تأملی در کتاب گرانسگ ویرایشی و درست نویسی«استاد ابوالحسن نجفی» در حوزه زبان پارسی «غلط ننویسیم » (۱۳۶۶) ، اثرِ استاد ابو الحسن نجفی در زمره آثاری است که از همان آغاز انتشار در کانون توجه متخصّصان زبان فارسی و مخاطبان عام قرار گرفت. این واقعیّت را از فراوانی نقد ها و همچنین شمارگان و تعدّد چاپ اثر میتوان در یافت. سبب این توفیق را علاوه بر گرانقدری اثر، تا حدّی در ارجمندی جایگاه نویسنده نیز می توان جستجو کرد. عمده انتقادهایی که تا به حال به اثر شده، عبارت اند از:
۱۸ اسفند سالگرد سید جمالالدین اسدآبادى (۱۲۱۷ـ ۱۲۷۵ ش) است؛ بزرگمردی که نقش بنیادینی در بیدارسازی امت اسلام در قرون معاصر دارد. آنچه در پی میآید، بخشهایی از کتاب نهضتهای اسلامی در صدسالة اخیر به قلم استاد شهید است که همچنان شنیدنی و راهگشاست.
سوگند خوردن با زندگی روزمرهی ما پیوند یافته است و سوگند یاد کردن به عناصر و مولفه های متافیریکی و جان عزیزان و حتی به جان مخاطب ناباور از نمونه های رایج آن است.اما در شاهنامه، یزدان پاک، شب و روز، آتش ،آتش کده های معروف، ماه و خورشید از جمله عناصر مرجع شخصیت ها و قهرمانان برای پیمان بستن و سوگند خوردنند.
چهل سال قبل در سی بهمن ۱۳۵۳ امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان، در «موعظه روزه مسیحیان» در بیروت، در کلیسایی حضور یافت و به سخنرانی پرداخت. امسال به مناسبت چهلمین سال ایراد آن سخنرانی، «انجمن علمی ادیان حوزه علمیه قم» همایشی در تالار اجتماعاتش برگزار نمود که گروهی از فضلا و طلاب در آن حضور یافتند و اساتید محترم به ایراد سخنرانی پرداختند و بانوی مکرمه «حورا صدر» دختر امام موسی صدر هم مطالبی در این باره بیان داشت. آنچه در پی میآید، متن سخنرانی استاد خسروشاهی است.
انتخابات در ساماندهی نظام ما پذیرفته شده و نقش مهم و اثرگذاری دارد. بنابراین باید بیش از هر چیز دیگر مورد دقت قرار گیرد. هر کس که دلبسته مقام باشد برای نظام خطرناک است و راه او را بستن، جهاد اکبر است
در سقیفه اصلیترین اصول جاهلیت عرب یعنی «تعصب قبیلگی» حیات دوباره یافت، تا آنجا که هرچه در سقیفه اتفاق افتاد، رنگی عربی داشت و از تعصب نسبت به قبیله ناشی شده بود. رحلت پیامبر(ص) یکی از بزرگترین حوادث تمام دوران حیات اسلام بود و به سرعت وقایع بزرگ دیگری را به دنبال آورد. اولین حادثه جریان سقیفه بود که بلافاصله پس از رحلت اتفاق افتاد و نقش تعیین کنندهای در سرنوشت همه ادوار آینده اسلام داشت.
درست است که ابن سینا بر کتاب اثولوجیا شرح نوشته و به آن توجه داشته است، ولی این عمل او به هیچ وجه دلیل بر این نیست که این فیلسوف بزرگ، نوافلاطونی است، او در این شرح به حکمت خسروانی نظر داشته است.
من موضوع صحبتم را به مقایسه دو رساله «سیر و سلوك» خواجه نصیر و «المنقذ منالضلال» غزالی اختصاص میدهم. اما برای من همیشه این سوال مطرح بوده كه چرا خواجه نصیر به تمام مخالفان فلسفه و عرفان پاسخ داده اما در برابر غزالی كه بزرگترین دشمن فلاسفه بوده و در این زمینه كتاب نوشته است، ساكت مانده است.
متاسفانه برخی از سخنرانان ما بین سخن گفتن و باید چقدر سخن گفتن را تشخیص نمیدهند و در واقع بین باید و هست را تشخیص نمیدهند. این گرفتاری جوامع بشری است كه بین هستها و بایدها را تشخیص نمیدهند. سوال اینجاست آنچه باید هست یا آنچه هست باید؟ برای روشن شدن بحث مثالی میزنم؛ آیا ما هرچه كه میبینیم هست یا آنچه كه هست میبینیم؟ خداوند تبارك و تعالی برعكس ما است. آنچه میبیند هست.
هر كس از خواجه طوسي نامي شنيده باشد بلافاصله چند علم در ذهنش ميآيد كه در درجه اول كلام است. به هر حال خواجه طوسي نظامدهنده كلام شيعه اثنيعشري با كتاب تجريدالاعتقاد و ساير رسالات است. باز در علوم انساني و فلسفه عرفان، شرح بر اشارات در نمط نهم و در غير علوم انساني نيز نجوم و رياضيات و... خواجه بسيار توانا بوده است. آنچه در اخلاق و فلسفه از خواجه صحبت نشده علم اصول فقه است كه در دامن ادبيات اسلامي پرورانده شده است و مشهور است كه بنيانش را شافعيمسلكان گذاشتهاند اما در اين زمينه اختلاف نظر وجود دارد. واقعيت اين است كه با تدوين اين دانش علماي شيعه مقداري با قواعدي از اين اصول موضعگيري كردند و ميتوان منكر آن شد كه شافعي آن را بنيان نهاده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید