مغز بخش سخت افزاری ذهن انسان است در عین حال، شناخت عمیق، درست و همه جانبه ی این ماده لزج واقع در بین دو گوش، کاری بس دشوار است و چه بسا که زوایای مهمی از آن حتی از چشم تیز بین لیزرها و چشم دقیق و حسابگر دانشمندان پنهان می ماند. سلسله ی اعصاب، به شکل لابیرنتی پیچیده و پنهان، کارهای بزرگ و تصمیمات کلان زندگی ما را رقم می زنند. در عین حال، این مغز که برایندی انتزاعی به نمام دانیشه دارد، همراه با تغییرات زمانه، خود را تطبیق می دهد. و روز به روز کامل تر می گردد. شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه قرار گرفتن در معرض فناوریهای دیجیتال سبب میشود مغز نسلِ اینترنت (نوجوانان و جوانان) پا را فراتر از محدودیتهای رایج بگذارد.
درآمد و دغدغه نقد فی نفسه ستودنی و رهگشای شناخت حقیقت است اما نقدکردن هم دشواری های خود را دارد. نقد کردن البته بسی سهل تر از ساختن و نوشتن است اما دشواری های نقد بیشتر از خصائص آدمیان برمی خیزد نه از دانش نقد. اینکه ناقد، افزون بر «دانشِ موضوع نقد»، انصاف و «ادبِ نقد» را پاس دارد و یا اینکه منقود برآشفته نشود. ما آدمیان بطور معمول و معروف، از نقد حَظّ می بریم اما اگر پیکان آن متوجه خودمان شد برمی آشوبیم و دوستی ها به دشمنی ها بدل می گردند و همین امر، از دلایل رکود نقد است.
سارتر برجسته ترین متفکر فلسفه اگزيستانسياليسم (اصالت بشر) است. اگزیستانسیالیست ها به دو گروه تقسیم میشوند سارتر در این باره می گوید: «دسته اول: اگزیستانسیالیست های مسیحی، که من یاسپرس و گابریل مارسل پیرو مذهب کاتولیک را از زمره آنان می شمارم ودسته دوم: اگزیستانسیالیست های منکر واجب الوجود، یعنی هایدگر و اگزیستانسیالیست های فرانسوی و خود من».
"ساعت" به مثابه یک ابزار مهم در زندگی بشر متمدن نقش کلیدی دارد. این ابزار فی النفسه، ابزار تولید نیست، بلکه حسب رابطه ای که با مفهوم زمان دارد مبنایی برای انتظام بخشی به زندگی است. به عبارت دیگر ساعت تجلی ریتم زندگی و ضرباهنگ مراحل مختلف جریان اجتماعی است. دهخدا در تعریف ساعت، آورده که "دستگاهی است مصنوع که بدان تعیین گذشت زمان کنند و گذشته و مانده روز و شب دانند". در تاریخ بشر انواع مختلفی از ابزارهای زمان سنجی وجود دارد که دقتهای مختلفی هم داشته اند.
نمونه باقر پرهام و نقد سید جواد طباطبایی بر آن / حامد صفاریان آنچه مهم است بازنگری نقادانهای در کارهای انجام شده، اعم از خودی یا غیر خودی، و آمادگی برای کاملتر کردن روش ترجمۀ آثار فلسفی است، با علم به این مطلب که هیچ ترجمهای به معنای مطلق کلمه کامل نخواهد بود و امکان بهترکردن کار همواره وجود خواهد داشت. اصولاً ترجمۀ اثر فلسفی خود تا حدودی از مقولۀ تفکر فلسفی است، یعنی کاری است همواره در راه که همیشه میتواند در جهت کمال بیشتر بازنگریسته شود.
فلسفه عكس1 یكی از رشتههای جدید تفكر فلسفی است كه همارز و همدوره فلسفههای نوینی به شمار میآید كه به فلسفههای موضوعی2 معروف هستند. همان فلسفههایی كه در ایران به غلط به «فلسفههای مضاف» معروف شدند. وظیفه عمده و اساسی فلسفههای موضوعی، بررسی پژوهشگونه یك موضوع تجربی است، اما نه از نظر علمی، بلكه از نظر فلسفی. این بررسی و پژوهش بیشتر برای شناخت، تحلیل و بررسی پیش فرضها، مبانی متافیزیكال و قواعد متدولوژیكال و روششناختی همان موضوع و سپس نقد آنها انجام میشود. مقدمترین فلسفه موضوعی در جهان (و در ایران ) فلسفه علم3 بوده است.
در اين بخش، به اين نکته خواهيم پرداخت که مجموعه امور درون يک جامعه چندفرهنگي به وسيله آنچه دموکراسي مبتني بر ديالوگ مي ناميم، به بهترين نحو اداره و رهبري مي شود. من پژوهش خود را با بحث کوتاهي درباره جوامع چندفرهنگي معاصر آغاز مي کنم و ماهيت و منطق چندفرهنگ گرايي را به مثابه جنبشي فلسفي_ سياسي بررسي خواهم کرد. سپس ماهيت و محدوديت هاي ديالوگ چندفرهنگي را تحليل خواهم کرد و مقاله را با خصلت نمايي و تبيين خصوصيت هاي دموکراسي مبتني بر ديالوگ به پايان خواهم برد.
پرسش اصلی این بحث آن است که آیا اساسا ارتباطی میان مرگ و معنا وجود دارد یا خیر و در صورت وجود، این ارتباط از چه نوعی است؟ آیا مرگ زندگی را به شکل کامل بیمعنا میکند یا در آن تاثیری دارد یا برعکس زندگی را بیمعنا میکند و اگر معنادار کند آیا شرط لازم است یا شرط کافی هم هست. اینگونه مباحث عمدتا در سنت فلسفه تحلیلی معنای زندگی مطرح شده است. اصل داستان این است که انسان موجودی میراست. به تعبیر هایدگر مرگ سه ویژگی برای ما دارد. اول اینکه مرگ، مرگ اول شخص است؛ هرچند سعی میکنیم مرگ را به شکل مرگ سوم شخص مطرح کنیم؛ درواقع بیشتر با ضمیر غایب یا دیگری از مرگ سخن میگوییم.
در پنجاه ساله اخیر در ایران مطالعات در حوزه فلسفه اسلامی شتاب بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. متنهای زیادی تصحیح شده و برخی از کتابهای فلسفی نیز به فارسی ترجمه شده است. به ویژه شناخت ما از فلسفه ملا صدرا با انتشار تقریبا کامل آثارش و نیز ترجمه و شرح نویسی بر آن بسیار بهبود یافته است. کتابهایی مانند بدایه الحکمه و نهایه الحکمه هم آخرین نمونه های متنهای درسی فلسفی است که به ویژه برای شناخت یک دوره فلسفه اسلامی بسیار با اهمیت قلمداد می شوند. در این میان خاصتاً در این سی سال اخیر همتی وجود داشته برای انتشار تقریرات و یا صورت مکتوب جلسات درسهای فلسفه، به ویژه درسهایی که در حول و حوش متنهای فلسفه صدرایی مانند شرح منظومه در قم و تهران ارائه می شده و یا همینک در جریان است.
این نوشتار، یادی است از آن عالم فقید و نگاهی است اجمالی به اهم فعالیتهای بنیاد طباطبایی؛ مؤسسهای علمی و پژوهشی در شهر مقدس قم که براساس میراث علمی سیدعبدالعزیز طباطبایی تأسیس گردیده و محور فعالیتهایش احیای متون شیعی و آثار کهن مرتبط با میراث معرفتی اهلبیت(ع) است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید