دلایل وقوع کودتای 28 مرداد 1332 / محمود فاضلی

1394/6/7 ۰۹:۱۴

دلایل وقوع کودتای 28 مرداد 1332 / محمود فاضلی

به دنبال تصویب لایحه ملی شدن نفت در هشتم اردیبهشت 1330، مجلس شانزدهم که به شدت تحت تاثیر محبوبیت بیش از حد مصدق قرار گرفته بود با اکثریت آرا تمایل خود را به نخست وزیری او به شاه اعلام داشت. مصدق تصدی پست نخست وزیری را مشروط به تصویب «قانون نحوه اجرای ملی شدن نفت» توسط مجلس نمود. لذا شاه چاره ای نداشت که فرمان نخست وزیری مصدق و هم قانون مذکور را به طور یکجا بپذیرد.

 

 

    به دنبال تصویب لایحه ملی شدن نفت در هشتم اردیبهشت 1330، مجلس شانزدهم که به شدت تحت تاثیر محبوبیت بیش از حد مصدق قرار گرفته بود با اکثریت آرا تمایل خود را به نخست وزیری او به شاه اعلام داشت. مصدق تصدی پست نخست وزیری را مشروط به تصویب «قانون نحوه اجرای ملی شدن نفت» توسط مجلس نمود. لذا شاه چاره ای نداشت که فرمان نخست وزیری مصدق و هم قانون مذکور را به طور یکجا بپذیرد. مصدق سوار بر افکار عمومی جامعه ایران موظف به پیشبرد نهضتی بود که هدفش اخراج شرکت نفت از ایران، برقراری حاکمیتی مستقل از قدرت های خارجی و اجرای دموکراسی مبتنی بر مشروطیت بود. اما در جبهه مقابل دولت انگلیس و شرکت نفت که سالیان دراز سلطه خود را بر دربار و دولتمردان و مجلس ایران گسترده بودند ، اکنون با یک مبارزه طلبی جدی در مهم ترین جبهه از اقتصاد خارجی و پرستیژ سیاسی اش مواجه شده بود.

        جنبش ملی ایران با ملی کردن صنعت نفت در سراسر کشور یک بازی قدرت سیاسی – اقتصادی بسیار قدرتمند را به جریان انداخت که در آن نیرویهای سیاسی – اجتماعی متعددی در ایران و سایر کشورها خصوصا انگلیس و آمریکا، کمپانی‌های نفتی و رسانه های جمعی به گونه های متفاوت نفوذ خود را اعمال می کردند. در مورد کودتا تحلیل های بسیاری از جانب اهل سیاست و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران ارائه گردیده است . بعضی با اتکا به مدارک منتشره و نقش افراد خاص، مسئولیت اصلی کودتا را متوجه توطئه مشترک آمریکا و انگلیس می دانند. تحلیل دیگری نیز وجود دارد که بحران سیاسی و اقتصادی داخلی ایران خصوصا طی دوره دوم نخست وزیری مصدق را از عوامل مهم و مولد شرایط عینی کودتا معرفی نموده اند.

        برای مصدق ملی کردن صنعت نفت در درجه نخست یک مسئله سیاسی بود تا اقتصادی. وی و همراهانش در یک جهاد سیاسی برای کسب استقلال و حاکمیت سیاسی و اقتصادی ایران با انگلیس درگیر شده بودند. وی بارها در مذاکراتش با آمریکایی‌ها اعلام کرده بود که موضوع نفت یک مسئله سیاسی است و اینکه او برای استقلال ایران بیش از نفت ارزش قائل است. برای مصدق در درجه نخست اصل ملی شدن به عنوان حق حاکمیت هر ملت مستقل بر منابع خود می بایست از طرف دولت انگلیس به رسمیت شناخته شود. برای مصدق شرکت نفت ایران و انگلیس مظهر استثمار و استعمار انگلیس در ایران بود.

        مصدق که به نقش اقتصادی نفت در برنامه های اصلاح طلبانه خود نیز واقف بود آماده گفتگو در مورد هرگونه پیشنهادی از جانب انگلیسی ها بود و امید زیادی نیز به میانجی گری آمریکایی ها داشت. دولت انگلیس تا اواخر تیر 1330 از پذیرش اصل ملی شدن نفت خودداری کرد. آن دولت به تهیه  طرح های نظامی برای اشغال نظامی آبادان دست زد و تدارکات برای انجام یک تعرض نظامی انجام گرفت که اگر بنا به دلایلی با مخالفت آمریکایی ها رو به رو نمی شد احتمالا عملی می گردید.

        در این میان شرکت نفت ایران و انگلیس طی پنجاه سال استثمار اقتصادی و سوء استفاده های سیاسی به نماد عظمت و پرستیژ انگلیس در خاورمیانه و خلیج فارس مبدل شده بود و تاسیسات نفتی جنوب نشانه حضور انگلیس در منطقه به شمار می رفت. گروهی از مقامات انگلیس اصرار داشتند که مصدق می بایستی بایکوت شود و تنها در موارد بسیار ضروری با او وارد مذاکره شد. باید موضع مصدق را پنهانی تخریب و تضعیف کرد. تلاش انگلیسی ها برای سرنگون کردن مصدق و جایگزین نمودن وی با یک فرد میانه رو و دوستدار انگلیس متمرکز بود تا مسئله نفت را به دلخواه خود حل و فصل نمایند. بعضی معتقدند که فرصت هایی برای مصالحه پیش آمد اما مصدق از آن استفاده نکرد و لذا در شکست حل و فصل مناسب مسئله نفت، او را مقصر می دانند. از جمله این فرصت ها را ارائه پیشنهاد میانجیگری توسط بانک جهانی برای از سرگیری صادرات مجدد نفت ایران تا توافق نهایی بود. این پیشنهاد از سوی مصدق رد شد. مصدق با رد این پیشنهاد بزرگترین خطای  دوران زمامداریش را مرتکب شد. اشتباهی که نهضت ملی ایران را با شکست روبرو ساخت و ضربه سنگینی بر استقلال و جنبش مردم ایران وارد آورد.

        اعتقاد بر این است که ترکیب نیرو‌های موجود در داخل ایران و موضع خود مصدق قدرت کنار آمدن با انگلیسی ها را از وی سلب کرده بود. در جریان نهضت نیرویهای سیاسی – اجتماعی و مذهبی متعددی آزاد شده بودند که آزادی عمل مصدق را به شدت محدود می کردند. و وی دیگر قادر به هدایت و کنترل آن نبود بلکه خود بخشی از محصول این نهضت به شمار می رفت. بنابر این وی تا جایی می‌توانست با انگلیسی‌ها همراه باشد که تخطی از اصل ملی شدن تعبیر نشود زیرا در ایران وارد کردن اتهام خیانت و سازش مقوله ای است که در جو سیاسی مناقشه آمیز می‌توانست از طرف مخالفین و جناح‌های مخالف عنوان شود و این موضع مصدق را به خطر می‌انداخت.

        حکومت مصدق از ضعف‌های درونی رنج می‌برد که خود از بافت قدرت در ایران مانند وجود شاه و دربار و تشتت و گروه گرایی در مجلس ناشی می‌شد. ابزار قدرت مانند ارتش، پلیس، سازمان‌های اطلاعاتی و دستگاه قضایی نیز عملا در دست مصدق نبودند. نفوذ آیت‌الله کاشانی به عنوان یک عامل مهم در نهضت مهم در نهضت ملی اثرات مهمی در مناقشه نفت برجای گذاشت. شور مذهبی ایجاد شده توسط آیت الله کاشانی عاملی قوی در آن اوضاع و احوال بود و کنار آمدن مصدق با هر راه حل معقول با انگلستان را دشوار می ساخت.

        چند دستگی و فرقه گرایی مزمن در بین نیروهای سیاسی – اجتماعی و مذهبی نهضت، یکی از عوامل شکست این نهضت بود .این تفرقه بعدها منشا بسیاری از گفتگوهای انتقادی میان طرفین گردید و هر یک با سخنان خود دیگری را متهم به ایفای نقش در این زمینه نمودند. نهضت ملی کردن صنعت نفت در اوج مناقشات سیاسی داخلی ایران رخ داد و بنابراین فرقه گرایی و چند دستگی، رقابت های شخصی و خطر خشونت های سیاسی بر سیاست های دوران مصدق سنگینی می کرد. قدرت مصدق بر انبوهی از نیروهای اجتماعی – سیاسی و تمایلات متعارض و متفاوت استوار بود که گاهی با هم  در تعارض شدید بودند و مصدق در سازماندهی این نیروها در قالب تشکل سیاسی قدرتمند و به کارگیری آنها موفقیت چندانی کسب نکرد.

        اختلاف دیدگاه مصدق با آیت‌الله کاشانی از دیگر عوامل شکست این نهضت بود. نفوذ کاشانی که دشمنی خود را با منافع انگلیس با شدت و هیجان بیان می کرد اثرات مهمی بر مناقشه نفت و نهایتا سرنوشت نهضت برجای گذاشت. در واقع احساسات مذهبی آنچنان در بین پیروان وی برانگیخته شده بود که بعضی بانی ملی شدن نفت را کاشانی می دانستند و نه مصدق. همزمان با جدایی بقایی و مکی از مصدق مخالفین نهضت در مجلس به تدریج در موضعی قرار گرفتند که توانستند میان این دو رهبر نهضت اختلاف بیاندازند. با توجه به نفوذ کلام و تعداد پیروان کاشانی ، وی خود را رهبر نهضت می دانست و در مواردی چند علنا بر نقش رهبری و محبوبیت خود در بین توده ها تاکید داشت.

اختلاف نظر در مورد عزل و نصب‌ها و سیاست ها، عدم تعقیب و مجازات مسببین کشتار 30 تیر 1331 از جانب دولت مصدق علی رغم پیگیری موضوع از جانب مجلس و کاشانی، پاسخ منفی مصدق به درخواست کاشانی برای تشکیل یک کنفرانس اسلامی بین المللی در تهران، ترس کاشانی و سایر علمای حوزه علمیه قم از چپ روی مصدق و الغای احتمالی رژیم سلطنت توسط مصدق، مخالفت کاشانی با اعطای امتیازات قانونگذاری به دولت مصدق و نهایتا تصمیم مصدق به انحلال مجلس هفدهم از طریق رفراندم و مراجعه مستقیم به آرای مردم از مهمترین اختلافات دو طرف بود.

        از سوی دیگر سیاست حزب توده در هماهنگی کامل با سیاست های انگلیس برای بی آبرو کردن مصدق و ایجاد شکاف و تفرقه در صفوف طبقات جامعه و تضعیف نهضت و سقوط مصدق قرار داشت. این حزب در تبلیغات خود رهبران جبهه ملی را «عوام فریب» و مصدق را «آخرین تیر ترکش استعمار» معرفی می کرد. حزب توده با پیروی از سیاست ابراز دشمنی آشکار، تضعیف مصدق و ایجاد تقرقه در صفوف نهضت در زمان کودتای 28 مرداد به کلی از حرکت باز ایستاد و منتظر ماند تا هم نهضت و خودش را بکلی قلع و قمع کنند.

        همچنین شاه دو نقطه ضعف داشت که او را حتی از حمایت ضمنی و یا همراهی با نهضت ملت ایران و مصدق بازمی داشت. نخست اینکه ترس از اینکه هرگونه طرفداری و همراهی با نهضت و جبهه ملی ممکن بود به پائین کشیدنش از سلطنت منجر شود. وی طرفدار حکومت خودکامه و استبدادی بود و علاقه داشت که از هر فرصتی برای برقراری فرمانروایی مستبدانه استفاده کند. دوم اینکه عقیده داشت که ایران علیه منافع انگلیس موفق به انجام هیچ کاری نخواهد شد و برای پیشبرد سیاست های انگلیس حاضر  به هرگونه همکاری با عوامل انگلیس بود. قیام سی تیر 1331 و نخست وزیری مجدد مصدق که با اعطای پست وزارت جنگ به وی توسط شاه همراه بود شاه را به شدت تحقیر کرد و نیرویهای محافظه کار به سرکردگی شاه مجبور به عقب نشینی شدند.

        پس از قیام سی تیر مصدق از موقعیت مستحکمی برخوردار شد. او سعی داشت باقیمانده نفوذ شاه را که توسط درباریان اعمال می شد محدود کند لذا خانواده شاه را به عنوان توطئه گرانی که در حوادث سی تیر دخالت داشتند مجبور به ترک ایران کرد. وی طبق اختیارات فوق العاده مجلس  لوایح قانونی را تصویب کرد، بودجه ارتش را کاهش داد و افسران فاسد و بی لیاقت را تصفیه نمود و این امر مبارزه مستقیم با قدرت شاه بود. مصدق علی رغم همه این توطئه‌ها سعی نکرد تکلیف خود را با دربار و عوامل ارتجاع وابسته به بیگانه روشن کند و عمال انگلیس و آمریکایی را سرجای خود بنشاند.

        مقدمات کودتای 28 مرداد به دست عوامل انگلیس و شرکت نفت سابق و هوادارنشان در داخل ایران طراحی گردیده بود ولی با توجه به اینکه با مشارکت آمریکایی‌ها به اجرا درآمد به کودتای آمریکایی معروف شد. از همان اوایل اجرای قانون ملی شدن نفت سرنگون کردن مصدق هدف شماره یک دولتمردان انگلیس به شمار می رفت. شبکه‌های جاسوسی انگلیس و شرکت نفت ایران و انگلیس از دیرباز حضور فعال و همه جانبه ای در زندگی سیاسی و اجتماعی ایران داشتند و ماموریت یافتند با استفاده از طرفداران و شبکه های جاسوسی محلی در ایران نسبت به تضعیف و بی ثبات کردن حکومت مصدق تلاش کنند. اولین نشانه‌های موفقیت این توطئه چینی ها برای جایگزینی مصدق، دخالت همه جانبه عوامل محافظه کار و دربار شاه در انتخابات مجلس هفدهم و انتصاب احمد قوام به نخست وزیری از جانب شاه بود. مصدق از مهر 1331 با انگلیس قطع رابطه نمود و برای لندن روشن بود که بدون جلب حمایت آمریکا کاری از آنها ساخته نیست.

        بی تردید بدون فراهم شدن زمینه‌های عینی کودتا توسط عوامل داخلی موفقیت طرح کودتای انگلیسی - آمریکایی امکان پذیر نبود. در واقع پیش از اجرای عملی کودتا در 28 مرداد نهضت ملی ایران شکست خورده بود و دولت قانونی و ملی مصدق در بن بست کامل قرار داشت. برای موفقیت نهضت و شکست دشمنان داخلی همه چیز به حل و فصل مناسب و شرافتمندانه موضوع نفت بستگی داشت که متاسفانه مصدق در حل این قضیه به خاطر موضع توطئه آمیز انگلیس شکست خورد. بدون حل مسئله نفت و تزریق درآمد آن در اقتصاد ایران پیشبرد برنامه اصلاحات بنیادین سیاسی و اقتصادی مصدق امکان پذیر نبود. حکومت مصدق از ضعف‌های ساختاری نیز برخوردار بود که از آن جمله بی کفایتی و فساد دستگاه اداری و قضایی، رقابت‌ها و قدرت طلبی‌های مزمن در درون حکومت و از همه مهم تر وجود «حاکمیت دوگانه» ناشی از قدرت شاه و دربار از یک طرف و قدرت مجلس از طرف دیگر که همگی مانع از وجود یک قوه مجریه کارآمد و موثر بودند.

        علی‌رغم آنکه از ابتدا مشخص شد تنها افکار عمومی از اقدامات ضد استعماری دکتر مصدق صمیمانه پشتیبانی می‌کند ولی مصدق در سازماندهی این نیروی عظیم مردمی در  درون یک سازمان متشکل و حزب نیرومند که بتواند حملات ارتجاع و استبداد را درهم بشکند موفق نبود. بعد از قیام سی تیر 1331 مصدق در اوج قدرت و محبوبیت بود و می‌توانست با یک اقدام انقلابی خود را از شر توطئه‌های دربار و شاه و عوامل محافظه کار خلاص کند و یا برای رسیدن به توافقی جهت احیای صنعت نفت ایران استفاده نماید ولی هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت.

 

منابع :

- تحولات سیاسی اجتماعی ایران ( 57-1320) به اهتمام دکتر مجتبی مقصودی، روزنه، 1380.

- سیاست خارجی ایران در دوره پهلوی، هوشنگ مهدوی، نشر البرز، 1375.

- اختلاف ایران و انگلیس بر سر نفت، رونالد فری پر، نشر گفتار،1372.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: