جایگاه معنویت در الهیات اسلامی راز و رمز دینداری / سید‌مصطفی محقق‌داماد

1394/8/27 ۱۰:۲۳

جایگاه معنویت در الهیات اسلامی راز و رمز دینداری / سید‌مصطفی محقق‌داماد

قصد من در این بحث این است که از دیدی دینی و قرآنی صحبت خود را مطرح کنم. به همین دلیل به دو سوال پاسخ می‌دهم؛ سوال اول این است که آیا از نظر الهیات اسلامی، مراد از معنویت صرفا تقید به عمل به احکام شریعت است؟ به این معنا که چنانچه کسی به تمام احکام الهی عمل کند و رفتار اجتماعی خود را منطبق بر شریعت قرار دهد، مصداق یک شخص معنوی است؟ سوال دوم اینکه آیا مراد از معنویت همان اخلاق است؟ یعنی اگر کسی متخلق باشد، معنوی است؟ مطالعه و امعان‌نظر در ادبیات الهیات اسلامی، این‌گونه نشان می‌دهد که پاسخ هر دو سوال منفی است.

 

قصد من در این بحث این است که از دیدی دینی و قرآنی صحبت خود را مطرح کنم. به همین دلیل به دو سوال پاسخ می‌دهم؛ سوال اول این است که آیا از نظر الهیات اسلامی، مراد از معنویت صرفا تقید به عمل به احکام شریعت است؟ به این معنا که چنانچه کسی به تمام احکام الهی عمل کند و رفتار اجتماعی خود را منطبق بر شریعت قرار دهد، مصداق یک شخص معنوی است؟ سوال دوم اینکه آیا مراد از معنویت همان اخلاق است؟ یعنی اگر کسی متخلق باشد، معنوی است؟ مطالعه و امعان‌نظر در ادبیات الهیات اسلامی، این‌گونه نشان می‌دهد که پاسخ هر دو سوال منفی است. به نظر می‌رسد قبل از ورود در بحث اجمالا معنویت در الهیات اسلامی چیزی است که می‌توانیم آن را عنصر اصلی دینداری قرار دهیم. از نظر الهیات اسلامی، هدف اساسی برای بعثت انبیای‌ الهی، تنها عمل به شریعت و اخلاق نیست. در قرآن مجید و سایر منابع اسلامی، ما تعبیرات بسیار زیادی داریم که افرادی عامل به شریعت را، چون فاقد آن عنصر اصلی و راز اساسی دینداری هستند، مورد نکوهش قرار داده است. نمونه آن را در سوره «ماعون» می‌بینیم.

خداوند در برخی آیات این سوره‌ها می‌فرماید بعضی افراد به شکل نماز توجه دارند ولی به راز آن توجه ندارند، اینان خوب نماز می‌خوانند ولی نسبت به آن معرفت ندارند. سوره مبارکه فرقان در صفت عبادالرحمان می‌فرماید بندگان رحمان کسانی هستند که زمانی که آیات خدا را به ایشان متذکر می‌شوند، سقوط بر زمین - کنایه از افتادن بر زمین هنگام عبادت یا همان عبادت کردن - را کورانه و کرانه انجام نمی‌دهند. حال باید ببینیم این نوع عبادت چیست؟ عنصری در اینجا وجود دارد که در فقدان آن، عبادت کورانه و کرانه می‌شود. به نظر بنده آن عنصر راز و رمز و گوهر اصلی دینداری است و فقدان آن را به دو گونه می‌توان تفسیر کرد. نخست آنکه آثار خوب دینداری را انسان پیدا نمی‌کند. بنابراین به نظر می‌رسد این تفسیر کامل نباشد. اگر آن گوهر اصلی را پیدا نکرده و دیندار شده‌ایم، خطر آن از بی‌دینی بسیار بیشتر است؛ این گفته مستقیم قرآن مجید است.  امام فخر رازی در مفاتیح‌الغیب در ذیل آیه «والعصر ان الانسان لفی خسر» می‌گوید سال‌ها در معنی خسر مانده بودم که روزی در بازار، یخ‌فروشی را دیدم که فریاد می‌زند: مردم یخ من را بخرید که اگر نخرید من در خسر قرار می‌گیرم. فهمیدم خسر آن چیزی است که از مایه انسان روزبه‌روز کم شود. به هر حال خسران؛ یعنی روزبه‌روز عقبگرد و ما باید آن گوهر را پیدا کنیم.  ما همیشه باید از خدا بخواهیم اگر دین را درست نمی‌فهمیم، کاری کند که ما بی‌دین شویم. از نظر قرآن فضیلت بی‌دین در این جهت بسیار بیشتر از دینداری است که بدون راز، دیندار باشد. رازی که از آن سخن می‌گویم به تعبیر قرآن کریم حبل‌الله - ریسمان خدا – و به تعبیر دیگر عروه الوثقی - دستگیره محکم - است. جنایاتی در تاریخ ادیان اتفاق افتاده که قبل از دین ابدا وجود نداشته است؛ جنایاتی پس از اسلام اتفاق افتاده که اصلا قبل از اسلام سابقه نداشته است که می‌توان به فاجعه کربلا اشاره کرد.  کلمه معنویت در قرآن کریم نیامده است، اما تعبیرهایی به جای آن آمده که می‌تواند ما را به آن راز و رمز اصلی برساند. قرآن، راز اصلی دینداری را معرفت و ایمان به غیب دانسته است. یک انسان زمانی که خود را متصل به ساحت قدسی یک منبع می‌بیند، آن معنویت است زمانی که انسان قبول می‌کند این جهان، جهان دیگری دارد که عالم غیب است و این جهان، جهان شهود است خود را متصل به آن ساحت می‌بیند؛ این راز دینداری است. اگر انسان تمام اعمال خود را انجام دهد، اما این معرفت را نداشته باشد، راز دینداری را گم کرده است. تجربه اتصال به عالم غیب به نظر من، مفهوم معنویت در الهیات اسلامی است.  راز و تفاوت بین دیندار و غیر‌دیندار هم در همین مساله است. کسی که این جهان را فقط همین عالم محسوس می‌داند و به قول ابن‌سینا وجود را تنها در محسوس خلاصه می‌کند، مومن به غیب نیست. فرق بین دیندار و غیر‌دیندار هم همین است. مومن به غیب دیندار است و غیرمومن به غیب‌ دیندار نیست. از وضع آیات و روایات این گونه بر‌می‌آید که معنویت در ادبیات اسلامی تعابیر مختلف دیگری نیز دارد؛ مثلا در ادبیات اسلامی بصیرت خوانده شده است.

منبع: روزنامه فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: