در این مقاله به معرفی و بررسی انتقادی نفایس المآثر با تاکید بر ضرورت تصحیح آن پرداخته شده است. این تذکره از کهن ترین تذکره های ادبی فارسی است که در باب دوره تیموریان هند نگاشته شده است. همچنین شواهد شعری بسیار مغتنم و ارزشندی در این کتاب به ثبت رسیده و اطلاعاتی موثقی از شعرای این دوره در ایران و هند و نیز تاریخ هند دوره اکبر شاهی را داراست.
در این مقاله پس از گذری بر پیدایش سبک هندی، ویژگی های آن به اجمال بیان شده است و سپس یکی از اختصاصات این سبک که استفاده فراوان از اصطلاحات نسخه پردازی است، بررسی شده است. در این پژوهش 350 اصطلاح خوشنویسی، کتاب آرایی و نسخه پردازی که به ندرت در شعر سبک هندی به کار رفته، استخراج شده و به تعریف برخی از آنها اشاره شده است. این جستار تنها اصطلاحاتی را که در شعر عصر صفوی و همزمان با عصر گورکانیان هند وارد شعر فارسی شده است بررسی می کند.
عبدالطیف عباسی از منشیان فاضل سده دهم و یازدهم هجری شبه قاره است. عمده آثار او در زمینه تصحیح و شرح مثنوی معنوی و حدیقه سنایی است. او در تصحیح این متون، به نوعی شیوه حمدلله مستوفی را در تصحیح شاهنامه پیش گرفته و آن را کامل تر کرده است. روش کار او اگر چه اب اصول و رویکردهای انتقادی و مقبول امروز در تصحیح متون شباهت هایی دارد اما تفاوت هایی اساسی نیز دارد که اعتبار علمی تصحیح او را زیر سوال می برد.
واقعیتهای تاریخی بسیار جانسختاند. متعاقباً نمیتوان آن را از میان برداشت. حقیقت تاریخی هرگاه شناخته شده و بر زبان رانده شود ناوابسته به آنکه چه کسی آن را شناخته و یا انکار کرده به حیات خود ادامه میدهد. حقیقت و اعتبار آن آشکارا اینهمان نیستند و ازاینرو نیز مانند شناخت و باور تمایزپذیرند. چنانکه برتولت برشت در سال ۱۹۳۴ علیه فاشیستهای آلمانی نوشت، اگر فرادستان به هر وسیلهٔ در دسترس، با ابزار تروریستی و نیز به زور رسانهها، با توان مالیشان و نیز فشار دیپلماتیک علیه شناخت حقیقت و اشاعهٔ آن مبارزه کنند و آن را به یاری سنتها، پیشداوریها، عادتها و بلاهت خلقها فرودست نگاه دارند رسیدن به آن بسیار دشواریآور است.
ارسطو برای اولین بار در کتاب بوطیقای خود دلیلی را نظام بندی می کند که بر اساس آن ما می بایست در اثر هنری شاهد هماهنگی باشیم، اما چون بیشتر بحث های فلسفی دیگر این بحث نیز در واقع از رابطه ی اجزا با کل نشات می گیرد که در افلاطون وجود داشت ا،گر چه افلاطون آن چه را که به این موضوع بسیار نزدیک یا درواقع همان است را به نام تناسب ، دلیلی بر ارزش هنری آن چیز نمی داند، باید این بحث را نیز از افلاطون آغاز کنیم.
در سال هشتصد و بیست و دو هجری گروهی به نمایندگی دولت تیموریان، در زمان بایسنقر، به چین مسافرت کردند که سفر آنان دو سال و ده ماه و پنج روز به درازا کشید. در این سفر، دیدنیها و اطلاعات سودمندی در زمینههای گوناگون از جمله اطلاعاتی پیرامون موسیقی چین و ایغور با خود آوردند که بخشی از آن در کتب تاریخی از جمله مطلع السعدین و زبدة التواریخ ثبت شده است. هنگام عزیمت این کاروان سیاسی ـ فرهنگی از هرات، بایسنقر (فرزند شاهرخ) به خواجه غیاثالدین - از صاحبنامان نقاشی مکتب هرات - سفارش میکند تا هرچه را روزانه میبیند ثبت و یادداشت کند.
در کتابِ سودمَندِ بررَسیهایی دربارۀ أَبورَیحانِ بیرونی به مُناسبتِ هزارۀ ولادتِ او که شورایِ عالیِ فرهنگ و هنر در شهریورماهِ ۱۳۵۲ هـ. ش. انتِشار داده است و بر گُفتارهایِ پِژوهشیانۀ دانِشیٖ مَردانی چون علّامه اُستاد مُجتبیٰ مینُوی ـ تَغَمَّدَهُ اللهُ بِغُف۟رانِه ـ و گروهی از دیگر أَفاضِلِ دانِشگاهِ آن دوران در بابِ أَبوریحانِ بیرونی اِشتِمال دارد، رساله ای هم از اُستادِ شهید شادروان آیةالله شی۟خ مُرتَضَیٰ مُطَهَّری ـ أَس۟کَنَهُ اللهُ بُح۟بُوحَةَ جِنانِه ـ به چاپ رسیده است زیرِ نامِ «پُرسشهایِ فلسفیِ أَبوریحان از بوعلی»
تفاسیر قرآن و کتاب های صوفیه، در بردارنده مفاهیم بسیاری در ارتباط با ادبیات و الهیات اسلامی است که مطالعه روشمند و دقیق این مفاهیم می تواند به نتایج درخشانی منجر شود. اسم عظم یانام مهین یکی ازعمده و اساسی ترین این مفاهیم است که در طول تاریخ تفکر اسلامی، محل تامل و مداقه بخش عمده ای از اندیشمندان بوده است.شگفت انگیزی و جاذبه این مقوله به گونه ای بوده است که بسیاری از عرفا و صوفیه درباره آن به گمان زنی پرداخته اند و هرکدام نامی از نام های خداوند - عز و جل - را نام مهین قلمداد کرده اند.
کهن ترین پایگاه تفکر علمی پیش از پیدایی حوزه علمی آتن، انجمن های فلسفی و علمی مغان ایران بود. به نظر می رسد که مغان ایرانی با روحانیون دروه ماد با آموزش علوم ریاضی و نجوم از بابل و دیگر سرزمین های همسایه ایران به گسترش دانش های زمانه پرداختند و آنگاه که پایه های جهان بینی و فلسفه ایرانی را استحکام بخشیدند، به انتقال آن به دیگر ملل همت گماشتند.ایران در عهد هخامنشی از نیروی سیاسی،نظامی ،اقتصادی و علمی کافی برخوردار بود.بنابراین، توانایی انتقال علوم را به دیگر سرزمین ها داشت.انواع علم رایج آن روزگار ،بویژه فلسفه ،پزشکی و نجوم پس از رشد و تعالی در مشرق زمین و در میان ایرانیان، به سرزمین های دیگر راه یافت و پس از برخورداری از تکامل بیشتر دوباره به مشرق زمین بازگشت.
نویسنده، در این جستار کوشیده است تاحکیم عمرخیام را با نگاهی عقلانی بنگردو قضاوت نهایی را نیز به عهده دانشمندان فرهیخته گذارد.بدین جهت، این حکیم فرزانه از سه منظر، مورد بحث وکاوش قرار گرفته است؛یکی از زاویه دید معاصران فرهیخته وی تاسده نهم؛دو دیگر، از نگاه محققان جهان معاصر ؛سه دیگر، بررسی مضامین رباعیات آن شاعر وارسته.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید