1394/9/4 ۱۰:۰۳
فارابی یکی از دانشمندانی است که درباره جامعه مطلوب صحبت کرده است. یکی از سوالاتی که پیشروی اندیشمندان امروز ایران قرار دارد، این مساله است که بعد از انقلاب و پایهگذاری جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک اصل، این حکومت چه جامعه مطلوبی را برای خود ترسیم کرده است؟ همچنین اندیشمندان ما باید به این سوال پاسخ دهند که جامعه مطلوب چه مولفههایی دارد؟ فارابی مشخصا درباره جامعه مطلوب و مسائلی که میتواند در پیش روی ایجاد آن، به صورت موانع، وجود داشته باشد، صحبت کرده و مفاهیمی را در اختیار ما قرار داده که از قضا مفاهیمی بسیار کلیدی نیز است.
فارابی یکی از دانشمندانی است که درباره جامعه مطلوب صحبت کرده است. یکی از سوالاتی که پیشروی اندیشمندان امروز ایران قرار دارد، این مساله است که بعد از انقلاب و پایهگذاری جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک اصل، این حکومت چه جامعه مطلوبی را برای خود ترسیم کرده است؟ همچنین اندیشمندان ما باید به این سوال پاسخ دهند که جامعه مطلوب چه مولفههایی دارد؟ فارابی مشخصا درباره جامعه مطلوب و مسائلی که میتواند در پیش روی ایجاد آن، به صورت موانع، وجود داشته باشد، صحبت کرده و مفاهیمی را در اختیار ما قرار داده که از قضا مفاهیمی بسیار کلیدی نیز است. ما وقتی از جامعهشناسی آلترناتیو صحبت میکنیم، این را در خلأ نمیتوانیم بسازیم، بلکه باید مبتنیبر مفاهیم باشد. مثلا جامعه مطلوب رورتی یک جامعه لیبرالیسم است؛ لیبرالیسمی که مبتنیبر اقتصاد آزاد باشد. آیا بهعنوان مثال لیبرالیسم مبتنیبر اقتصاد آزاد بدون توجه به شاخصههای فرهنگی در ایران میتواند جواب دهد؟ مطمئن باشید اگر جواب میداد، انقلاب سال 57 اتفاق نمیافتاد. پس معلوم است، در جامعه ایران شاخصههایی وجود دارد که اگر به این شاخصهها توجه نشود و مفهومسازی و تئوریسازی در آنها انجام نگیرد، نمیتوانیم حتی به آن راهحل اقتصادی و پیشرفت تکنولوژیکی مورد نظر نیز برسیم. فارابی میتواند این مفاهیم را در اختیار ما قرار دهد.
فارابی در زبان رضا داوریاردکانی بهعنوان فیلسوف فرهنگ نامیده شده است. فارابی، فیلسوفی است که در حوزه فرهنگ اندیشیده و امروز یکی از دغدغههایی که در حوزه تجربه مدرنیته ایرانی قرار دارد، همین مساله فرهنگ است. باید به این مساله اندیشید که فرهنگ ایرانی ما در کجای مدرنیته ایرانی قرار میگیرد و آیا نقشی اساسی برعهده دارد یا اینکه اساسا نقشی ندارد؟ آیا باید این نقش کمرنگ شود؟ دین و رابطه آن با فرهنگ و مدیریت اجتماعی و حوزه سیاست چگونه است؟ اینها پرسشهایی است که بعد از انقلاب 57 و تاسیس جمهوری اسلامی، نهتنها در ایران مطرح شده، بلکه مناطق آسیای مرکزی، قفقاز، مناطق حوزه اوراسیا، مدیترانه و لبنان و حتی عربستان، عراق، ترکیه و جهان اسلام درگیر این سوال شدهاند. انقلاب اسلامی 57 این سوالات ذهنی و فلسفی را به میان جامعه آورده و فیلسوفی مانند فارابی برای این رابطهها یعنی سیاست و فرهنگ، سیاست و اجتماع و سیاست و دین پاسخی داده است. ممکن است پاسخ او امروز نعل به نعل نتواند جوابگوی ما باشد، ولی مفاهیمی که در اختیار ما قرار میدهد فراسوی مفاهیم اروپامحورانه است. ما امروز به چنین اندیشمندانی نیازمندیم. نهتنها فارابی، بلکه ابنخلدون، سعید نورسی و...اندیشمندانی که فراسوی نگاههای اروپامحورانه نگاه کردهاند.
به همین دلیل در کتاب «ما و فارابی» مفهوم «بازگشت به خویشتن» را مطرح میکنیم. بازگشت به خویشتن، به این معنا که نگاه به حال و گذر از غیر باشد، مقصود نیست؛ زیرا بحث یک بحث هویتی نیست.
صحبت من این است که اگر قرار است در جهان امروز بتوانیم فضایی را برای خودمان ایجاد کنیم که راه آینده ما مشخص شود، باید به شناسنامه گذشته خویش نگاهی داشته باشیم. اندیشمند ایرانی که شناسنامه نداشته باشد یا علوم انسانی که در ایران وجود دارد، اگر ارتباطی با فارابی، ملاصدرا، ابنسینا، سهروردی، خواجهنصیر، اقبال و حتی شریعتی نداشته باشد، نمیتواند حتی نسبتی هم با هایدگر و هابرماس و... داشته باشد، چون ما در جهانی زیست میکنیم که جهان ایرانی در آن یک واقعیت است. هابرماس در فضای جهان آلمانی زندگی میکند و مقولههای جهان آلمانی - که ما به آن جهانشمول میگوییم - ممکن است با مسائل کسانی که در ایران زندگی میکنند، مشترکاتی و مفترقاتی داشته باشیم. همانگونه که مشترکات مهم است، مفترقات هم مهم جلوه خواهد کرد. این راه، همان راهی است که اگر بتوانیم آنها را از هم تمییز دهیم، آنگاه میتوانیم از مدرنیته ایرانی سخن بگوییم و از آن مهمتر از علوم انسانی با نگاه ایرانی صحبت کنیم و جوانب مختلف آن را در نظر بگیریم.
موسس فلسفه اسلامی
ابونصرمحمدبنمحمد فارابی را موسس فلسفه اسلامی نامیدهاند. منظور از فلسفه اسلامی فلسفهای است که در میان مسلمانان شکل گرفته و رشد و نمو یافته است. البته «کندی»، نخستین فیلسوف عرب و مسلمانان، بر فارابی مقدم بود؛ اما گسترش و عمق فلسفه فارابی او را برتر از کندی یا برخی دیگر که پیش از او به فلسفه روی آورده بودند، قرار میدهد. فارابی بلندآوازهترین فیلسوف مسلمان است که به فلسفه سیاسی عنایت خاصی داشته است؛ فلسفهای که فارابی آن را طرح و تدوین کرده، همواره بر فلسفه و فیلسوفان بعدی موثر بوده و بهرغم موافقت یا مخالفت، نادیده گرفتن افکار او امکانپذیر نبوده است. هر چند او موسس فلسفه اسلامی و یکی از مهمترین فیلسوفانی است که درباره این سنت فلسفی نظریهپردازی کرده، اما تاریخ دقیقی از تولد و مرگش در دست نیست. البته تاریخ تولد بین سالهای 257 تا 259 هجری قمری ذکر شده، اما برخی منابع تولد او را روز 25 نوامبر 878 میلادی دانستهاند؛ بهانهای که میتواند فرصتی دوباره برای بازخوانی آنچه فارابی در فلسفه اسلامی انجام داده است، باشد.
منبع: روزنامه فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید