ماجرای میانه یک دوشنبه تا یک جمعه

1396/7/2 ۰۸:۱۵

ماجرای میانه یک دوشنبه تا یک جمعه

یکی از نکات قابل‌توجه درباره مساله کربلا توجه به این موضوع است که با فاصله اندکی پس از رحلت رسول خدا چه زمینه‌ای مهیا شد که این واقعه بزرگ رقم زده شود؟ در پاسخ به این سوال ابتدا لازم است ریشه‌های جریان کربلا را مرور کنیم. امام حسین(ع) در روز جمعه، دهم محرم سال 61 شهید شدند. در روایتی از حضرت زینب‌(س) نقل شده است که می‌فرمایند پدر و مادرم فدایت، تو کشته روز جمعه هستی یا دوشنبه؟ نکته قابل‌توجه در این روایات جهتی است که حضرت زینب‌(س) با عبارت دوشنبه نشان می‌دهند. در‌واقع دوشنبه، روز رحلت پیامبر اسلام‌(ص) و ماجرای سقیفه است.


نگاهی به رفتار امام حسین‌(ع) در زمانه نفاق

 علی عسگری : یکی از نکات قابل‌توجه درباره مساله کربلا توجه به این موضوع است که با فاصله اندکی پس از رحلت رسول خدا چه زمینه‌ای مهیا شد که این واقعه بزرگ رقم زده شود؟ در پاسخ به این سوال ابتدا لازم است ریشه‌های جریان کربلا را مرور کنیم. امام حسین(ع) در روز جمعه، دهم محرم سال 61 شهید شدند. در روایتی از حضرت زینب‌(س) نقل شده است که می‌فرمایند پدر و مادرم فدایت، تو کشته روز جمعه هستی یا دوشنبه؟ نکته قابل‌توجه در این روایات جهتی است که حضرت زینب‌(س) با عبارت دوشنبه نشان می‌دهند. در‌واقع دوشنبه، روز رحلت پیامبر اسلام‌(ص) و ماجرای سقیفه است.

در تایید این موضوع باز جمله‌ای دیگر از طرف حضرت زینب‌(س) گفته شده است که می‌فرمایند پدر و مادرم فدای کسی که لشکرش در روز دوشنبه از بین رفت. توجه به سقیفه، توجه به جریانی است که محور اداره جامعه را از امامت به خلافت منتقل می‌کند و در انتها با فاصله چند دهه منجر به قضیه کربلا می‌شود. نکته مهم در مورد کربلا این است که واقعه کربلا تنها یک حادثه نیست؛ بلکه فرهنگی است که از سوی معصوم بنا نهاده شده است. به همین دلیل اعتصام به آن فراوان از ناحیه معصومین توصیه شده است.

نوع آرایش کاروان امام حسین(ع) در حرکت به سمت کربلا مویدی بر این موضوع است؛ چراکه همراه کردن خانواده در یک آرایش رزمی امر نامعقولی خواهد بود. از طرف دیگر نقطه‌مقابل این تفکر هم صادق است. این به معنی  آن است که جریان مقابله با امام حسین‌(ع) نه منتسب به چند شخص که منتسب به فرهنگی است که محور آن مقابله با انسان کامل به عنوان واسطه  فیض الهی است. موضوعی که در سقیفه شاهد آن هستیم کنار راندن انسان کامل از عرصه مدیریت است. ریشه این نگاه غفلت قدسیت دین و انسان کامل و در نتیجه برابر دانستن آن با باقی انسان‌هاست. در مقاتل گوناگونی ذکر شده است که امام حسین(ع) در روز عاشورا فراوان روایات پیامبر اسلام‌(ص) را در مدح خود قرائت می‌کردند. عدم‌توجه دشمن به روایات، نه در صحت صدور آن؛ بلکه در تفکری است که حتی قدسیت را از نبی‌اکرم گرفته و به آن تنها به چشم حاکم چند وقته مسلمین نگاه می‌کند. این تفکر چیزی است که می‌توان در اجتهاد‌های خلفای سه‌گانه برای تغییر سنت‌های رسول خدا  مشاهده کرد.

اگر این قدسیت از دین گرفته شود، موضوع جامعیت و همزمانی آن هم انکار می‌شود. بنابراین اگر کسی به منظور بازگرداندن جامعه به سنت‌های نبوی تلاش کند طغیانگر خوانده می‌شود. در نتیجه شرایط فرهنگی جامعه به قدری از دین دوری می‌گزید که از حضور 12 ساله امام حسین(ع) در مدینه هیچ حدیث فقهی‌ای به جا نمی‌ماند؛ یعنی مردم کمترین رجوع را به اهل‌بیت برای یادگیری معارف و احکام دین داشتند. عمق معنوی فرهنگ کربلا به قدری است که با فاصله چند‌دهه شاهد برپایی کرسی چند هزار نفری علم اهل‌بیت و قیام  بنی‌العباس با شعار بازگشت به اهل‌بیت هستیم. سرمایه بزرگ فرهنگی عاشورا زمانی تهدید می‌شود که از ابعاد عمیق آن غفلت کنیم. یکی از این ابعاد عمیق مساله شادی و بهجت امام و یاران ایشان است که هر چه به سمت شهادت نزدیک‌تر می‌شوند این شادی و بهجت بیشتر نمایان می‌شود.

بعضی از راویان حادثه بیان داشته‌اند که آنقدر این سرور حضرت هنگام مرگ زیاد بوده که متوجه چگونگی شهادت ایشان نشده‌ایم. قطعا از دست دادن عزیزان و مرگ عنصر رضایت‌بخشی نیست که موجب سرور امام شود؛ مگر انجام صحیح تکلیف خاص الهی. در روایتی از سول گرامی اسلام نقل شده است که ای حسین، خداوند می‌خواهد تو را شهید ببیند. ریشه این موضوع اثری است که در این نوع شهادت نهفته است. نکته مهم این مساله آن است که با شهادت امام و رسوایی بنی‌امیه بستری فراهم می‌شود برای  بازگرداندن محور جامعه از خلافت به امامت. هرچند در آینده بنی‌العباس با استفاده از همین بستر ابتدا با شعار بازگشت به اهل بیت، بنی‌امیه را سرنگون کرده‌اند اما در ادامه خود مسیر سلطنت را پیموده‌اند.

در‌واقع فرهنگ اموی نه فرهنگ کفر؛ بلکه فرهنگ نفاق است. این فرهنگ قلب‌ها را به دین متصل نمی‌کند؛ اما قالب‌ها را چرا. اگر مسیری که بنی‌امیه برای حکومت اسلامی طراحی کرده بود ادامه پیدا می‌کرد پس از گذشت یک سده و رحلت تمام صحابه رسول خدا چهره‌ای از اسلام ارائه می‌شد که تمام مردم از آن روی‌گردان می‌شدند. تفکیک بین بنی‌امیه و اسلام یکی از نتایج مهمی بوده که فرهنگ کربلا به دنبال داشته است. شاید در ظاهر امر چنین به نظر برسد که قاتلان امام کوفیانی بوده‌اند که کمترین نسبت را با بنی‌امیه داشته‌اند؛ اما امام آنقدر بر این موضوع تاکید دارد که هنگام حمله، لشکر کوفه را با عنوان شیعیان ابوسفیان خطاب می‌کند. بنا‌بر‌این راز شادی حضرت را باید در رسوا کردن نفاق بنی‌امیه جست.

 

منبع: فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: