1393/12/16 ۰۹:۳۸
چهل سال قبل در سی بهمن ۱۳۵۳ امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان، در «موعظه روزه مسیحیان» در بیروت، در کلیسایی حضور یافت و به سخنرانی پرداخت. امسال به مناسبت چهلمین سال ایراد آن سخنرانی، «انجمن علمی ادیان حوزه علمیه قم» همایشی در تالار اجتماعاتش برگزار نمود که گروهی از فضلا و طلاب در آن حضور یافتند و اساتید محترم به ایراد سخنرانی پرداختند و بانوی مکرمه «حورا صدر» دختر امام موسی صدر هم مطالبی در این باره بیان داشت. آنچه در پی میآید، متن سخنرانی استاد خسروشاهی است.
اشاره: چهل سال قبل در سی بهمن ۱۳۵۳ امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان، در «موعظه روزه مسیحیان» در بیروت، در کلیسایی حضور یافت و به سخنرانی پرداخت. امسال به مناسبت چهلمین سال ایراد آن سخنرانی، «انجمن علمی ادیان حوزه علمیه قم» همایشی در تالار اجتماعاتش برگزار نمود که گروهی از فضلا و طلاب در آن حضور یافتند و اساتید محترم به ایراد سخنرانی پرداختند و بانوی مکرمه «حورا صدر» دختر امام موسی صدر هم مطالبی در این باره بیان داشت. آنچه در پی میآید، متن سخنرانی استاد خسروشاهی است.
موضوع این همایش، است. در تبیین این موضوع، مهمترین مستند ما آیه شریفهای میتواند باشد که در آن اهل کتاب به گرایش به سوی کلمهای مشترک که همان عبادت و پرستش خداوند است، دعوت میشوند: «قل یا أهل الکتاب تعالوا إلى کلمه سواءٌ بیننا و بینکُم ألّا نعبُد إلّا الله و لا نُشرک به شیئا و لا یتّخذ بعضُنا بعضا أربابًا من دُون الله». البته همه پیروان ادیان ابراهیمی مدعی هستند و یا بر این باورند که خداوند یکتا را میپرستند و بدین ترتیب این نقطه و محور اساسی مورد خواست قرآنی، میتواند سرآغاز گفتمان مشترک ادیان به شمار آید.
امام موسی صدر پس از هجرت از قم و استقرار در لبنان، که مرکز مسیحیت در خاورمیانه به شمار میآمد، با استناد به این آیه شریفه، روابط صمیمانهای با همه فرق مسیحی که تجسم اصلی اهل کتاب هستند، برقرار ساخت. سخنرانی چهل سال قبل ایشان در کلیسای کبوشپین بیروت در همین راستا بود. مراسمی که در آغاز ایام روزه مسیحیان بر پا میگردد و خطبه موعظه در آن ایراد میشود. آن سال، شخصیتهای برجسته در بالاترین سطوح مذهبی و سیاسی در مراسم شرکت داشتند و از امام موسی صدر به عنوان نماد واقعی گفتگو و همزیستی تجلیل به عمل آوردند و شارل حلو ـ رئیس جمهور مسیحی لبنان ـ در این باره گفت: «من برای نخستین بار در تاریخ مسیحیت میبینم که یک روحانی غیر کاتولیک در یک کلیسای کاتولیک و برای جمعی از مؤمنان مسیحی در جایگاه موعظه سخن میگوید و این اتفاق نه تنها اعجابانگیز، بلکه موجب تأمل و تفکر عمیق تواند بود.»
سخنرانی یا «موعظه» امام صدر در آن روز تاریخی، با توجه به محتوای آن تحت عنوان «ادیان در خدمت انسان» ثبت شد که در آغاز ایشان پس از نیایش به پیشگاه خداوند، به علت بسترسازی برای قرار گرفتن مسلمانان و اهل کتاب در کنار یکدیگر در راستای خدمت به خلق و تکیه بر «کلمه سواء»، برای خوشبختی انسانها، شکر و سپاس فراوان به جای آورد و پس از مقدمهای کوتاه گفت: «برای انسان گرد آمدهایم؛ انسانی که ادیان برای او آمدهاند، ادیانی که یکی بودهاند و هر کدام ظهور دیگری را بشارت میداده است و یکدیگر را تصدیق و تأیید میکردهاند و خداوند به وسیله همین ادیان، تودههای مردم را از تاریکی به سوی نور هدایت رهنمون گردید.»
امام صدر سپس به اصل مسئله که وحدت اهداف همه ادیان الهی است، میپردازد و میگوید: «در اصل، ادیان یکی بودند؛ زیرا نقطه آغاز همه آنها، یعنی خداوند متعال یکی است؛ هدف آنها، یعنی نجات انسان، یکی است و بستر زندگی و تکامل آنها، یعنی جهان هستی هم یکی است. پس با این وحدت فراگیر، چرا پیروان آنها در کنار هم نباشند؟»
بعد به عامل اصلی تفرقه و تضاد میان انسانها و صاحبان ادیان اشاره میکند: «آنگاه که هدف را فراموش کردیم و از خدمت به انسان دور شدیم، خداوند هم از ما دور شد و در واقع ما را به خاطر اعمال خودمان، رها کرد. در نتیجه به راههای گوناگون رفتیم و به بخشهای مختلف بدل شدیم و جهان واحد را پارهپاره کردیم و به خاطر منافع خصوصی خود، معبودهای دیگری به جز خدا، انتخاب کردیم و در نتیجه انسان را به نابودی کشاندیم.»
امام پس از توضیح در این کجروی انسان و دوری از خدای یگانه، راه نجات و اصلاح را بیان میکند که بازگشت به خدای یکتاست: «برای نجات از عذاب و کیفر طبیعی اعمال ناشایست خود، و برای خدمت به انسان مستضعف رو به نابودی، باید به خویشتن خویش برگردیم که هدف ادیان و خواست الهی در مورد بشر، همین بازگشت به اصل و وحدت و تعایش مبارک است…»
من قصد ندارم که همه مطالب سخنرانی ایشان را نقل کنم، اما بیمناسبت نیست سطوری که در باره علت حضور در کلیسا بیان داشتهاند، عیناً نقل شود تا هدف نهایی وی از این اقدام روشن گردد: «در این لحظه در کلیسا، در ایام روزه، در مراسم وعظ دینی و بنا به دعوت مسئولان متعهد حاضر شدهام. اینک خود را در کنار شما مییابم. هم اندرزگو و هم اندرزپذیر. با زبان خود سخن میگویم و با قلب خود میشنوم. تاریخ گواه ماست بدان گوش فرا میدهیم…تاریخ گواه لبنان است، شهر دیدار، شهر انسان، وطن رنجدیدگان و پناهگاه ترسیدگان. در این افق بلند میتوانیم شنوای پیامهای اصیل آسمان باشیم؛ زیرا که اکنون ما همه به سرچشمهها نزدیک شدهایم.
این عیسی مسیح است که فریاد میزند: هرگز، هرگز محبت خدا با دوست نداشتن انسان جمع نمیشود. و ندائی دیگر از پیامبر رحمت ما اوج میگیرد که: به من ایمان نیاورده است کسی که سیر بر بستر خواب رود، اما همسایهاش گرسنه باشد. و اینک هر دو صدا در بستر زمان هماوا بودهاند.»
سپس ایشان عباراتی از پاپ ژان پل دوم نقل میکند و بعد به مسئله اصلی یعنی انسان و نیازمندیها و توانمندیهای آن میپردازد و راه رهائی را در همزیستی و اعتدال میداند و آن را حاصل درک وضعیت دیگران میخواند که باعث میگردد انسان درد دیگران را درد خود بداند و همین دعوت است که انسان را به روزهداری میخواند و این اعتدال است که ضامن صحت رشد هماهنگ فرد و جوامع بشری تواند بود. این خلاصه سخنرانی ایشان در کلیسای بیروت بود، ولی باید دید که آیا فقط به همین یک سخنرانی بسنده کرد و یا هدف را در جاهای دیگر نیز پیگیری نمود؟
حضور در مجامع مسیحی لبنان
آری، تنها کلیسای بیروت نبود که امام صدر در آن حضور یافت و به موعظه پرداخت، بلکه در شهرهای دیگر لبنان و یا کشورهای آفریقائی و عربی که به آنها سفر میکرد، همواره برای تقریب بین ادیان ابراهیمی، در کلیساها و مراکز فرهنگی مسیحیان حضور مییافت و با آنها تماس میگرفت، برای آنها سخنرانی میکرد که در دو سه موردش این جانب هم حضور داشتم:
یک بار در بیروت، همراه ایشان به دانشکدهای رفتیم که مربوط به آبای کلیسا بود و چند صدنفر از مردان و زنان و دختران اغلب بیحجاب در آن حضور داشتند و امام صدر، حدود یک ساعت برایشان سخنرانی کرد و در تبیین مطالب مطرح شده، به فرمودههای حضرت عیسی(ع) و محمد(ص) استناد مینمود.
یک بار دیگر همراه ایشان به شهر صور در جنوب لبنان رفتیم و میهمان شهید مصطفی چمران در مدرسه فنی که آن را اداره میکرد، بودیم و هدف از این سفر ایراد سخنرانی درباره مسئله فلسطین و آوارگان فلسطینی ساکن در اردوگاههای اطراف صور بود؛ اما یک روز پیش از آغاز برنامه اصلی، ایشان به من گفت: «اسقفی در این شهر هست که وقتی من از قم به عنوان طلبهای به اینجا آمدم، به دیدن من آمد و خیلی با ما همکاری نمود. اکنون که من در بیروت و مسئول مجلس اعلای شیعیان هستم، بیمناسبت نیست که به دیدارش برویم.» و البته من با کمال میل آن را پذیرفتم. اتفاقاً آن روز مراسم ویژهای در منزل اسقف برگزار شده بود و وقتی ما به آنجا رسیدیم، اسقف و حضار که همه مسیحی بودند، به استقبال شتافتند و از امام صدر همچون یک «قدیس مسیحی» استقبال نمودند که نشان میداد اعتدال و همزیستی، چه آثار مثبتی میتواند داشته باشد.
چند سال بعد، در الجزائر ـ شهر تیزی اوزو ـ که برای شرکت در مراسم دهروزه کنفرانس ملتقی الفکر الاسلامی رفته بودیم، ایشان پس از پایان جلسه رسمی مؤتمر، شب به مدرسه دخترانهای رفت که «مبشران مسیحی فرانسوی» ساخته بودند و اکثریت حضار، مسیحی و یا فارغالتحصیلان آن مدرسه بودند و ایشان برای آنها سخنرانی کرد و از حقوق زنان در نزد پیامبران آسمانی سخن گفت و زنان و دختران، با اشتیاق، خواستار استمرار این «ندوه» در شبهای دیگر شدند که امام، باز دو سه بار دیگر، به آن مدرسه رفت و با آنها به گفتگو پرداخت.
البته من به عنوان یک «طلبه قم» ناآشنا با شرایط روز در جوامع دیگر و با باورهای دیگر، با لحن سؤالی، ولی در واقع به قصد اعتراض، این مسئله را مطرح کردم که: «چرا در این قبیل محافل مسیحی، آن هم در بین دختران و زنان اغلب بیحجاب، شرکت میکنید؟» و امام درباره هر سه مورد با لطافت خاصی که در بیان و نگاه داشت، رو به من کرد و گفت: «سید عزیز! اگر من و شما با اینها سخن نگوییم، پس حقایق اسلام را چه کسی با اینها مطرح کند؟ همان مبشرّان و پدران روحانی فرانسوی؟» این نوع برخورد انسانی با پیروان مکاتب آسمانی، آثار مثبت بسیاری داشت که بعضی از شخصیتهای برجسته مسیحی در لبنان، به آن اشاره میکنند.
کاردینال سمعان نصر
مدیر کلیسای «مخلصیه» درباره روابط امام موسی صدر با مسیحیان در یادداشتی پس از ربوده شدن ایشان توسط سرهنگ تبهکار لیبیائی، مطالبی را مطرح ساخت که نشان میدهد که امام صدر علاوه بر بیروت در نقاط دیگر نیز با اهل کتاب همراه بود. کاردینال نصر مینویسد:
«درباره رابطه علامه سید موسی صدر با کلیسای مخلصیه، سخنان زیادی میتوان گفت؛ اما من به طور اجمال اشاره میکنم که ما همواره در مناسبتهای متعدد و مختلفی با چهره نورانی ایشان مواجه میشدیم. سخنرانی ایشان در خانه جوانان کلیسا یک نمونه بود. حضور وی در صومعه راهبههای کلیسا و شرکت در میزگرد فرهنگی در انجمن فرهنگی مسیحیان جونیه که من شخصاً آن را اداره میکردم، از این موارد بود و این روش نشان میداد که ما فقط در برابر یک روحانی مسلمان قرار نداریم، بلکه امام صدر یک انسان روشنفکر واقعی بود که نسبت به همه ادیان بهویژه مسیحیت دیدگاهی روشن داشت. برداشت من از امام صدر این است که او مردی راستکردار، با اخلاقی نیکو و دستانی پاک بود و ما مسیحیان، به رهنمودهای ایشان گوش فرامیدادیم و به عنوان دستورالعملی برای زندگیمان، آنها را میپذیرفتیم. روزی که ایشان دعوت ما را پذیرفت و در صومعه راهبهها سخنرانی کرد، همه راهبهها پس از شنیدن سخنان ایشان، آرامش خوشایندی داشتند. گویی که به سخنان یک روحانی مسیحی گوش دادهاند. ما کشیشان کلیسای مخلصیه به خود میبالیم که با امام صدر آشنا بودیم و آرزوی بازگشت ایشان را داریم که او میتواند لبنانیها را از نو متحد سازد.»
کاردینال گریگوری حداد
علاوه بر کاردینال نصر، کاردینال گریگوری حداد، مسئول کلیسای روم کاتولیک در صور هم در یادداشتی، درباره عملکرد امام موسی صدر برای رفع ناهنجاریهای اجتماعی در منطقه صور به دو موضوع اشاره میکند و هدف خود را از سفر به صور چنین بیان میکند:
«من از بیروت برای آشنایی با کسی که سید موسی صدر نامیده میشد، به صور آمدم. او در صور دو موضوع را که نوعی ناهنجاری اجتماعی غم انگیزی به وجود آورده بود، با اقدام شجاعانه خود اصلاح کرد:
نخست: تحریم تکدیگری و تأسیس «انجمن نیکوکاری» که باعث شد گدایان حرفهای از ادامه کار بازمانند و کسانی که نیاز واقعی داشتند، به انجمن مراجعه کنند و متناسب با نیازشان، کمک ماهانه دریافت دارند.
دوم: تحریم فرقهگرایی تجارتی و جداسازی مذهبی افراد یک جامعه.
در صور بعضی از شیعیان از خرید اجناس مورد نیاز خود از مغازه مسیحیان خودداری میکردند و از خوردن و آشامیدن تولیدات آنان اجتناب میورزیدند. امام صدر با یک اقدام شجاعانه دیگر، به یک بستنیفروشی مسیحی رفت و در برابر دیدگان همه، اعم از مسیحی و مسلمان (سنی و شیعی)، بستنی را خورد تا در عمل نشان دهد که آن نه تنها نجس نیست، بلکه میتوان از آن به راحتی و آرامی استفاده کرد.
ما در صور یک حرکت اجتماعی برای مبارزه با فرقهگرایی و تلاش برای توسعه اقتصادی مردم تأسیس کرده بودیم و از آقای صدر پرسیدیم که آیا حاضر است در این حرکت، ما را یاری کند؟ او ضمن دادن پاسخ مثبت، با کمال میل و علاقه در جلسات «شورای مرکزی حرکت اجتماعی» شرکت نمود.»
اینها نمونههایی از نوع برخورد ایشان با مسیحیان بود.با توجه به موضوع مطرح شده توسط کاردینال حداد، در کنفرانس ملتقی الفکر الاسلامی الجزائر که فرصت زیادی بود که در خدمتشان باشیم، روزی در مورد صحت خبر و علت بستنی خوردن ایشان در یک مغازه مسیحی پرسیدم. گفتند: «بلی! درست است. در صور یک عده از جوانان، به این هموطنان با چشم نامطلوبی مینگریستند و غذای آنان را نجس میدانستند. من برای بیدارسازی آنها به این کار اقدام کردم که خوشبختانه آثار مثبت زیادی داشت.»
پرسیدم: «جناب عالی از لحاظ فقهی و به طور کلی آیا اهل کتاب را پاک میدانید؟» گفتند: «بلی، ما در این باره نص صریح آیه قرآنی داریم: الیوم اُحلّ لکمُ الطّیبات و طعامُ الذین أوتُوا الکتاب حلٌّ لکم و طعامُکُم حلٌ لهم و المحصناتُ من المؤمنات و المحصنات من الذین أوتُوا الکتاب من قبلکم إذا آتیتُمُوهُنّ اُجورهُنّ محصنین غیر مُسافحین… این آیه دلالت صریح بر طهارت اهل کتاب دارد. مطرح شدن مشروعیت ازدواج با زنان اهل کتاب هم که همراه با تماس جسمانی است، نشان میدهد که اصولاً مسئله نجاست ذاتی مطرح نیست، بلکه ناشی از نوعی ناپاکی عرضی است.»
بعد اشاره کردند به روایتی از امام صادق(ع) که در پاسخ کسی که میپرسد طعام اهل کتاب را میتوان خورد یا نه؟ میفرماید: «تترکه، تتنزّه عنه انّ فی آنیتهم الخمر و لحم الخنزیر: به این دلیل اجتناب کن که در ظرف آنها شراب یا گوشت خوک بوده است.»
مرحوم شهید ثانی هم همین آیه و روایت را دلیل بر طهارت ذاتی اهل کتاب میداند و علت نجاست طعام آنها را، آلودگی ظروفشان به خون، مشروب و گوشت خوک و… میداند. در روایت دیگری آمده است: «لاتأکل فی أنیتهم اذا کانوا یأکلون فیه المیته و الدم و لحم الخنزیر: در ظروف آنها چیزی مخور اگر در آنها گوشت خوک و خون بوده باشد.» البته در تفسیر آیه شریفه مربوط به حلیت طعام اهل کتاب، بعضیها برآنند که مراد از طعام، جو و گندم و عدس است که با مفهوم حلیّت طعام البحر، که قاعدتاً گوشت ماهی است، سازگار نیست!
در مورد «نجاست مشرکین» هم ایشان عقیده داشتند که این بیان ناظر بر بتپرستان جزیره العرب است که در قرآن آمده است. در این زمینه بنده در ایتالیا که بودم، فتوای مرحوم آیتالله حکیم را دریافت کردم که غذای غیرگوشتی پخته شده توسط اهل کتاب را پاک دانستهاند و در موردی هم در رابطه با گروهی از جوانان که در اوایل انقلاب برای آموزش از طرف جهاد سازندگی به ایتالیا آمده بودند، موضوع مطرح شد؛ چون پس از مدتی، به بنده خبر دادند که آنها جز تخم مرغ و میوه از هیچ چیز دیگری حتی نان، استفاده نمیکنند.
اتفاقاً در همان ایام به ایران آمدم و در دیداری از حضرت امام خمینی مسئله را پرسیدم، فرمودند: «نه خیر، حتماً بگویید جز گوشت غیر ذبیحه اسلامی، بقیه را میتوانند بخورند.» وقتی گفتم: «این دوستان حتی نان را هم که توسط مسیحیها پخته میشود، نمیخورند»، لبخندی زدند و گفتند: «مگر من در پاریس، نان سنگک پخت تهران میخوردم؟ اگر دست نانوا به خمیر میخورد، ما که نمیدانیم دست او آلوده به خون یا چیز دیگری بوده است! و نباید هم تحقیق کنیم. همان نان آنها را بخورند.» در مورد گوشت پرسیدم: «تهیه ذبیحة اسلامی در بعضی از شهرهای اروپایی مقدور نیست و ذبح خصوصی هم ممنوع است. اگر نیازی بود و افراد دچار مشکلات جسمی بر اثر نخوردن گوشت شوند، چه باید کرد؟» فرمودند: «به مقداری که ضروری باشد و مثلاً پزشکی آن را تعیین کند، مانعی ندارد.»
امام موسی صدر در مورد موسیقی هم نظر متفاوتی داشت و به طور کلّی موسیقی غیر ملهی عن الله را حلال میدانست و موارد تحریم را بیشتر به علت اختلاط الرجال بالنساء و مفاسد جنبی ناشی از آن میدانست. میدانیم که در اوایل انقلاب و پس از شهادت مرحوم مطهری، سرودی تنظیم شد که شامل ابزار موسیقی گوناگون و آهنگهای مختلفی بود. امام خمینی هم گویا در پاسخ جناب آقای لولاچیان که مسئله استفاده از ابزار گوناگون موسیقی در این سرود را مطرح کرده بود، فرمودند: «سرود آقای مطهری اشکال ندارد.» و همین جمله را تلویزیون با صدای امام پخش کرد و بعدها بعضی از این ابزار و آلات را به حسینیه جماران هم آوردند و با استفاده از آنها در محضر امام، به اجرای سرود پرداختند؛ یعنی ابزاری که استفاده از آنها به ظاهر مجاز نیست، اگر در مورد صحیح به کار رود، بدون اشکال است. و در مقابل گویا امام حتی استماع تلاوت قرآن از دستگاه بنیسعود را دارای شبهه میدانستند!
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید