مولوی یکی از برجستهترین عارفان اهل حکمت در تاریخ تفکر فارسی است و همین امر سبب شده است تا اثر ارزندۀ او مثنوی، سرشار از مفاهیم عرفانی- حکمی باشد. از جملۀ این مفاهیم، مفهوم عالم مثال است که تاکنون اهل حکمت بیشتر در آن تأمل کرده اند و کمتر مورد توجه اهل عرفان و ادبیات قرار داشته است.
اژگونگی امور عالمْ اصلی است که مبنای بسیاری از قصّهها و اندیشههای مثنوی بر آن گذاشته شده است و بررسی آن میتواند یکی از مهمترین عوامل جذابیّت این اثر را تبیین کند. بر این اساس، در این مقاله نخست گونههایی از باژگونگی معرّفی میشود؛ مواردی مانند: ترجیح مرگ بر زندگی، دیوانگی بر خردمندی، بلاهت بر هوشیاری، غلامان بر سروران، قهر بر لطف،مطلوبِ نزدیک بر دور، مدارا بر انتقام،نفی بر اثبات و... . سپس به دلایل وجود باژگونگی در عالم پرداخته میشود
مولانا اهل استدلال بوده و در مثنوی از انواع استدلال بهره برده است. البته استدلال موردنظر مولانا، بیشتر استدلالی است که در جهت فهم مطلب به مخاطب است تا اثبات ادعا. استدلال های تفهیمی که بیشتر در موضوع های اخلاقی خودنمایی می کنند، شامل انواعی چون عقلی، نقلی، عقلی و نقلی است. مولانا در استدلال های عقلی ـ آنچنان که روش معهود و واعظان منبری است ـ بیشتر به تمثیل و تشبیه، و در استدلال های نقلی به قرآن و حدیث تکیه داشته است.
خواب و رؤیا از دیرباز مورد توجه انسان بوده و در برخی از دانشها بسیار مورد توجه قرار گرفته است.علوم ادیان، اساطیر، روانشناسی، عرفان و تصوف و ادبیات از جمله دانشهایی هستند که به خواب و رؤیا کمو بیش علاقه نشان دادهاند.
زن در عرصه جهان ما پیوسته زن بوده و در همه جای این جهان و از آغاز پیدایش بر زمین، فارغ از زمان و مکان و نژاد و رنگ، بار مسوولیتی ویژه را بر دوش داشته است: زادن و پروردن و به بلوغ رساندن! آفریده ای مقدس که همواره وجودش عجین عشق بوده و هست.
امامان شیعه به اقتضای شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه برنامه ای برای ارشاد و هدایت وتمدن سازی جامعه در نظر گرفتند و در راستای فرهنگ سازی به تربیت شاگردان بسیاری همت گماشتند تا در کنار ایشان کاروان بشریت را به سوی توحید و تداوم مدنیت اسلامی رهنمون باشند.
سکوت یکی از مهم ترین بن مایه های الاهیّات عرفانی، به نحو اعم، و الاهیّات سلبی،به نحو اخص، است. سکوت آخرین مرحله کوشش عارف و الهیدان عرفانی در تلاش برای سخن گفتن از خداست. در این مرحله، تمام ترفندها و روش های زبانی عارف رنگ میبازند. در نوشته پیش رو به کارکردهای الاهیّاتی سکوت در آثار مولانا میپردازیم. در ابتدا به نقش محوری سکوت در آثار وی اشاره میکنیم
آدمی وارث علوم و معارف نیاکان خویش است، اما کم یافت می شود کسی که دانش مضبوط در ضمیر خود آگاه فردی و جمعی را در قالب چند ده هزار بیت سطر اشکار کند و قرن ها، عام و خاص را میهمان و مجذوب اندیشه های الاهی نماید و سروده های معنوی خود را صیقل ارواح بخواند.
شباهت بین تصوف اسلامی با عرفان دیگر اقوام جهان، بی شک در خور توجه بسیار است، اگرچه ویژگی های مشترکی در تجارب عرفانی جهان است، نباید انتظار داشته باشیم که همیشه و همه جا با کلمات مشابهی بیان شده باشد، اما وقتی می بینیم مضامین و حتی تمثیلات مورد استفاده در اوپانیشاد و مثنوی درباره موضوعات مختلف مشابه ودر بعضی مواقع کاملا یکسان است
در شمارۀ قبل ماهنامۀ فرهنگ امروز پروندهای را در باب شرقشناسی و مطالعات اسلامی شرقشناسان ملاحظه کردم و آنچه به نظرم آمد و غایب اصلی در آن میان تفکر در باب شرقیشناسی و نظر افکندن به جان آن بود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید