ایران از دیرباز گرفتار خشکسالی بوده است، چنانکه داریوش در کتیبه خود در تخت جمشید از اهورامزدا می خواهد که ایران را در برابر خشکسالی و دروغ محافظت کند.
ازآنجاکه نصرآبادی بهطور کامل به بیان سرگذشت و آثار خود به گونۀ زندگینامۀ خود نوشت (auto biography) در تذکرۀ نصرآبادی ذیل فصول: صف پنجم و خاتمه پرداخته و تقریباً کار را بر نگارندۀ این سطور آسان نموده، بااینحال جای آن دارد که در اینجا نیز شرح مختصری از زندگی و آثار او بهویژه آنچه ناگفته مانده است درج شود.
از پنج دهه پیش تاکنون نوروز من با تقویم «ممهور به مهر چاپی ذاتالاضلاع نجمالممالک» آغاز میشود. از دوران کودکیام انتشارات اقبال چاپ هرساله آن را برعهده داشت و نسخهای از آن برایمان میفرستاد. هنوز هم فرزندان ایشان این لطف را به من دارند. اما فکر میکنم در آن سالها واژه «مهر دستی» در سرلوحه تقویم بود نه مهر چاپی با آنکه در آنجا هم از مهر دوستی نشانه نبود.
در تاریخ معاصر اسلام حلقههای مفقود یا آشكاری وجود دارند كه میتوان از آنها در یك حركت طولی و فرآیندی معنادار، به عنوان سنت احیاگری اسلامی نام برد و یاد كرد. سنتی كه اگرچه به ایران اسلامی و دغدغه روشنفكرانش به الزام ختم نمیشود، لیكن به این معنا نیست و نبوده كه آن را به عنوان یك جریان ارزشمند و هدفمند در كل عالم اسلام یا جامعه بزرگ اسلامی نیز تصور نكرد.
قرن چهارم بهخصوص با تجربه تلخ عصر غیبت كبری كه در اوایل قرن در سال 329ق رخ داد و شیعیان در فرود و فرازهای بین نقل و عقل و شبهه و ردیه و اصول و فروع سرگردان مانده بودند و مسلّطین از آنها قائل به مرجعیت امام و رعایت روایت و حدیث ایشان بود، منشأ تحولات عظیمی در افكار و اندیشههای مسلمین از شیعه شد.
آزادی چیزی است که اهل سیاست نظری در این اواخرکمتر دربارۀ آن فکر میکنند و از آن چندان حرف هم نمیزنند. حتی دفاع از لیبرالیسم در پناه مفهوم عدالت صورت میگیرد. کمتر فیلسوفی را میشناسیم که بعد از سارتر از آزادی گفته باشد. من هم که میخواستم فصلی دربارۀ فلسفه و آزادی در زمان معاصر بنویسم و در این دفتر بیاورم، کار را مشکل یافتم و منصرف شدم.
هر چقدر متن از خاستگاه خود دور میشود چیزهایی بر متن افزوده میشود که اگرچه از «نیت مولف» فاصله میگیرد اما «نیت متن» را چند لایه میکند. بازجستن نیت مولف به شکل استعاری همان اجرای «اسطورهی خاستگاه» است. درست است که عصرها به شکل خطی نوعی تداوم و صیرورت را نشان میدهند اما فهم گفتمانی عصرها این باور را مخدوش میکند.
علی بلوکباشی، متولد ۱۳۱۴، دارای دکتری انسانشناسی از دانشگاه آکسفورد، یکی از معدود کسانی است که تحصیلکرده انسانشناسی در ایران بوده و عملا جز اولین نسل دانشگاهی این رشته است. استاد بلوکباشی پس از دورهای از کارهای میدانی به تدریج به کارهای مطالعاتی و تاریخی با رویکردهایی انسانشناختی روی آورد که عمدتا حاصل آنها در مجموعه از کارهای ماندگار ایشان در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و سایر مجموعههای علمی دیگر بود.
سال جاری بسیاری از بزرگان حوزههای فرهنگ و هنر و ادب را از دست دادیم. زندهیاد استاد آذرتاش آذرنوش از همین بزرگان بود که راوی فرهنگ ایران در متون عربی شمرده میشد.
چنين نيست که هر ادعای علمی و نظريه تازهای بر مبنایی اصيل و دقيق استوار باشد و يا فرم بيان و ارائه ما را از بررسی دقيق ادعاها و نظريات باز دارد. در آن صورت مواجهه ما با اين نوع ادبيات نه محققانه که از نوع نازلترين انواع مواجهه مقلدانه است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید