امام حسین(ع) اسوه عزت و افتخار / آیت‌الله العظمی عبدالله جوادی آملی - بخش اول

1393/3/11 ۱۰:۰۳

امام حسین(ع) اسوه عزت و افتخار / آیت‌الله العظمی عبدالله جوادی آملی - بخش اول

اشاره: آنچه در پی می‌آید، بخشهایی از پیام بلند و پرمحتوای حضرت آیت‌الله جوادی به همایش بین‌المللی ریاضی است كه در اینجا به مناسبت سالروز ولادت امام حسین(ع) تنها مطالب مرتبط با آن امام همام از نظر خوانندگان گرامی خواهد گذشت.

 

اشاره: آنچه در پی می‌آید، بخشهایی از پیام بلند و پرمحتوای حضرت آیت‌الله جوادی به همایش بین‌المللی ریاضی است كه در اینجا به مناسبت سالروز ولادت امام حسین(ع) تنها مطالب مرتبط با آن امام همام از نظر خوانندگان گرامی خواهد گذشت.

***

امام حسین(ع) در سوم شعبان سال چهارم هجرت به‏ دنیا آمد و [...] تا سال دهم هجرت، صحابت جد اكرم(‏ص) خود را ادراك نمود و در این مدت كوتاه كودكی و نوجوانی، مشمول مهمترین آیات قرآن كریم كه پیرامون برجسته‏ترین فضایل انسانی نازل شد، قرار گرفت؛ مانند «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس أهل‏البیت ویطهركم تطهیرا»1 كه بیانگر طهارت و عصمت دودة طه و یس است، و نظیر «فقل تعالوا ندعُ أبنائنا و أبنائكم و نسائنا و نسائكم و أنفُسنا و أنفسكم...»2 و مثل «قل لاأسئلكم علیه أجراً الا الموده فی القُربی و...»3و شبیه «و یطعمون الطعام علی حبه مسكیناً و یتیماً و أسیرا...» 4 و سایر آیاتی كه درباره انسانهای كامل مهبط وحی ومُختلف ملائكه فرود آمده است.

و از طرفی مشمول حدیث متواتر رسول گرامی‏(ص) قرار گرفت كه فرمود: «انی تاركٌ فیكم الثقلین كتاب الله وعترتی أهل‏بیتی... »؛5از این كلام نورانی كه صاحب «ما ینطقُ عن الهوی. إن هو إلا وحی یوحی»6 آن را ابلاغ نمود، همتایی عترت طاهرین كه یكی از آن ذوات مقدس امام حسین(ع) است، با قرآن حكیم استفاده می‏شود؛ یعنی قرآن كریم اگر در هر عصری به صورت انسان كامل درآید، در دوران امام حسین(ع) به صورت آن حضرت متمثل می‏شود و اگر امام معصوم هر دوره‏ای به صورت یك كتاب مدون درآید، می‏شود قرآن حكیم. بنابراین هیچ حقیقتی در ظاهر یا باطن قرآن یافت نمی‏شود، مگر آنكه امام معصوم آن را یافته است، و هیچ وصف یا فعلی برای امام معصوم ثابت نمی‏شود، مگر آنكه منبع اصلی آن در قرآن كریم ثبت شده است.

 

مصداق خیر كثیر

خصیصه امام حسین(ع) در بین اختران سپهر عصمت و طهارت این ‏است كه مجرای كوثر رسالت و خیر كثیر نبوت و ولایت و امامت است؛ زیرا كوثر كه به ‏معنای عطای كثیر الهی است و بشارت آن از سوره كوثر استنباط می‏شود، دارای مصادیق فراوان علمی و عینی است، لیكن به شهادت ذیل آن كه دشمن عنود، رسول گرامی را ابتر می‏داند و همین ذیل در مقام تحدید است، دارای مفهوم خواهد بود. منطوق آیه، ابتر و منقطع‏النسل بودن دشمن لدُود پیامبر گرامی اسلام است و مفهوم آن، متصل‏النسل بودن رسول گرامی(ص) است، و مقصود از دوام نسل، صرف تداوم نسب شناسنامه‏ای نیست، چون اگر فرزند پیامبری نظیر پسر نوح یا فردی عادی باشد، آن پیامبر از جهت ولایت و مقام معنوی عقیم و ابتر است، هرچند از نظر شناسنامه ولود و صاحب نسل باشد.

آنچه خواسته دشمن عنود بوده است، انقطاع نسل معنوی رسول اكرم‏(ص) بود و آنچه توسط وحی وعده داده شد، دوام نسب معنوی آن حضرت است و تداوم این رشته معنوی، توسط حضرت فاطمه زهرا(س) در مجرای فیض خاص حسینی صورت پذیرفت؛ چه، اینكه پیامبر اكرم(‏ص) هنگام كام‏گیری حضرت اباعبدالله به‏وسیله زبان خود و نوشیدن شیر ملكوتی امام حسین قبل از تغذیه به شیر مادر، به این تداوم نسل معنوی اشارت نمود و چنین فرمود: «ابی الله إلا ما یرید هی فیك وفی ولدك».7بدین‏وسیله آن حضرت سرسلسله اولوالامر مطاع از امامان حسینی است و همگان، مانند سایر اصحاب كسا، مشمول آیه «أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أُولی الأمر منكم»8 خواهند بود.

به‏ منظور صیانت كوثر از گزند مهاجمان جمل و صفین و نهروان و سایر دشمنان حقود، امام علی(ع) عنایت ویژه‏ای به حفظ حسین(ع) اعمال می‏فرمود. امام حسین(ع) تا سال سی‏ام هجرت، افتخار صحابت پدر بزرگوار خود امیر مؤمنان(ع) را ادراك نمود و در بطش و نشط آن حضرت سهیم، و در قبض و بسط امام زمان خود شركت داشت و در جهادهای تحمیلی مبارز نستوه بود. بعد از شهادت علی بن ابی‏طالب(ع)، افتخار مصاحبت امام حسن(ع) را به مدت ده سال پیدا كرد و در قیام و قعود آن حضرت، وظیفه معصومانه خویش را به خوبی ایفا كرد، و پس از شهادت امام مجتبی(ع) به مدت ده سال همانند امیر مؤمنان(ع) صبر نمود؛ در حالی كه «فی العین قذی و فی الحلق شجی»؛9زیرا دهای معاویه و نیرنگ سیاسی امویان از یك سو، احترام گذاشتن به صلحنامه تحمیلی امام حسن(ع) از سوی دیگر، و آماده نبودن افكار عمومی بر اثر رقود و ركود فرهنگی از سوی سوم، چاره‏ای جز صبر جگرسوز به همراه نداشت.خلاصه هویت امام حسین(ع) را می‏توان چنین ترسیم كرد:

1. آن حضرت همتای قرآنی است كه نه تنها وریث صُحُف گذشته است، بلكه مُهیمن بر آنهاست.

2. وارث همه انبیا و اولیایی است كه مأمور نهضت الهی بوده‏اند؛ لذا هنگام خروج از مدینه آیه‏ای را تلاوت كرد كه یادآور خروج حضرت كلیم از مصر بود، و زمان ورود به مكه آیه‏ای را قرائت كرد كه تذكره ورود حضرت موسی(ع) به مدین بود، و در بین راه كربلا جریان شهادت حضرت یحیی و بریدن سر او را به خاطر می‏آورد و...

3. پیوند ویژه با خاتم پیامبران داشت كه در مقطع هبوط نبوت، مستحق لقب عزت‏آفرین «أنا من حسین» بود و در مقطع صعود امامت، شایسته وصف افتخارآور «حسینٌ منی»10 می‏شد.

 

اسوه عزت و الگوی فخر مسلمانان

چنین انسان عزیز و فاخری كه مظهر تام این دو نام از نامهای مبارك الهی است، می‏تواند اسوه عزت و الگوی فخر ملت مسلمان و امت متدین باشد، و بر جامعه عزت‏مدار و فخرمحور لازم است كه در تمام شئون علمی و عملی به آن امام همام ائتسا كند... عزت‏خواه و فخرطلب، حتماً جزو پیرو سید شهیدان شاهد انسانیت خواهد بود، وگرنه دعوای او مشفوع به برهان نبوده و كالای كاسد او در سوق تحقیق خریدار ندارد:

گر دوهزار بار زر نعره زند كه من زرم

تا نرود ز كان برون، نیست كسیش مشتری11

 

تحلیل اوضاع سیاسی عصر حسینی

بررسی اسوه بودن سالار شهیدان(ع) كه مصباح هدایت و سفینه نجات است، بدون تحلیل عمیق تاریخی اوضاع سیاسی عصر آن حضرت ممكن نیست؛ زیرا نهضتی كه فروغ آن هماره بر تارك تاریخ می‏تابد و همه معادلات ریاضی را نادیده می‏گیرد، و رهبر آن جنگ خونین نابرابر را تحمل می‏كند و با همه اعضای خاندان وحی و نبوت به استقبال آن می‏رود، و قیامی كه صفحه غابر و صحنه قادم را به دست نسیان می‏سپارد و سالف و آنف را در پیشگاهش به ‏كُرنش وا می‏دارد، و بالاخره اسلام «نبوی‏الحدوث» را «حسینی البقاء» می‏كند، حتماً دارای ابعاد عریق علمی، فقهی، حقوقی و سرانجام سیاسی است. عناصر محوری سیاست سیاه اموی عبارت بود از:

1ـ تفكیك قرآن از عترت كه سهمگین‏ترین سانحه سیه‏رویی امویان محسوب می‏شود.

2ـ بعد از تفكیك این دو از هم، هر كدام را جداگانه مُثله علمی كردن؛ به این وضع كه تهمت تحریف قرآن از یك‏سو، و تصدی تفسیر آن به رأی از سوی دیگر، و حمایت از تز منع تدوین حدیث از سوی سوم، و جعل احادیث و نشر شفهی آن در قدح اهل‏بیت عصمت، به ویژه حضرت امیر مؤمنان(ع) از سوی چهارم، و نشر اخبار منحول در مدح دست‏اندركاران سقیفه و ترویج ضمنی آل ابی‏سفیان و مانند آن از سوی پنجم.

3ـ تبدیل خلافت به سلطنت و نبذ مآثر و طرد آثار پربركت امامت، و التزام به لوازم منحوس سلطنت.

4ـ تبدیل اسلام ناب به جاهلیت مستور و گاهی مشهور.

5ـ احیای بدعت و اماتة سنت در تمام شئون فردی و اجتماعی، به طوری كه استقلال امت اسلامی به استعباد، استثمار، استبداد، استحمار و استعمار مبدل شد، حریت آنان به رقیت تبدل یافت، تمامیت ارضی آنها به گستره كفر، الحاد و نفاق درآمد.

6ـ ایجاد اختلاف و شكاف میان مردم و اهل‏بیت عصمت(ع) از یك سو، دامن زدن به شقاقهای فراموش شدة كهن، مانند آنچه بین اوس و خزرج بود از سوی دیگر، حمایت از نژادپرستی و قبیله‏گرایی جاهلی از سوی سوم، و بالاخره در قبال ندای اتحاد و اعتصام عمومی به «حبل الله»، نعرة «منا أمیر و منكم أمیر» را تكرار كردن و شعار مشئوم فرعونی «قد أفلح الیوم من استعلی»12را تبلیغ نمودن، و اقتصاد كشور را به پای سیاست سلطه اموی تضحیه كردن و بنی‏هاشم را از حقوق مسلم آنان محروم نمودن، و صدها مصائب و متاعب دیگر كه عرصه زندگی را بر آزادمنشان به صورت قفس آهنین در می‏آورد، محصول آن بود.

سرّ لجاج امویان با معارف قرآن و عترت این بود كه اینان قبل از فتح مكه كافر بودند و بعد از فتح آن منافقانه مُستسلم شدند، نه مسلم، و بعد از ارتحال رسول اكرم‏(ص) احقاد غزوه بدر، اُحُد، حنین، خندق و... را به كار انداختند؛ لذا گاهی در غائله و زمانی در تعیین شخص خاص و گاهی در شورای از پیش استنتاج شده و بالاخره در مرحله چهارم، با قتل و خونریزی حكومت را به غارت بردن، و در بخش نهایی آن را بعد از تبدیل به سلطنت، موروثی ساختن و در زمان حیات معاویه برای یزید، به ‏عنوان ولایتعهدی بیعت گرفتن، سپس با روی كار آمدن وی تمام اوضاع مملكت تحول محسوس یافتن، همه اینها از آثار مشئوم نفاق و كفر درونی اینان بوده است.

خصوصیت منفی یزید، محصول خامی و جوانی او بود؛ زیرا وی در سال 25 هجرت به دنیا آمد و تقریباً بیست سال از امام حسین(ع) كوچكتر بود و معتاد به خمر، لعب با كلب و مفاسد دیگر بود، و بیش از سه سال و اندی سلطنت نكرد و در هر سال فاجعه دلخراشی را مرتكب شد؛ چون در سال اول حكومت استبدادی خویش غائله خونبار كربلا را به راه انداخت، در سال دوم سلطنت استعبادی خود قتل عام و هتك عرض و اباحه‏گری را نسبت به مردم متدین مدینه روا داشت، در سال سوم امارت استثماری خویش، هدم كعبه و كشتن بی‏گناهان فراوان در حرم را عهده‏دار بود. این بود نموداری از سیاست سیاه اموی.

مردم برخی از مناطق آن روزگار، بر اثر بُعد مسافت از حرم وحی و رسالت و فقدان معلومات عمومی و انحصار رسانه‏های تبلیغی به سخنگویان اموی، و انس به رسوبات جاهلی و نفوذ امپراتوریهای كسرا و قیصر، به‏ ویژه شكست‏خورده‏های روم در دربار امویان، اطلاع عمیقی از معارف اسلام نداشتند؛ در نتیجه، ایمان كامل به آن پیدا نكردند و مؤمنان راستین كه نسل اول و دوم انقلاب اسلامی عصر رسالت را تشكیل می‏دادند نیز یا رحلت كردند یا بر اثر سالمندی از صحنه سیاست خارج شدند و برخی از آنان نیز به سوءعاقبت گرفتار آمدند؛ لذا دست تطاول طاغیان اموی به تضعیف قرآن و تزییف عترت و تخدیر امت از هر سو دراز شد. سپس سیاست سركوب و كبریایی، با اعدام، تبعید، زندان، شكنجه و اضرار مخالفان به شدت اعمال شد، به ‏طوری كه نه مآثر اسلامی ملحوظ می‏شد و نه آثار عربی مراعات.

 

راز بازگشت از كوفه به مدینه

شاید سرّ مراجعت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و همه اعضای خاندان آنان از كوفه به مدینه، بعد از پذیرش صلح تحمیلی معاویه، همین باشد كه باید از فضای طغوی به محیط تقوی هجرت كرد تا زمینه اصلاح طاغیان فراهم شود؛ چه اینكه شعار برخی در طول تاریخ این است: «ربنا أخرجنا من هذه القریه الظالم أهلها»...13

نظام اموی كه در آن حاكم، حكومت و محكوم بیمار بودند، فضای بیمارستان، یعنی خود مملكت، با ویروس غطرسه حاكمان آلوده بود، راه نفوذ بیگانگان مطرود شرق و غرب باز بود، و همگان در عین تكالب و تهاجم نسبت به منافع یكدیگر هدف مشتركی داشتند به نام هدم اسلام و محو حامیان راستین آن، باید مورد اصلاح تنها رهبر معصوم آن عصر، یعنی امام حسین(ع) قرار گیرد، در حالی كه آن حضرت نه ویژگی منحصر به فرد خاتم پیامبران‏(ص) را دارا بود و نه طبق قضا و قدر الهی مأذون بود معجزات محیرالعقول نبوی را ارائه كند، یا نظیر موسای كلیم آیات بین خدا را نشان دهد، یا مانند عیسای مسیح(ع) مرده‏ای را زنده كند، یا اكمه و ابرص و اعمی را درمان نماید؛ با اینكه برابر نظام ولایت تكوینی، می‏توانست به اذن خدای سبحان همه آنها را مقتدرانه انجام دهد؛ غرض آنكه وضع نابسامان كشور به ظاهر اسلامی، همانند زلف آشفته كشورهای جاهلی بود.

مأموریت آن حضرت، همانند مسئولیت پیامبران الهی بود؛ با این تفاوت اساسی كه آن ذوات مقدس به معجزاتی نظیر عصا و ید بیضا مسلح بوده‏اند و امام حسین(ع) با دست خالی بدون معجزه ظاهری. اما و صد اما «كاروان حسینی»، اعم از زن و مرد، خرد و كلان، شهری و روستایی، مدنی، مكی و عراقی، با طینت عشق تخمیر شدند و با كوثر عشق آبیاری، و با دست هنرمند معمار عشق، تصویر و با نفخ عاشقانه مصدر عشق زنده شدند و در فضای عشق نفس كشیدند و در بوستان عشق هماوای دیگر عاشقان، نغمه‏سرای ظلم‏ستیزی شدند، و همان‏طوری كه معماران كعبه، حضرت خلیل و ذبیح(ع)، ذره ذره این بنای جهانی توحید را با آهنگ دلنواز «ربنا تقبل منا»14 ساختند، قافله كربلا، قطره قطره خونهای طیب و طاهر را با نوای دل‏انگیز «إن كان الإسلام لایستقیم إلا بقتلی، فیا سیوف خذینی»15 نثار كردند. در فرهنگ متقن دین، این عناصر محوری معقول و مقبول است:

1. خون شهید طیب و پاكیزه معنوی است.

2. مرز و بومی كه در آن شهید آرمیده است، طیب و پاكیزه معنوی است.

3. سرزمین طیب و پاكیزه به اذن خداوند كه باغ عالم را می‏آراید، میوه می‏دهد. اینك مدارك عناصر محوری مزبور در زیارت شهدا آمده است: «طبتم و طابت الأرض التی فیها دفنتم» 16و در قرآن كریم آمده است: «و البلد الطیب یخرج نباته بإذن ربه»...17

در عصر امام حسین(ع) ضرورت نهضت به نصاب تام خود رسید و تنها راه آن، بذل نفس و نثار نفیس بود و خون دودة طه و یس، شاخص‏ترین بهای كالای گران دین بود؛ زیرا كسی كه در عرصه جهاد اوسط عقل را بر نفس پیروز كرد و به اخلاق صحیح و عادلانه متخلق شد، و در صحنه جهاد اكبر عشق را بر عقل قاهر نمود و به شهود غیب نایل آمد، حتماً در جهاد اصغر كه جنگ فیزیكی با دشمن بیرونی است، ظفرمند خواهد شد؛ لذا وقتی در شام از حضرت امام سجاد(ع) پرسیده شد كه: «در جریان كربلا چه گروهی غالب شد»، فرمود: «اگر خواستی بدانی چه كس پیروز شد، هنگام نماز اذان و اقامه بگو، می‏یابی نام خداوند و پیامبر در آن مطرح است و می‏فهمی كه اهل بیت وحی و نبوت غالب شدند.»...18

 

تزكیه و تعلیم، منظور اصلی نهضت حسینی

اندیشه و انگیزه نهضت امام حسین(ع) در مرحله ابقای اسلام و حكومت دینی، همان هدف برین پیامبر بزرگ الهی‏(ص) در مرحله احداث و تأسیس بود؛ یعنی تعلیم كتاب و حكمت و تزكیه نفوس از اوساخ جاهلی منظور اصلی بود؛ لذا حسین بن علی(ع) در صدد برآمد كه با بهترین وضع سیئات اموی را به حسنات نبوی و علوی تبدیل كند. به همین جهت، موعظت الهی را كه دعوت مردم به ایستادگی برای خدا، خواه تنها یا باهم بود، آغاز كرد: «قل إنما أعظكم بواحده أن تقوموا لله مثنی و فرادی ثم تتفكروا ما بصاحبكم من جنه».19

آنگاه دعوت به قرآن، هدایت به عترت، ارشاد به انسجام، و هماهنگی كامل و لازم میان این دو وزنه وزین، سپس دعوت به وحدت و هماوایی آحاد امت با هم و ترك هرگونه احقاد كهن و ترغیب ولایت‏مداری آنان نسبت به عترت طاهرین و ترهیب آنها از نفوذ پذیری از آثار جاهلیت و ایقاظ مردم و تحریك آنان به سبك قیادی آن، نه به صورت سیاقی؛ زیرا محرك اگر خود پیشگام و قائد باشد، موفق است و اگر پسگام و سائق باشد، كامیاب نخواهد بود. تجربه نشان داد رهبری كه پیشاهنگ باشد و برود و به امت بگوید بیایید، به نتیجه می‏رسد؛ ولی كسی كه با سخنرانی، فقط مشوق دیگران است و می‏گوید بروید، به مقصد نایل نمی‏شود.

امام حسین(ع) بعد از تبیین اصول و معارف ناب، و راهنمایی راه و روش، و بازگو كردن آثار تلخ و شیرین در ضمن كلام یا كتاب، حركت نمود و به مخاطبان خود ندا داد بیایید؛ زیرا در مكه بعد از انجام عمره مفرده كه از اول قصد آن را داشت(نه آنكه از آغاز، نیت حج تمتع و عمره تمتع كرده باشد و آنگاه آن را به عمره مفرده تبدیل نموده باشد كه در برخی مقاتل و تاریخ آمده است، چون چنین مطلبی پشتوانه حدیثی ندارد و آنچه در روایات معتبر وارد شده، این است كه آن حضرت از اول به نیت عمره مفرده معتمر شد)، در حضور همگان سخنرانی فرمود كه بخشی از آن كلمات نورانی چنین است: «... من كان باذلاً فینا مُهجتهُ وموطناً علی لقاء الله نفسهُ، فلیرحل معنا فإنی راحلٌ مصبحاً ان‌شاءالله تعالی:20هر كس خون دل خویش را در راه دین بذل می‏كند و بر دیدار خدای سبحان توطین نفس كرده و لقاءالله را وطن خود قرار داده است، با ما حركت كند و من بامداد، رحلت و سفر خود را شروع می‏كنم.»

 

پی‌نوشتها

1 ـ سوره احزاب، آیه 33.

2 ـ سوره آل‏عمران، آیه 61.

3 ـ سوره شوری، آیه 23.

4ـ سوره دهر، آیات 9 ـ 8.

5 ـ جامع ترمذی، ص541 و مستدرك حاكم، ج3، ص109 و....

6 ـ سوره نجم، آیات 4 ـ 3.

7 ـ بحار الانوار، ج43، ص254.

8 ـ سوره نساء، آیه 59.

9 ـ نهج‏البلاغه، خطبه 3.

10 ـ بحار الانوار، ج 43، ص 261.

11 ـ. دیوان شمس تبریزی.

12 ـ سوره طه، آیه 64.

13ـ سوره نساء، آیه 75.

14 ـ سوره بقره، آیه 127.

15ـ ر.ك: اعیان الشیعه، ج 1، ص 581.

16 ـ اقبال الاعمال، ص 335.

17 ـ سوره اعراف، آیه 58.

18 ـ بحارالانوار، ج 45، ص 177.

19 ـ سوره سبأ، آیه 46.

20 ـ اللهوف، ص60.

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: