چگونه فلسفه که همواره در جستجوی نفی ابتذال وایصال به حقیقت بوده است، ابزاری برای بروز ابتذال میشود؟ ابتذال درحیات عمومی فلسفه ناشی از نادیده انگاشتن ارزشهایی است که توسط فلسفه مهم بوده است.
حملۀ حیدری باذل مشهدی یکی از نخستین و مشهورترین حمله هایی است که در قرن دوازدهم سروده شده است. باذل این اثر را در بحر متقارب و قالب مثنوی به سبک و سیاق شاهنامه نوشته است، تعداد ابیات آن بین 20 تا 30 هزار بیت است و شاعر در آن پس از مناجات و نعت رسول (ص) و ولی (ع)، داستان تاریخ اسلام را از بعثت پیامبر (ص) تا کشته شدن عثمان به نظم میکشد و داستان در همین جا با مرگ او ناتمام میماند. پس از باذل، چندین نفر کارش را ادامه دادند و تکمله هایی بر اثر او سرودند، شاعری به نام نجف در سال 1135ق. با سرودن ابیاتى، از میان اینتکملهها منظومة میرابوطالب فندرسکى را به حملة حیدری باذل ملحق ساخت و آن را به شکل مجموعهای واحد درآورد.
همان طور که ارنست گامبریج بزرگ در مقدمه ی "تاریخ هنر"ش به درستی گفته است که هیچ هنرمندی بدون اندیشه ای اثری خلق نمی کند و از آن جا که"هنر ایرانی"سالیان دراز در سایه ی ادبیات تناور فارسی می زیسته و ظرف ادبیات برای ایرانیان تنها راه بیان اندیشه هایشان بوده و محدودیت های فراوان اسلام برای نقاشی حیاتش در محتوا وابسته تغییرات اندیشه های دنیای ادبیات بوده در گام اول با نقاشی ایرانی آشنا می شویم در گام بعدی با خط و خطاطی در ایران و در گام آخر هم سهم عرفان در این هنر ها و تصوف و بالخص عرفان اسلامی که این بخش در بدنه ی اصلی هنر معاصر ایرانی هم متجلی یافته است.
نوجوانی هنرمند به نام ابوالحسن صدیقی در معیت استاد بزرگ خود کپی مجسمه ی ونوس ساخته ی خود را در بغل می فشرد تا با گذر از میادین بهارستان و توپخانه ساخته ی هنری خود را در کاخ گلستان تقدیم شاه قاجار نماید. تصاویر درهم محراب گونه ی سیمای شهرداری در میدان توپخانه و گنبد شکوهمند ساختمان تلفن خانه هر لحظه در پیوند و تداخل در چهره ی آن مجسمه و در راستای قامت تگامل یافته هنرمندی بزرگ، می رفت تا زمینه ساز بستری پهناور جهت ظهور و درخشش فضایی نو در ایران باشد. اگر چه انقلاب مشروطیت به منظور برپایی اصول دمکراسی و استمرار آن، و نه در اثر تحولات زیر بنایی شکل گرفت، بدون شک در نوسازی فرهنگی و سیاسی ایران مؤثربود و توانست الگوهایی متفاوت را در زمینه های مختلف جامعه ی ایران بازسازی کند.
عبدالحسین طالعی: از مرحوم آیة الله سید محمد علی قاضی طباطبایی تبریزی (شهید به سال 1358 شمسی) آثار گرانقدر علمی بر جای مانده که متأسفانه در سایۀ حیات سیاسی او قرار گرفته و نمود چندانی نیافته است. تحقیق و تصحیح چندین کتاب معتبر و مهم از آثار پیشینیان، از آن جمله است. مکاتبات فراوان ایشان با عالمان زمان خود، مانند شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، شیخ آقا بزرگ تهرانی، سید محمدهادی میلانی و دیگران شاهد روشنی بر این حقیقت است. نگارنده سطور سالها پیش به لطف فرزند دانشورش جناب سید محمدتقی قاضی ده نامه از شیخ آقا بزرگ تهرانی خطاب به ایشان را یافتم که در یادنامه شیخ آقابزرگ تهرانی (چاپ کتابخانه ملی) منتشر شد. ولی مطالب علمی منتشر ناشدۀ آن عالم فقید بیش از این است. امید که با همتی والا هر چه زودتر به دست اهل تحقیق برسد.
در موزه ایالتی هنر در لسآنجلس، یک لوح سنگی متعلق به یزد وجود دارد که با کتیبههای متعددی به خط کوفی و ثلث تزئین یافته است. شماره ثبت این لوح M.۷۳.۷.۱ و عرض و ارتفاع آن ۴۵/۴۴ × ۳/۷۴ سانتیمتر است. در این لوح هیچ تاریخی به چشم نمیخورد، اما حجّار آن خود را «علی احمد بن ابیالقاسم خرّاط» معرفی کرده که از آثار وی، نمونههای دیگری از لوح مزارها و محرابهای سنگی متعلق به یزد را سراغ داریم. به عنوان مثال میتوان به لوح مزار موجود در موزه هنر هاروارد اشاره کرد که حاوی تاریخ ۵۱۱ق است. بدین ترتیب میتوان قدمت این محراب را از دهههای آغازین سده ششم هجری تعیین کرد.
متن زیر بخش سوم نقد داود مهدوی زادگان بر کتاب تجربه تجدّد نعمت الله فاضلی است. مهدوی زادگان که طی این یادداشت نقد مفصلی بر این کتاب وارد آورد و فصل به فصل آن را مورد نقد قرار داد تاکید داشته است: « من و دکتر نعمتالله فاضلی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی همکار علمی هستیم. این نوشته صرفاً نقد یک اندیشه است. انشاء الله در این نوشته تندی که فراتر از نقد اندیشه باشد، انجام نداده باشم. به هر روی، احترام من به ایشان همچنان پابرجا خواهد ماند.»
شماره سوم از جلد چهل و هشتم مجله انجمن بینالمللی ایرانشناسی که در ماه می 2015 منتشر شده، به فردوسی و شاهنامه اختصاص دارد. در مقدمه این مجلد فرانکلین لوییس[1]، محقق امریکایی، شاهنامه را به عنوان یک اثر ادبی جهانی معرفی میکند و سپس دلایل خود را برای این ادعا توضیح میدهد. در این مقدمه لوییس به تفصیل از بررسیهای انجام شده بر روی شاهنامه سخن میگوید
تعریف بسندهی فلسفهی علم بسیار دشوار است؛ این دشواری دلایل فراوان دارد و بیتردید برخی از این دلایل به ابهام فینفسهی فلسفه و علم در مقام دو فعالیت ویژهی انسانی باز میگردد. فلسفهی علم بهمثابه یک مفهوم شاید حشوی زائد به نظر آید زیرا از حیث تاریخی مضافالیه از دل مضاف برآمده است، اما بیتردید فلسفهی علم بهمثابه شاخهای متمایز و رشتهای آکادمیک حاوی معنایی درخور و بایستهی خود است و میتوان تاریخ آن را از انتهای قرن نوزدهم پی گرفت. در انتهای قرن نوزدهم برخی دانشوران شروع به سازماندهیِ رسمی و تثبیت فلسفهی علم به عنوان قلمرو مستقلی برای مطالعه کردند.
متن زیر بخش دوم نقد داود مهدوی زادگان بر کتاب تجربه تجدّد نعمت الله فاضلی است. بخش اول این نقد با عنوان «روایت دیروزی شدن» در همین سایت منتشر گردید. مهدوی زادگان که طی این یادداشت نقد مفصلی بر این کتاب وارد آورد و فصل به فصل آن را مورد نقد قرار داد تاکید داشته است: « من و دکتر نعمتالله فاضلی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی همکار علمی هستیم. این نوشته صرفاً نقد یک اندیشه است. انشاء الله در این نوشته تندی که فراتر از نقد اندیشه باشد، انجام نداده باشم. به هر روی، احترام من به ایشان همچنان پابرجا خواهد ماند.»
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید