شریف لکزایی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: آنچه استاد مطهری در بحث آزادی و اندیشه سیاسی مطرح می کند، مبتنی برنگاه دینی و اسلامی ایشان به ویژه نگاه قرآنی ایشان است.
رئیس مؤسسه آموزشی پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با بیان اینکه مطهری فیلسوف است، گفت: به افرادی که ایشان را متکلم می دانند، باید گفت فلسفه و کلام در حکمت متعالیه پیوند وثیقی پیدا کرده است.
اگرچه پهنه فعالیتاش «ادبیات» است اما رشته دانشگاهیاش، «روان شناسی» بوده است. همین هم باعث شده که در هر دو عرصه، دستی بر آتش داشته باشد. از یک سو، کوشیده میان نقد ادبی و روان شناسی، پیوند ایجاد کند تا بتواند بویژه آثار صادق هدایت را مورد مداقه قرار دهد. از سویی دیگر، ادبیات داستانی معاصر ایران را کاویده و میان آن و مسائل دیگری چون تاریخ، ارتباط برقرار کرده است.
گرایش به مارکسیسم در سالهای دهه ١٩٧٠ تنها بازی ممکن برای یک دانشگاهی جدی و رادیکال محسوب میشد، اریک اولین رایت نیز از این قاعده مستثنا نبود. اما تا سالهای دهه ١٩٩٠ بازی دیگر عوض شده بود و مارکسیسم به حواشی درون و برون آکادمی عقب نشسته بود. انتخاب رایت هم ماندن در دانشگاه بود. او مصمم بود که بتواند قسمی مارکسیسم جامعهشناختی را نه با ایدههایی ثابت یا یک شیوه شخصی بلکه با پرسشهایی مشخص و یک چارچوب مفهومی برای پاسخ به این پرسشها بازسازی کند. مارکسیسم رایت علوم اجتماعی معمول است که هدف آن جستوجوی سوسیالیسم است. در ٤٠ سال گذشته، کار او متمرکز بوده است بر بازاندیشی دو بخش اصلی در سنت مارکسیستی: طبقه و استراتژیهای لازم برای ایجاد یک تحول اجتماعی. رایت در کتاب جدیدش تحت عنوان «فهم طبقه» رهیافت خود را از طبقه در مقابل رهیافت توماس پیکتی و گای استندینگ قرار میدهد. او در سفر اخیرش به استرالیا با سردبیر مجله ژاکوبن، مایک بِگز، در مصاحبهای طولانی به بحث پیرامون وبر، مارکس، بازار و نظرات خودش در باب استراتژی چپ نشسته است.
محمد حسینی سالهاست كه مینویسد، اما وقتی جایزه گلشیری را برای نخستین رمانش «آبیتر از گناه» گرفت آنوقت در فضای ادبیات داستانی ایران بیشتر شناخته شد. او تمام این سالها همانطور كه دلش خواسته نوشته، گرچه دلش میخواهد كه مخاطبان بیشتری داشته باشد، اما نمیتواند دنیای ذهنیاش را عوض كند. «آنها كه ما نیستیم» رمان دیگری از محمد حسینی است؛ رمانی با راویهای مختلف، در واقع یك راوی متكثر شده در چند راوی. یك من متكثر شده كه از زاویه دیدهای متفاوت داستان را روایت میكند و ته داستان را هم به اختیار مخاطب میگذارد. با او درباره تازهترین كارش، آنها كه ما نیستیم گفتوكو كردیم.
عاشق موسیقی است و دغدغه اصلیاش آنطور که میگوید شریک کردن مردم در شادیهاست. موسیقی را از زمانی آغاز کرده که فهمیده میشود ساز زد. دوران کودکی را به یاد میآورد و میگوید: «زمانی که فهمیدم میشود ساز زد، یکی از فامیلهای مادری من که آن زمان یک فولکس قورباغهای داشت، مرا سوار خودرویش به میدان بهارستان آورد و برایم یک سهتار خرید». حالا او را بهعنوان رهبر ارکستر و نوازنده پیانو میشناسند... اما نخستین سازی که به دست گرفت، سهتار بود و نخستین استادش زندهیاد جلال ذوالفنون. خودش اینطور آن روزها را به یاد میآور
صبح روز پنجشنبه، نهم اردیبهشت ماه سال یکهزار و سیصد و نود و پنج، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار با همراهی نشر فرزان روز، کتابفروشی آینده و مجلۀ بخارا در پنجاه و یکمین نشست از مجموعه جلسات دیدار و گفتگو در کتابفروشی آینده، میزبان «ایرج امینی» محقق و پژوهشگر تاریخ بود. این جلسه به مناسبت انتشار کتاب تحقیقی و پژوهشی «الماس کوه نور» نوشتۀ ایرج امینی و ترجمۀ سیما سلطانی برگزار شد. در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان این نشست به شرح مختصری از زندگینامۀ نویسندۀ کتاب ناپلئون و ایران، پرداخت
داختلاف زمانی تهران و تورنتو هشتساعتونیم است. غلامحسین نامی، نقاش، مؤلف و مدرس دانشگاه با آنکه آنسوی جهان قرار دارد اما برای مسائلی که مربوط به هنر ایران باشد، این اختلاف زمانی را نادیده میگیرد و حدود یک ساعت درباره تأثیر هنرستانها و روزگاری که به گفته خودش از لذتبخشترین دوران کاریاش بودهاند، صحبت میکند. او علاوهبر تدریس در دانشگاه، در هنرستان هم آموزش داده و به واسطه همین موضوع راوی خوبی برای تحلیل وضعیت هنرستانهاست. بهانه گفتوگوی ما با او حذف رشته نقاشی از هنرستانها بود اگرچه چند روز پس از آن خبری دیگری آمد و عنوان شد که نقاشی در هنرستانها میماند. بااینحال این گفتوگو بهانهای شد تا درباره تبعات عملیشدن این کار و تأثیر هنرستانها در سیستم آموزشی ایران صحبت کنیم.
موسیقی ملی ایران پس از دوره قاجار شاهد ورود چهره های شاخصی به عرصه هنر این سرزمین بود که در فواصل زمانی خاصی ظهور کردند. پس از به رشته تحریر درآمدن و ارایه ردیف موسیقی ایرانی، رادیو از جمله رسانه های تاثیرگذار در رشد و اعتلای هنر موسیقی بود. زنده یاد ابوالحسن صبا از چهره های نامدار موسیقی کشورمان نیز با تربیت شاگردان درجه یک در سازهای مختلف ایرانی، در معرفی و مدون کردن ردیف موسیقی ایرانی نقش تعیین کننده ای داشت. با گذر از دوران زندگی این استاد، به دورانی بر می خوریم که ردیف موسیقی ایرانی به عنوان یک اصل لایتغیر از سوی استادان مطرح بود و به این ترتیب ورود چهره های جوان با بیان های تازه قدری با مشکل مواجه شد. «میلاد کیایی» آهنگساز و سنتور نواز صاحب نام کشورمان از جمله چهره های نوپرداز موسیقی ایرانی است که امروز مهمان صفحه موسیقی است تا از تجربهها، نوپردازی ها، المانهای موجود در نوازندگیاش در ساز سنتور و مقایسه شرایط موسیقی ایرانی در قبل و بعد از انقلاب صحبت کند:
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید