از منطق برجسته نمود.
بهار بر آن است که سعدی در گلستان تعمّد نداشته است که کلام خود را موزون بیاورد؛ ولی «کمال ذوق فطری و موزونی قریحه و لطف سلیقه» او موجب موزون شدن عبارات آن شده است، به گونهای که «غالباً یا احیاناً، با پس و پیشکردن بعضی کلمات و افعال [در نثر گلستان]، مصراعهایی تمام از کار بیرون میآید.»
در این زمینه کتابهای زیادی نوشته شده که اغلب دارای اطلاعات مستند و ارزشمندی هستند که از آن جمله است: «خاطرات سیاسی ـ اجتماعی» دکتر صادق طباطبایی (در سه جلد، چاپ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)).
اختصاص روزی به نام شیخ اجل به پاسداشت مردی است كه در گذر تاریخ همواره برای همه ما آموزگارزندگی بوده است با همه جنبههای آن و بدین جهت است كه برای ملت ایران و دوستداران زبان فارسی وفرهنگ ایرانی هر روز، روز سعدی است و او هرگز از عرصه حیات فرهنگی و اجتماعی ما غایب نبوده تا ما بانامگذاری روزی بخواهیم به او حیات فرهنگی ببخشیم .
اگر از شما بخواهند که زمان را شرح دهید، باوجود آنکه میدانید چیست، ولی نمیتوانید تعریف جامعی از آن ارائه دهید، زیرا زمان گرچه قابل فهم است ولی به تعریف در نمیآید. در تاریخ تفکر بشر نیز کسی نتوانسته تعریف درست و دقیقی از این اصطلاح به دست دهد. نظریه نسبیت اینشتین که زمان را بُعد چهارم میداند فهم این معضل را پیچیدهتر کرد، زیرا آن را واقعی نمیشمارد و آینده را چیزی میداند که پیشتر بوده و مانند گذشته ثابت است. زمان در این نظریه حرکتی خلاق و آزاد ندارد، یعنی حرکت نمیکند و نمیگذرد، رویدادها رخ نمیدهند، بلکه ما به دیدارشان میرویم. براساس این نظریه آنچه حرکت میکند، زمان نیست بلکه کائنات، از جمله انسان است و زمان ایستاده و ناظر اوست.
گلستان سعدی هنریترین، ادبیترین و زیباترین کتاب نثر فارسی، با محتوای کلی، اجتماعی، سیاسی و ادبی در سراسر تاریخ ادبیات کلاسیک فارسی، تصنیف سعدی، شاعر و نویسنده پرآوازه ایران در سده هفتم هجری است. نویسنده برخلاف اثر دیگر خود، یعنی بوستان، که از آن با تعبیر کنایی «نامبردار گنج» یاد میکند (ز ششصد فزون بود پنجاه و پنج ر که پُر دُر شد این نامبُردار گنج)، به نام این اثر خود، یعنی به نام گلستان، در دو موضوع تصریح کرده است: «گفتم برای نُزهت ناظرات و فُسحت حاضران کتاب گلستان توانم تصنیف کردن… به چه کار آیدت ز گل طبقی ر از گلستان من ببر ورقی».
کمتر هنرمند ایرانیای را میشناسید که به جرم قتل یا دزدی محکوم شده باشد. من نیز در بیش از نیمقرن سابقه هنریام چنین چیزی را بهخاطر ندارم. کمتر هنردوستی را میشناسید که به رفتار خشونتآمیز شهره باشد. در چنین شرایطی است که برخورد با برنامههای فرهنگی و هنری و مانعایجادکردن برای برگزاری کنسرتهای موسیقی یا نمایش فیلمها و تئاترها جای تعجب دارد و بهعنوان مسئلهای لاینحل باقی مانده است.
امروزه تبدیل ماده و نیرو به یُمن صنایع بشری، به حد و سطحی رسیده است که همین صنایع به صورت عاملی قوی در تغییر و تبدیل کلی طبیعت تلقی میشوند. کارکردهای نیرو و ماده که به وسیله آن جامعه، طبیعت را «مطیع ساخته و تحت سلطه خود» درآورده و صورتی از مواد و نیروی کاملاً تغییرشکلیافته را به طبیعت بازمیگرداند (از قبیل فضولات صنعتی خانگی و…) به گسستن توازن و تعادل پدیدههایی که خصیصه آنها در طی سدهها و دورانهای متمادی بهرهمندی از چرخههای طبیعی متوازن و هماهنگ بوده، انجامید. معذلک در پی یک تحول طولانی، طبیعت استعداد و قابلیت مرمت گسستگیهای احتمالی در تعادل قوای خود را بازیافت؛ یعنی تا زمانی معین و حد و آستانهای مشخص، طبیعت مقدار زیادی از استعداد و قدرت مقاومت خود را در برابر خرابکاریها و ضایعات ناشی از اعمال انسان را ترمیم نمود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید