دانشنامه حقوق ایران

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • احوال شخصیه | اَحْوالِ شَخْصیه، یا احوال شخصی‌، اصطلاح حقوقی به معنای مجموع اوصاف و خصوصیاتی كه وضع و هویت شخص و حقوق و تكالیف او را در خانواده و اجتماع معین می‌كند.
  • احکام و آثار جنگ در اسلام | اَحْکامْ وَ آثارِ جَنْگ دَرْ اِسْلام، جنگ و قتال در حقوق اسلامی دارای احکام و آثاری چند است.
  • احکام | اَحْکام، مجموعۀ قوانین الهی. احکام (جمعِ حکم)، در لغت یعنی قضا و در اصل به معنای منع است (فیومی، 1/ 145)؛ به علم فقه و قضاوت به حق و عدل نیز حکم گویند (ابن‌منظور، 12/ 140).
  • احضار و اخطار | اِحْضار و اِخْطار، دو اصطلاح حقوقی در فراخواندن کسی به نزد مرجع قضایی.
  • احصان | اِحْصان، وصفی فقهی ـ حقوقی ناظر بر عفیف بودن یا همسردار بودن شخص.
  • احتکار | اِحْتِکار، اصطلاحی فقهی و حقوقی، به معنای جمع‌آوری و نگهداریِ كالای ضروری مردم، به انتظار كمیابی و فروش آن به بهای گران.
  • احاله | اِحالِه، اصطلاحی در مقـررات آیین دادرسی کیفری و حقوق بین‌الملل خصوصی.
  • اجل | اَجَل، واژه‌ای عربی، در لغت به معنای مدت هر چیزی و زمان فرارسیدن امری؛ به رسیدن موعد پرداخت دِیْن و به فرارسیدن مرگ نیز اجل گفته می‌شود (ابن‌منظور؛ جوهری). منظور از وقت و زمان، پدیده یا چیزی است که پدیده‌ها را با آن اندازه‌گیری می‌کنند (طریحی، ذیل واژه). به تعبیر دیگر اجلْ زمانی در آینده است که آن را برای پای...
  • اجماع | اِجْماع، اصطلاحی است اصولی برای گونه‌ای از اتفاق آرا که سومین دلیل از ادلۀ ‌فقه شمرده می‌شود و پس از کتاب و سنت جای می‌گیرد.
  • اجرت المثل | اُجْرتُ‌المِثْل، اجرتی است که در ازای استیفا از مال یا عمل دیگری، بی‌آنکه از قبل تعیین شده باشد، به عامل تعلق می‌گیرد.
  • اجرای اسناد رسمی | اِجْرای اَسْنادِ رَسْمی، اجرای اجباری سند لازم‌‌الاجرا و تحمیل مفاد آن به متعهد از طریق قوای عمومی (مأمورین اجرای اسناد رسمی و عنداللزوم قوای قهریه) که به درخواست متعهدٌله و هنگامی صورت می‌گیرد که متعهد سند از اجرای اختیاری آن خودداری کند.
  • اجرای احکام | اِجْرایِ اَحْکام، اصطلاحی حقوقی به مفهوم اجرای احكام و آرای مدنی و كیفری دادگاهها.
  • اجتهاد | اِجْتِهاد، اصطلاحی فقهی كه بر كوشش فقیه در به‌دست‌آوردن حكم شرعی از منابع فقه دلالت دارد. فقیهی كه احكام را با اجتهاد خود به دست آورد، مجتهِد نامیده می‌شود و آن كس را كه از وی پیروی كند، مقلد گویند.
  • اجتماع سبب و مباشر | اِجْتِماعِ سَبَب وَ مُباشِر، جمع شدن و نقش داشتن سبب و مباشر در تحقق مطلق جنایات، اتلاف یا خسارت. موضوع بحث در اجتماع سبب و مباشر، تعیین میزان مسئولیت است و مربوط به مواردی است که سبب و مباشر هر دو انسان بوده و در اینکه کدام‌یک اقوى بوده‌اند، تردید باشد؛ مانند آنکه مباشر با اکراه دیگری، اقدام به ایراد خسارت ی...
  • اجبار و اکراه | اِجْبار وَ اِکْراه، سلب اختیار و ارادۀ آزاد اشخاص. اجبار یعنی وادار کردن و کسی را به زور و ستم به کاری داشتن (معین)؛ اکراه در لغت، برگرفته از کَره یا کُره است. کُره به معنای بی‌میلی و آن‌چیزی است که نفس نمی‌خواهد، و کَرِه به وادار کردن دیگری به‌انجام کار معنا می‌شود (ابن‌منظور، 13/ 535). اکراه را مشقتی دانسته...
  • اجازه و رد | اِجازِه وَ رَد، اجازه و ردِ عقد غیرنافذ که یکی از شرایط صحت معامله است و توسط مالک یا توسط وکیل یا ولیِ قانونی وی به‌انجام رسد.
  • اجارۀ نود و نه ساله | اجِارِۀ نَوَدْونُهْ سالِه، نک‍ : اجاره.
  • اجارۀ رحم | اِجارِۀ رَحِم، نک‍ : رحمِ جایگزین.
  • اجاره | اِجارِه، از عقود معیّن که به‌موجب آن، منافع مورد اجاره به‌طور موقت و در مقابل اجرت، به مستأجر واگذار می‌شود.
  • اثبات | اِثْبات، نک‍ : ادلۀ اثبات دعوی.
  • اتهام | اِتِهامْ، انتساب رسمی رفتار مجرمانه به شخص.
  • اتلاف | اِتْلاف، اصطلاحی در فقه و حقوق اسلامی، به معنای از بین بردن هر چیزی، اعم از مال و جان.
  • اتحادیه | اِتِحادیه، اجتماعی که با هدف دفاع از منافع اقتصادی مشترک تشکیل شود. اتحادیه را مترادف با سندیکا و انجمن دانسته‌اند.
  • اتانازی | اُتانازی، در اصل واژه‌ای یونانی و ترکیبی از دو واژۀ εὖد(eu) به معنای خوب وθάνατοςد(thanatos) به معنای مرگ است (کوهسه، 40). این اصطلاح در فارسی، به معنای بیمارکُشیِ طبی یا تسریع در مرگ محتضر و در مواردی هم به معنای مرگِ آرام و آسان به کار برده می‌شود. همچنین اتانازی به معنای مرگ شیرین، مرگ خوب، مرگ مطلوب، قتل ...
  • آیین‌نامه | آیینْ‌نامِه، مقررات کلی که به منظور تکمیل، تسهیل، اجرا و تعیین جزئیات اجرای قانون و وظایف اجرایی و تحقق بخشیدن به آنها، توسط مراجع اجراییِ قانون و مقامات صلاحیت‌دار (غیر از نهادهای قانون‌گذار) تعیین می‌گردد. بخشنامه، نظام‌نامه و تصویب‌نامه را نیز در معنای آیین‌نامه دانسته‌اند و از آنها به‌عنوان مقرراتی یـاد م...
  • اعمال حقوقی | اعمال حقوقی
  • اعمال تجاری | اَعْمالِ تجاری، نک‍ : عمل تجاری.
  • اعمال نفوذ برخلاف حق و مقررات قانونی | اِعْمالِ نُفوذْ بَرْخَلافِ حَقْ وَ مُقَرَّراتِ قانونی، جُرمی که در آن مجرم از روی علم و عمد و به قصد سوءاستفاده از رابطۀ خصوصی، عضو دولت یا شهرداری یا شاغل خدمات عمومی را به کاری وا دارد که خلاف قانون است.
  • اعیانی | اَعْیانی، اعیان در لغت عبارت است از بنا و ساختمان، روساخت و روبنا در مقابل عرصه. معنای این اصطلاح در دانش حقوق نزدیک به معنی لغوی آن است و مواردی چون درخت، چاه، قنات و نظایر آن را نیز شامل می‌شود که همگی آنها در عرف صرفاً به ساختمان و بنا و اعیانی اطلاق می‌گردد؛ به این ترتیب، در علم حقوق با ظرایف و دقایق حقوق...
  • آیین دادرسی مدنی | آیینِ دادْرَسی مَدَنی، دستور و تشریفات مربوط به مجموعۀ مقررات دادرسی و دادخواهی در امور مدنی.
  • آیین دادرسی کیفری | آیین دادْرَسی کِیْفَری، روش دادگری جزایی. این روش و آیین را در گذشته، «اصول محاکمات جزایی» می‌گفتند و از 1317 ش، عنوان آن به «آیین دادرسی کیفری» تغییر یافت.
  • آیش | آیش، نک‍ : اراضی.
  • آیات الاحکام | آیاتُ الأحْکام، یا احکام القرآن یا فقه القرآن، آیاتی از قرآن مجید که بیانگر قواعد و احکام شرعی و حقوق اسلامی است؛ نیز عنوان مشهور و اصطلاحیِ تعدادی از کتب فقهی استدلالی که بر پایۀ آیات فقهی قرآن مجید نوشته شده است.
  • آمار جنایی | آمارِ جِنایی، یا داده‌های جُرم، از منابع علوم جنایی که در پژوهشهای جرم‌شناسی استفاده می‌شود.
  • آلت قتاله | آلَتِ قَتّالِه، آنچه برای کشتن از آن بهره گیرند.
  • آگاهی | آگاهی، کیفیتی ذهنی، بیانگر حالاتی از احساس، هوشیاری و ادراک نسبت به خود و محیط پیرامون. بررسی جنبه‌های مختلف مفهوم آگاهی، فرایند ایجاد آن، ویژگیها و نظریات مربوط به آن و ارتباط آن با مسئولیت جنایی، و بررسی دیگر مباحث مربوط به حوزۀ آگاهی به قرار زیر صورت می‌گیرد.
  • آشتیانی | آشْتیانی، میرزا مهدی (1268-1332 ش/ 1889-1953 م)، فقیه، فیلسوف، عارف، استاد دانشگاه تهران، مستشار دادگاه عالی انتظامی قضات و دیوان عالی کشور.
  • آزادی مشروط | آزادی مَشْروط، نهادی در حقوق کیفری نوین که به‌موجب آن محکومین به مجازات سالب آزادی، پس از طی مدتی از اجرای حکم محکومیت و با در نظر گرفتن شرایط مقرر در قانون، نسبت به باقی‌مانده محکومیت خود، از آزادی موقت برخوردار می‌شوند. در صورت رعایت دستورات مرجع صادرکنندۀ حکم آزادی مشروط؛ آزادی فرد محکوم در طی این دوره قطع...
  • آزادی سیاسی | آزادیِ سیاسی، مشارکت آزادانۀ شهروندان در فرآیندهای عمومی و سیاسی کشور.
  • آگهی | آگَهی، اعلامیه، اطلاع‌رسانی، خبردادن.
  • آزادی اراده در قراردادهای خصوصی | آزادی اِرادِه دَر قَرارْدادْهای خُصُوصی، استقلال یا خودمختاری ارادۀ انسان و توانایی او در انعقاد قرارداد و تعیین مفاد و آثار آن، به معنای آزادی و حاکمیت اراده، توانایی و صلاحیت یک شخصِ باخِرد در تصمیم‌گیری آگاهانه و آزادانه است و به‌عنوان مبنایی برای مسئولیت شخص و پاسخ‌گویی وی، در مورد اقدامات خویش مورد ملاحظ...
  • آزادی اراده در قراردادهای تجاری بین‌المللی | آزادی اِرادِه دَر قَرارْدادْهای تِجاری بِیْنُ‌المِلَلی، آزادی اراده در حوزۀ قراردادها، عبارت است از حق طرفین قرارداد بر تعیین: الف ـ «قـانون حاکم بـر قرارداد»؛ ب ـ «نوع قرارداد» کـه مورد اخیر به «آزادی قراردادها» مشهور بوده و کلاً مربوط به تعیین نوع عقد یا قرارداد طبق مادۀ 10 قانون مدنی، مصوب 1314 ش، است (نک‍...
  • ابراء | اِبْراء، اصطلاحی فقهی و حقوقی.
  • ابوالحمد | اَبوالْحَمْد، عبدالحمید (لنگرود 15 فروردین 1309- پاریس تیر 1388)، از حقوق‌دانان برجستۀ معاصر، استاد پیشین دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، مبارز سیاسی و فرهنگ‌نگار.
  • اباحه | اِباحه، اباحه از ریشۀ بَوح و بُؤوح به معنی اجازه دادن (فراهیدی، ازهری)، و در شریعت اسلام از احکام پنج‌گانه است و در مورد فعلی گفته می‌شود که بر اتیان و ترک آن، پاداش و کیفری بار نیست.
  • آزادی اراده | آزادی اِرادِه، اَصْل، موضوع اصلِ آزادی اراده، به‌صورتهای مختلف و در چهارچوب واژگانی چون اراده، اختیار، آزادی، و نیز در قالب اصطلاحاتی مانند آزادی اراده و اصل آزادی اراده مطرح شده، همچنین گفته شده است که در سنت کلامی ـ فلسفی ما تعبیر ارادۀ آزاد، معهود نیست؛ در حقیقت، منظور از ارادۀ آزاد، کمابیش، همان چیزی است ...
  • آراء وحدت رویه | آراءِ وَحْدَتِ رَویه، نک‍ : دیوان عالی کشور.
  • آراء اصراری |
  • آدم‌ربایی | آدَمْ‌رُبایی، از جرائم علیه حیثیت معنوی اشخاص که به عقیدۀ برخی با عنوان جُرم علیه اموال و مالکیت نیز شناخته می‌شود. تعریفهای گوناگونی برای آدم‌ربایی ارائه شده است:
  • آدلف پرنی | آدُلْفْ پِرْنی، فرانسیس، قاضی و حقوق‌دان فرانسوی، مستشار وزارت عدلیه و بنیان‌گذار مدرسۀ حقوق در ایران. وی مدرک دکترای خود را از دانشگاه پاریس، در رشتۀ حقوق جزا، دریافت کرد و سپس در وزارت دادگستری فرانسه به کار پرداخت. منابع تاریخی مشاغل مختلفی برای او ذکر کرده‌اند، ازجمله (نخستین شغل او) دادیار دادستانی پاریس...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: