امام حسین(ع) در برابر منكری ایستاد كه منشا آن در حكومت بود / محمد تقی فاضل میبدی

1394/8/3 ۱۰:۳۶

امام حسین(ع) در برابر منكری ایستاد كه منشا آن در حكومت بود / محمد تقی فاضل میبدی

حكومت اموی‌ها كه از معاویه شروع شد حكومتی به ظاهر دینی بود كه با جهل مذهبی مردم گره خورده بود، بنابراین اساس حكومت آنها نامشروع و غصبی بود. به این دلیل اسلامی كه آوردند اسلام واقعی نبود؛ قبیله‌ای از اشراف قریش بودند كه از ابتدا با اسلام مشكل داشتند، اسلام نیز با اشرافی‌گری درافتاده بود. امویان دیدند كه نمی‌توان در مقابل اسلام به صورت كفر و شرك ایستاد، فرصت‌طلبی كرده و به ظاهر اسلام آورده و در فرصت مناسبی كه پیدا كردند از راه كودتا، ترس، تهدید و تحریف دین جایگاه خلیفه مسلمین را به دست آوردند.

 

 

حكومت اموی‌ها كه از معاویه شروع شد حكومتی به ظاهر دینی بود كه با جهل مذهبی مردم گره خورده بود، بنابراین اساس حكومت آنها نامشروع و غصبی بود. به این دلیل اسلامی كه آوردند اسلام واقعی نبود؛ قبیله‌ای از اشراف قریش بودند كه از ابتدا با اسلام مشكل داشتند، اسلام نیز با اشرافی‌گری درافتاده بود. امویان دیدند كه نمی‌توان در مقابل اسلام به صورت كفر و شرك ایستاد، فرصت‌طلبی كرده و به ظاهر اسلام آورده و در فرصت مناسبی كه پیدا كردند از راه كودتا، ترس، تهدید و تحریف دین جایگاه خلیفه مسلمین را به دست آوردند. معمولا هر اتفاق بزرگ و انقلابی‌ای كه رخ می‌دهد عده‌ای فرصت‌طلب به كمین می‌نشینند تا زمانی كه زمینه را فراهم دیدند دوباره بازگشته و هم منافع خود را ببرند و هم به آن انقلاب یا تحولی كه ایجاد شده ضربه كاری خود را وارد كنند. معاویه خلافت خود را از راه قبیله‌گری و نسبت فامیلی با حكومت وقت- عثمان- به دست آورده بود و كم‌كم پس از عثمان، با جنگ و ترس و تهدید خلافت خود را تثبیت كرد. به همین دلیل امام حسن(ع) با او به مقابله برخاست، اما از آنجا كه مردم به دنبال پول و منافع بودند ایشان را تنها گذاشتند و امام حسن(ع) لاجرم تن به صلح داد. جریان غصب خلافت كه در نهایت به سلطنت و حكومت موروثی تبدیل شد برخلاف عهدنامه‌ای كه معاویه با امام حسن(ع) بسته بود انجام گرفت و معاویه پسر خود یزید را از راه موروثی به خلافت منصوب كرد درحالی كه باید به خود مردم واگذار می‌كرد، بنابراین خلافت اسلامی كه از راه بیعت مردم پایه‌گذاری می‌شد نقض شده و شكل موروثی پیدا كرد. پس از آن معاویه بقیه امور و اینكه چگونه بر مسند خلافت بنشیند به خود یزید واگذار كرد؛ او نیز برای اینكه ظاهر مردمی و شرعی به حكومت خود بدهد راه بیعت گرفتن از مردم را انتخاب كرد. اما عده‌ای نیز زیر بار این بیعت نرفتند و یزید كوشید تا با زور آنها را وادار به بیعت كردن كند. امام حسین(ع) هرگز تن به حكومت یزید نمی‌داد و او نیز برای بیعت گرفتن از ایشان به ارعاب و تهدید متوسل شد. همان طور كه پیش‌تر ذكر شد حكومت اموی‌ها كه از معاویه شروع شد حكومتی به ظاهر دینی بود كه با جهل مذهبی مردم گره خورد. در شامات مردم اسلام واقعی را نمی‌شناختند؛ اسلامی ساخته بودند كه معاویه آن را تبلیغ می‌كرد، روایت‌های دروغ به پیامبر نسبت داده و احادیث ایشان را جعل می‌كرد و اسلامی كه حكومت می‌خواست به مردم ارایه می‌شد. اعتقاد مردم نیز به اسلامی بود كه معاویه ساخته بود، در زمان یزید مردم مسلمان بودند اما نسبت به اسلام حقیقی جهل داشتند. بنابراین امام حسین(ع) در برابر حكومت نامشروعی كه از راه موروثی ایجاد شده و به زور و اجبار بیعت می‌گرفت، ایستاد.

 

اما از قیام و حركت امام حسین(ع) و از نحوه ایستادگی ایشان و اینكه چه هدفی را دنبال می‌كرد، آیا تنها سلطه و زور را قبول نداشت و گوشه‌گیری را انتخاب كرده بود یا برعكس، قصد ایستادگی داشت و از ابتدا هدف‌شان جنگیدن و به شهادت رسیدن بود، تفسیرهای متعددی ارایه شده و هر كس با نگاه تاریخی خود این مسائل را بررسی كرده است. به قول شهید مطهری، اصلی كه وجود دارد این است كه بالاخره امام حسین(ع) در برابر منكری كه منشأ آن در حكومت بود ایستاد. امروز تصور می‌شود منظور از منكر تنها بی‌حجابی و مسائلی از این قبیل است و معتقد هستند كه باید نهی از منكر كرد، اما منكری كه امام حسین(ع) اینجا مطرح می‌كند حكومت نامشروعی است كه ظاهری اسلامی داشته اما در واقع قصد گسترش ظلم را دارد. هدف امام حسین(ع) به گفته خود ایشان امر به معروف و نهی از منكر بود و اعتقاد داشتند حكومت ظالمانه‌ای كه یزید بنا كرده باید تغییر پیدا كند. در روایتی از رسول خدا(ص) خواندم كه «هر كس در مقابل حكومت جاعلی قرار گرفت و آن را تغییر نداد، روز قیامت همان جایی می‌رود كه آن حكومت جاعل می‌رود». با این بیان و این منطق بود كه امام حسین(ع) در مقابل حكومت یزید ایستاد. بنابراین اول اینكه حكومت امویان خلافت اسلامی را به موروثی تبدیل كردند در لباس دین اما در واقع نماد ظلم و جهل بود. دوم، در طول تاریخ برخی كسانی جریان عاشورا را درست نشناختند یا اگر شناختند به عمد در مقام تحریف آن برآمدند تا واقعیت عاشورا در بین شیعیان زنده نماند. اما وجه تمایز قیام امام حسین(ع) با سایر قیام‌هایی كه در آن عصر صورت می‌گرفت در این بود كه ایشان در خط مكتب پیامبر و امام علی(ع) حركت می‌كند و دلیل ماندگاری قیام ایشان نیز در این است كه هیچ هدفی جز مبارزه با ظلم ندارد و در این راه نیز هم خود و هم خانواده ایشان به شهادت می‌رسند. به طور مثال عبدالله بن زبیر، فردی بسیار سیاسی و طالب قدرت بود و اطرافیان او نیز با یزید مراوداتی داشتند و اساس حركت او با قیام امام حسین(ع) خیلی تفاوت دارد. امام حسین(ع) هنگام حركت از مدینه می‌فرمودند «إِنّی لمْ أخْرُجْ أشِرًا و لا بطرًا و لا مُفْسِدًا و لا ظالِمًا و إِنما خرجْتُ لِطلبِ الاِصْلاحِ فی أُمةِ جدّی» یعنی من به دنبال خوشگذرانی، پول و مقام نیستم، برای این خارج می‌شوم كه در دین پیامبر خدا كه از طریق امویان به فساد كشیده شده اصلاحاتی به وجود بیاید. زمانی كه امویان قصد داشتند با زور امام حسین(ع) را به بیعت وادار كنند فرمودند من دست ذلت دراز نمی‌كنم و تا آخرین نفس نیز ایستادگی كرده و فرمودند «إنِّی لا أری الْموْت إِلا سعادةً و الْحیاة مع الظّالِمین إِلاّ برمًا» به تحقیق من نمی‌بینم مرگ را، مگر سعادت و نمی‌بینم زندگی در كنار ستمگران را، مگر عار و ننگ. كسی كه با این منطق در برابر ظلم بایستد یعنی به دنبال قدرت نیست، بلكه معتقد است اگر بتواند حكومت را بر اساس قرآن و فرامین پیامبر تشكیل دهد خوب است، اما اگر نمی‌تواند و قدرت نیز در دست دیگران است، زیر بار زور و ستم نمی‌رود. بنابراین تا آخرین لحظه ایستاد و در تاریخ بشریت جریان زنده مبارزه با ظلم همیشه ماند و باید نیز جریان عاشورا یكی از جریان‌های زنده تاریخ باشد.

 ٭استاد دانشگاه مفید قم

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: