طي سه دهه گذشته، ايالات متحده امريكا و ايران در حلقهيي مرگبار گرفتار شدهاند، به گونهيي كه دشمنان «خوني» و حتي «ابدي» يكديگر لقب گرفتهاند. امريكا مايل است ايران را به عنوان نقطه تلاقي رايش سوم و روسيه استاليني تصوير كند؛ نيرويي «اهريمني» كه براي صدور انقلاب به سراسر خاورميانه نقشه ميچيند، روياي بازسازي امپراتوريهاي بزرگ ايراني را در سر ميپروراند و بلندپروازي هستهيياش شامل موشكهاي دوربردي ميشود كه قابليت حمل سلاحهاي كشتار جمعي را تا مناطق دوردستي مثل اسراييل، اروپا و حتي امريكاي شمالي دارند.
من اين يادداشت را از سر خشم و درد مينويسم. مهم نيست امروز چندمين سالگرد زلزله بم است. مهم نيست كه آلودگي هوا در شهرهاي ما كشنده شده است، مهم نيست كه رودها و درياچهها را نابود كردهايم، مهم نيست كه محيط زندگي را با دستهاي خود، حريصانه از بين بردهايم و هزار مساله مشابه ديگر، هيچ كدام مهم نيستند.
خبر تأسفبار ارتحال استاد سيداكبر پرورش براي همه دوستداران و عزيزاني كه با ايشان آشنايي داشتهاند، سخت و اندوهبار است، اما چه كنيم كه مرگ، حق است و به فرموده قرآن كريم «كل نفس ذائقه الموت» هر انساني مرگ را ميچشد.
در میان اقشار گوناگون اجتماعی، افرادی ممتاز یافت میشوند که نسبت به بسیاری از همنوعان خود سرآمدند. یکی از اقشار موثر اجتماعی در نقاط مختلف ایران، عالمان دین، روحانیون و وعاظ هستند که رفتار و گفتارشان در چشم و گوش آحاد جامعه مینشیند و تاثیر میگذارد.
با توجه به ابعاد بینالمللی و سیل تقاضای اصحاب رسانه در داخل و خارج برای حضور در منطقه، با همکاری اداره کل ارشاد کرمان، یک ستاد خبری در منطقه برپا شد.
بعضى اینطورىاند؛ چشمشان را روى هم مىگذارند؛ گفتند تهاجم فرهنگى نیست. بعد که قبول کردند تهاجم فرهنگى هست، بهدنبال بحثهاى ذهنى رفتند! «تهاجم یعنى چه؟»، «فرهنگ یعنى چه؟»، «فرهنگى چه چیزهایى را شامل مىشود و چه چیزهایى را شامل نمىشود؟». ما به اینها چه کار داریم؟
زبان مشترک تاجیکان و ایرانیان تا تأسیس تاجیکستان شوروی، فارسی نامیده میشد. در دوران اتحاد جماهیر شوروی، در راستای سیاست جداسازی هویت فرهنگی ماوراءالنهر از فرهنگ ایرانی و جهان فارسی زبان؛ نام این زبان را به تاجیکی تغییر دادند.
اين مقاله تقديم ميشود به هموطنانم كه در جريان زلزلة بم حماسهاي انساني و ملي برپا ساختند.
از ديرباز يكي از شيوههاي چارهجويي انسان در رويارويي با مرگ توسل به خود زندگي و شاديها و لذات آن در قالب مكتب خوشباشي بوده است. خوشباشي يا هدونيسم تنها واكنشي در برابر مرگ نبود بلكه جهانبينيهايي را هم نفي ميكرد كه خوارشمارنده جهان و لذات جسماني بودند و تصويري هولناك از دنيايي ديگر را ترسيم ميكردند.
وقف و صدقه جاريه رود عظيمي است كه از سرچشمه فطرت و غريزة ابديت خواهي انسان نشأت گرفته و در مسير تاريخ پرفراز و نشيب ايران و اسلام رونق افزاي نشاط و سرزندگي مردم به ويژه محرومان و نيازمندان بوده است. آثار و بركات فراوان آن موجب پيدايش تاريخ تمدن اسلامي در قرون چهارم و پنجم هجري گرديد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید