يكي از شگفتيهاي شوقانگيز تمدن ايران كهن آن است كه در سرماي شبي تاريك و طولاني، بزمي شاد و روشن برپا ميكند. اين بزم از زماني كه مادها بر اين سرزمين گام نهادند همچنان پرشكوه و ماندگار هر سال رخ مينمايد و تلاش و تكاپويي را كه دستمايه اين فرهنگ و تمدن است به نمايش ميگذارد. اما پيش از پرداختن به يلدا بايد به دو نكته توجه كرد.
ماندگاري يلدا رازي دارد كه ميتواند به همه جشنها، عيدها و مراسم سنتي تعميمش داد. آن راز ساده به ما ميگويد كه هر آنچه قابل تطبيق با زندگي روزمره مردم باشد، جاودان ميماند.
عباس يميني شريف را بيشتر همسن و سالهاي ما و نسل ميانسال و سالخورده كنوني با چند شعر ميشناسند كه در كتابهاي درسي چاپ ميشد كه «من يار مهربانم» مشهورترين آنهاست.
دلوز هيچگاه نميپذيرد كه يك كل زنده و گشوده با يك مجموعه مساوي است زيرا كل را همواره در قالب يك نسبت و يك حركت ميبيند. او از مشتقي حرف ميزند كه به سمت مقداري ميل ميكند و اينكه با چه نيرو و مقداري ميل ميكند، نكته اصلي است.
حسن رحیمپور ازغدی گفت: امروز دوباره شعارها و گفتمان لیبرالِ مذهبیِ غربگرای دهة هفتاد، بازسازی و تکرار میشود.
چشمانداز ايران: عباس نصر پژوهشگر در امور شوراها و كارشناس ارشد علوم سياسي ميباشد سوابق مطبوعاتي او پس از انقلاب؛ عضو هيئت تحريريه نشريه عروهالوثقي، نشريه پيام دانشگاه اصفهان، هفتهنامه نويد اصفهان و رئيس انجمن صنفي روزنامهنگاران اصفهان، مسئول سرويس و صفحه اختصاصي شوراها در روزنامه كشوري در سالهاي پيش بوده و سوابق اجرايي او در سالهاي گذشته؛ معاون و مشاور چهار استاندار و سه شهردار در استانهاي اصفهان، چهال محال و بختياري، تهران و همچنين سوابق پژوهشي و نگارشي ايشان؛ پنج جلد كتاب در زمينههاي فرهنگي، سياسي و تاريخ معاصر و شوراها و ضمناً مقالههاي متعدد در مطبوعات و روزنامهها ميباشد. ايشان در پاسخ به پرسش مندرج در شماره 80، پاسخي به شرح زير فرستادهاند كه تقديم خوانندگان عزيز ميگردد.
در شماره 80 نشريه چشمانداز ايران مطلبي به قلم لطفالله ميثمي باعنوان «ارزيابي واقعبينانه درباره ماركسيسم و ماركسيستهاي ايران درج شده بود و از هموطنان و خوانندگان چشمانداز ايران درخواست شده بود برخورد فعالي با آن بنمايند باشد كه هزينههاي اجتماعي و چالشهاي بين نيروهاي ملي، مذهبي و چپ كاهش يافته و به صفر برسد. از آنجا كه در آن مقاله به ورود ماركسيسم هم اشاره شده بر آن شدم تا توضيحاتي در اين باره بدهم.
سخن را آغاز كنيم با دو سؤال بديهي: چرا ايران، چرا انديشيدن؟ ايران، براي آنكه سرزميني است كه ما خود و فرزندانمان در آن زندگي ميكنيم بنابراين هستي ما به هستي او وابسته است.
راجع به رابطه دانشگاه و حوزه از همان آغاز انقلاب سخن به میان آمده و اغلب رجال انقلاب و دانشگاهیان دلسوز مایل بوده و هستند که رابطهای منطقی و پر دوام بین دانشگاه و حوزه به وجود آید. در وهله اول باید دید که منظور از این رابطه چگونه رابطهای است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید